احزاب، لیستی رای دادن را جا بیاندازند
انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که هفتم اسفندماه سال گذشته برگزار شد، ابعاد متفاوت و گوناگونی داشت.
تغییر ۷۰ درصدی ترکیب مجلس دهم نسبت به پارلمان سلفش، همصدایی رأی دهندگان با دولتی بود که توانش در اصطکاک با رویکرد طیفی از نمایندگان مجلس نهم، رو به کاستی میرفت. از این رو شرکت کنندگان در انتخابات در اکثر حوزههای انتخابیه به نامزدهایی اقبال نشان دادند که بیشترین همسویی را با دولت و سیاستهایش داشت. نکته قابل تأمل دیگر حضور پرشور و استقبال گسترده مردم تهران از صندوقهای رأی مجلس دهم بود.
تهرانیها برخلاف دورههای اخیر انتخابات پارلمانی، حضوری پررنگ و تأثیرگذار در نتیجه انتخابات داشتند و همین مشارکت باعث شد برای اولین بار نه تنها تکلیف هر ۳۰ صندلی این حوزه انتخابیه در مجلس، در دور اول مشخص شود بلکه اکثریت رأیدهندگان به صورت لیستی رأی دادند. چنانکه ۳۰ منتخب اول تهران- که امروز در کسوت نماینده کارشان را در بهارستان آغاز کردهاند- ۳۰ نامزد فهرست «ائتلاف امید» بودند و ۳۰ منتخب بعدی پایتخت- که البته نتوانستند از مردم آرای لازم برای ورود به مجلس را بگیرند- از فهرست «شورای ائتلاف اصولگرایان». به اعتقاد شماری از تحلیلگران تغییر الگوی رأی دادن تهرانیها میتواند نشانی از توسعه فعالیتهای حزبی و جا افتادن فرهنگ تحزب در کشور بوده و این امید را ایجاد کند که فضا و قوانین میتواند به سوی رأی دادن حزبی حرکت کند. از این رو سراغ حسین کاشفی، فعال سیاسی و رئیس سابق خانه احزاب رفتیم تا در گفتوگو با او ضمن بررسی عملکرد دولت در سه سال گذشته در حوزه احزاب، راهکارهایی که میتواند فرهنگ لیستی رأی دادن را نهادینه کند، به بحث بگذاریم.
کاشفی معاون اجرایی حزب اتحاد ملت ایران نیز معتقد است که لیستی رأی دادن مردم یک پیام مهم دارد و آن این است که مردم خواهان فعالیت احزاب در کشور هستند. مشروح این گفتوگو در پی میآید.
نزدیک به سه سال از تشکیل دولت یازدهم میگذرد. به طور کلی عملکرد دولت حسن روحانی مخصوصاً در حوزه حمایت از فعالیتهای احزاب و نهادهای مدنی همچنین گسترش فرهنگ تحزب را چطور ارزیابی میکنید؟
رئیس جمهوری در جریان تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری، بر قانونگرایی همچنین حمایت از احزاب و نهادهای مدنی، تمرکز ویژهای داشتند و همین امعان نظر، انتظار فعالان سیاسی و مدنی از دولت حسن روحانی را بالا برد. یکی از خواستههای صریح و ابتدایی احزاب از دولت روحانی بویژه وزارت کشور، بازگشایی «خانه احزاب» بود. تشکلی که دولت قبل با برخوردهای قهری و غیرقانونی از جمله توقیف اسناد و مدارک و گرفتن ساختمان «خانه احزاب» به تعطیلیاش حکم داد. اما در دولت یازدهم مدارک به ما برگردانده شد و توانستیم با جلساتی که با سایر تشکلها داشتیم «خانه احزاب» را فعال کنیم. رویدادی که قطعاً بدون همکاری دولت یازدهم محقق نمیشد. اقدامات مؤثر وزارت کشور در این راستا، فعالان حزبی را به ادامه گسترش و تعمیق فعالیتهایشان امیدوار کرد. خوشبختانه با برخوردهای مثبتی که از سوی دولت یازدهم در حل این ماجرا صورت گرفت، قرار شد با همکاری وزارت کشور و شهرداری، محلی در اختیار «خانه احزاب» قرار بگیرد. البته هنوز این مکان کامل تجهیز نشده است.
نحوه ارتباط دولت با احزاب در این سه سال چطور بود؟
اگر مقایسهای با نحوه ارتباط دولت گذشته با احزاب انجام دهیم، میبینیم که در دولت نهم و دهم، عملاً ارتباط مؤثری وجود نداشت؛ دلیل آن هم به عدم اعتقاد رئیس دولت به فعالیتهای حزبی برمیگشت که بارها عنوان کرده بود. اما در دولت روحانی، نمایندگان احزاب بارها با دولت و مسئولان دیدار و گفتوگو داشته و در تعامل بودند. در ۲ سال گذشته همچنین ماه رمضان جاری، شخص رئیس جمهوری از احزاب دعوت کرد و جلساتی نیز با نمایندگان احزاب داشت. در این جلسات بیشتر درباره مشکلات احزاب صحبت شد.
احزاب نیز به عنوان نیروهای بیدار و رصدکننده، در زمینههای مختلف پیشنهادهایی به دولت میدادند. این نشان میدهد که روحانی به احزاب بسیار اعتقاد دارد. چنانکه در جلسه اخیر پیشنهاد کردند احزاب به صورت ماهیانه دور هم بنشینند و روی مسائل کلی کشور تبادل نظر کرده و جمعبندی این نظرات را به دولت منعکس کنند.
یعنی به عنوان یکی از فعالان این عرصه از فضا و تعامل به وجود آمده، نسبت به دولت گذشته راضی هستید؟
بله. همان طور که گفتم رفتارها در دولت گذشته به گونهای بود که دیگر حزبی باقی نمانده بود. دولت قبل هر صدای مخالفی را خاموش میکرد. اصل ۲۶ قانون اساسی بحث تحزب و احزاب را مطرح کرده اما رئیس دولت نهم و دهم میگفت چون روحانیت و بسیج داریم، نیازی به حزب نداریم. البته که بسیج و روحانیت جایگاه خود را دارند، اما این نافی مسأله وجود احزاب نیست. اما متأسفانه بر اساس نگاه خاص رئیس دولت قبل، در دولت گذشته موانع زیادی بر سر راه احزاب و فعالیتهای آنها ایجاد شد؛ فضای یأسآوری که بعداً به وجود آمد، حاصل همان برخوردها بود. اما خوشبختانه در دولت یازدهم این رویکرد وجود ندارد و تعاملات مثبت است. بخوبی مشخص است که دولت روحانی میداند، مشکلاتی در کشور وجود دارد و این مسائل زمانی میتواند به نحو مناسبی حل شود که رابطه مناسبی بین دولت و ملت باشد .
حلقه اتصال دولت و ملت نیز احزاب هستند. قطعاً توجه به احزاب باعث میشود تشکلها نیز برنامه محور باشند. چنانکه وقتی امروز صحبت از مسائل و مشکلات اجتماعی میشود، احزاب احساس مسئولیت بیشتری میکنند؛ چراکه برنامه محور هستند. در «خانه احزاب» نیز ما گزارشی در این زمینه تهیه و ارائه کردیم تا بتواند راهگشای برخی مشکلات باشد. البته با تمام این اوصاف به اعتقاد من دولت میتوانست بیش از این به بحث احزاب توجه کند.
دولت در چه بخشهایی بهتر میتوانست عمل کند؟
دولت میتوانست مانند گذشته محلی را در اختیار «خانه احزاب» قرار دهد تا نابسامانیای که هنوز هم وجود دارد، پایان یابد. چنانکه در دولت اصلاحات، وزارت کشور خودش یک ساختمان با تجهیزات در اختیار ما گذاشت. البته شهرداری تهران برای در اختیار گذاردن ساختمانی اعلام آمادگی کرده است، اما این محل نیاز به تجهیز دارد. نکته دیگر درباره برگزاری کنگره احزاب است. برخی احزاب میخواهند کنگره برگزار کنند، اما هیچ مکانی ندارند. این در حالی است که وزارت کشور میتواند سالنهایی در اختیارشان قرار دهد.
همچنین روال نامناسب دولت قبل در اعطای مجوز فعالیت، در دولت روحانی اصلاح نشد. در قانون احزاب پیشبینی شده کسانی که میخواهند پروانه بگیرند، یک بار با مرامنامه و اساسنامهشان به کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مراجعه کنند و بعد هم کار تمام میشود. در دولت گذشته این موضوع تغییر کرد؛ به گونهای که روال مجوز گرفتن ۲ مرحلهای شد. به ترتیبی که یکبار پروانه فعالیت بگیرند و بعد مجوز فعالیت به آنها داده شود. انتظار میرفت که دولت این روال ناهماهنگ با قانون احزاب را تغییر داده و آنچه قانون احزاب صراحت دارد را اجرا کند. از طرفی در دولت اصلاحات بحث یارانه احزاب وجود داشت تا تشکلها بتوانند بخشی از مسائل و مشکلات مالیشان را از طریق دریافت مساعدتهای مالی از بودجه حل کنند.
در این صورت منابع مالیشان شفاف شده و وابستگیهای کمتری پیدا میکنند. الان بیشترین مشکل احزاب، مسائل مالی است. از یک طرف قانون میگوید که احزاب نباید فعالیتهای اقتصادی انجام دهند و از سوی دیگر منبع درآمدی ندارند. احزاب فقط میتوانند از طریق دریافت حق عضویت مسائل را اداره کنند که این کار نیز بسیار سخت است. چون فرهنگ تحزب در کشور ما هنوز جا نیفتاده است تا مردم به صورت خودجوش به حزب مورد نظر خود کمک کنند. اینجاست که به نظر میآید دولت باید یارانه احزاب را دوباره احیا کند.
همچنین دولت میتوانست خواستار اصلاحاتی در قانون انتخابات شود که طی آن احزاب بتوانند نقش جدیتری داشته باشند. وقتی میگوییم، مردم میخواهند ایفای نقش کنند، قطعاً منظور این است که مردم از طریق خرد جمعی و تشکلهای مورد نظر خود بتوانند نظراتشان را منعکس کنند.
با این اوصاف بر این باورم فقط نباید نقاط ضعف را دید؛ بلکه باید نقاط قوت را نیز مطرح کرد. شاید این دولت و وزارت کشورش هنوز کارهای نکرده یا نیمه تمامی داشته باشد، اما در عین حال کارهای مثمر ثمر زیادی نیز انجام دادهاند. البته الان هم دیر نشده و دولت میتواند در این زمینهها برخورد فعالانهتری داشته باشند تا بخشی از رکود 8 ساله دولت نهم و دهم در حوزه احزاب جبران شده و تشکلها جایگاه قانونی و مطلوب خود را داشته باشند.
برخی منتقدان پرداخت یارانه احزاب، بر این باورند که دریافت یارانه موجب میشود که احزاب به دولتها وابسته شود و بعضاً استقلال آنها زیر سؤال برود. نظر شما چیست؟
همه باید بدانند که دولت نماینده مردم است؛ اگر هم بودجهای در اختیار دولت قرار دارد یا از طریق مالیات یا از طریق فروش نفت است. در واقع دولت، امانتدار مردم است و عوایدی را هزینه میکند. برای نمونه بخشی از درآمدها را در پروژههای عمرانی صرف میکند یا بخشی را به آموزش و بالا بردن فرهنگ عمومی اختصاص میدهد. موضوع یارانه احزاب نیز در زمره همین نیازهاست و قرار نیست رئیس جمهوری هزینهای شخصی انجام دهد. در دولت اصلاحات هم یارانه پرداخت میشد و دیدیم که هیچ وابستگی هم ایجاد نشد.
البته پرداخت یارانه باید بر اساس دستورالعملی و با حضور نمایندگان احزاب باشد که بعداً این شبهه ایجاد نشود که به برخی احزاب یارانه بیشتری داده شده است. به اعتقاد بنده، همه احزاب باید به صورت یکسان از یارانه برخوردار باشند؛ این تجربه در کشورهای دیگر هم وجود دارد. پرداختها حساب و کتاب دارد و احزاب را به دولتها وابسته نکرده است. قطعاً دولتها نیز خواستار احزاب وابسته نبوده و نیازمند احزابی هستند که نقاط ضعف را ببیند و به آنها گوشزد کند.
درباره قانون انتخابات صحبت کردید. بد نیست به نقش احزاب در انتخابات اخیر هم اشاره کنیم.
انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی پرشورتر از انتخابات مجلس نهم شورای اسلامی بود. نقش احزاب در این انتخابات چقدر بود؟
قطعاً احزاب نقش زیادی داشتند. اعتقاد رئیس جمهوری به فعالیتهای حزبی موجب شد که در این دولت، احزاب جدید هم روی کار بیایند. مثلاً حزب اتحاد ملت یا حزب ندای ایرانیان در این دولت شکل گرفتند. در انتخابات اخیر نیز حضور احزاب قدیمی و ظهور احزاب جدید، قطعاً به برگزاری انتخابات پرشور کمک شایانی کرد و همان طور که دیدید یکی از حاصلهایش رأی دادن مردم به صورت لیستی بود. وقتی مردم به یک لیست انتخاباتی رأی میدهند، بدین معنی است که به احزاب گرایش پیدا کردهاند.
امیدواریم این فعالیتها طوری ادامه پیدا کند که ما به سمت مجلس حزبی حرکت کنیم. به طوری که بحث برنامه محوری و مسئولیتپذیری مطرح باشد. یکی از فواید مجلس حزبی، این خواهد بود که نماینده ، متعهد به حزب است و این طور نیست که در لیستی قرار بگیرد و بعد از اینکه به مجلس راه پیدا کرد، دنبال کار خودش برود. یکی از مسائلی که درباره نامزدهای منتخب لیست امید به وجود آمد همین مسأله بود. برخی نمایندگان در این لیست قرار گرفتند و هیچ تعهد قانونی برای عمل کردن در چارچوب لیست نداشتند. این در حالی است که اگر نمایندگان حزبی وارد شوند، نسبت به حزب خود تعهد دارند و اگر برخلاف دستورات حزبی عمل کردند، طبق قوانین شامل مجازاتهایی میشوند.
البته در این راستا حرکتهایی از سوی دولت شده است اما باید آنها را قانونمند کرد تا احزاب بتوانند جایگاهی داشته باشند و احزاب بتوانند کاندیدا معرفی کنند. الان احزاب کاندیدا معرفی نمیکنند، بلکه افراد خود را کاندیدا کرده و احزاب نیز در ادامه از آنها حمایت میکنند. اما در کشورهای توسعه یافته این طور نیست که احزاب دنبالهرو باشند. بلکه احزاب خودشان معرفی کننده یک کاندیدا هستند و هر اتفاقی هم بیفتد، باید به خاطر عملکرد فردی یا افرادی که از آنها حمایت کردهاند، پاسخگوی مردم باشند. البته قرار است که دوستان هم در «خانه احزاب» روی این مسائل کار کنند و بتوانیم این پیشنهادها را به وزارت کشور و دولت منتقل و منعکس کنیم.
با توجه به اینکه شما هم به حضور و بروز برخی احزاب جدید در دولت آقای روحانی اشاره داشتید، آیا مجوز دادن به احزاب را در دولت روحانی یک نقطه قوت میدانید؟ چراکه برخی مجوز دادن به احزاب در دولت روحانی را نقطه قوت این دولت نمیدانند بلکه نقطه ضعف میدانند. دلیلش هم این است که بر این باورند که حضور و بروز احزاب متعدد که امکانات ندارند، فایدهای ندارد. ضمن اینکه معتقدند هدایت این احزاب پراکنده نیز سخت خواهد شد.
کسانی که میخواهند حزب تشکیل دهند، قطعاً حساب و کتابهایی میکنند و این طور نیست که بدون در نظر گرفتن توان مالی یا نیروی انسانی اقدام به راهاندازی یک مجموعه کنند. البته همان طور که گفته شد، دولت میتواند در این راستا قوانینی را اصلاح یا قوانینی را اجرا کند که کمک حال فعالیت احزاب باشد.
همچنین ما احزاب زیادی داریم و آنهایی که به لحاظ تفکری به هم نزدیک هستند میتوانند یکی شوند تا حالت سراسری و ملی به خود بگیرند. ولی این را هم باید در نظر گرفت که ما چند حزب بزرگ بیشتر نداریم که تأثیرگذار هستند. یعنی احزابی که سراسری هستند و در شهرستانها شعبه دارند و با اعضای خود در ارتباط هستند. بعد هم چون کار جمعی انجام میدهند، در خیلی از موارد مخصوصاً در آستانه انتخابات آنها یکی میشوند. مثل کاری که شورای هماهنگی اصلاحطلبان یا شورای مشورتی انجام میدهد. در آستانه انتخابات، احزابی که به لحاظ فکری اغلب نزدیکی دارند با هماهنگی این شورا در یک راستا کار میکنند.
به انتخابات مجلس دهم بپردازیم. در انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی، مردم برای اولین بار به صورت لیستی رأی دادند. به طوری که در تهران نمایندگان یک لیست رأی آوردند. فکر میکنید که فرهنگ لیستی رأی دادن را چطور میتوان بین مردم جا انداخت؟
در این انتخابات مردم لیستی رأی دادند و دلایلی هم داشت. اول اینکه مردم به بزرگان جریان اصلاحات و اعتدال اعتماد دارند و وقتی آنها حرفی میزنند، مردم بر حسب اعتمادی که دارند پیروی میکنند. از این رو وقتی آنها از یک لیستی حمایت کردند، مردم نیز به اعتبار آنها به لیست رأی دادند. همچنین به خاطر رد صلاحیتهای گستردهای که صورت گرفت، با کسانی که قبولشان داشتند، همسو شدند و با انسجام یک حرکت مثبت را رقم زدند. از این به بعد مجلس باید خودش را مدیون مردم بداند و نسبت به رفع مشکلات مردم اقدام کند. وقتی مردم ببینند منتخبین آنها خوب فعالیت کرده و در عین حال لیدرها نیز پاسخگو هستند، دفعه بعد هم به لیستها اعتماد میکنند.
یعنی بخشی از جا انداختن این فرهنگ لیستی رأی دادن به نمایندگان کنونی باز میگردد؟
بله. قطعاً همین طور است اما این یک سوی ماجراست. مردم ابتدا همه نمایندگان را نمیشناختند و به کسانی که گفتند بهتر است به این لیست رأی بدهید، اعتماد کردند. بنابراین در یک سوی ماجرا نمایندگان هستند و در سوی دیگر ماجرا نیز کسانی هستند که از لیست حمایت کردهاند. نمایندگان باید آبرویی که شخصیتهای اصلاحطلب و اعتدالگرا در میان گذاشتهاند را فراموش نکنند. از طرف دیگر احزاب هم باید به عنوان نمایندگان مردم پیگیر باشند و بتوانند با مجلس ارتباط مستقیم داشته باشند تا نمایندگان مردم فراموش نکنند که این مردم بودند که به آنها رأی دادند.
مردم وقتی پشت سر مسئولان و نمایندگان میمانند که احساس کنند، دغدغههایشان پیگیری میشود و نمایندگان و مسئولان آنها را فراموش نکردهاند. اگر در جایی دولت میخواهد مسأله مردم را حل کند، این وظیفه نمایندگان است که به دولت کمک کنند و مطمئن باشند که توسط مردم رصد میشوند. ضمن اینکه احزاب نیز باید پیگیر باشند تا خواستهها محقق شود. بنابراین اگر لیستی برخلاف تعهداتش عمل کرد، مردم باید مطمئن باشند که کسانی هستند که پاسخگو خواهند بود. این پاسخگویی به مردم از یک سو باعث ارتباط مؤثر بین مردم و مسئولان میشود و از سوی دیگر موجب شفاف شدن فضا میشود. نمایندگان نیز در صورتی که خود را همیشه در جایگاه پاسخگویی مردم بدانند، قطعاً عملکردهایشان برخلاف تعهداتشان نخواهد بود.
فایده این لیستی رأی دادن چیست؟
قطعاً رأی دادن به صورت لیستی، موجب میشود عملکرد نمایندگان شفاف باشد. برای نمونه کسی که با لیست اصلاحطلبان وارد مجلس شود، قطعاً در صورت چرخش موضع مورد مواخذه افکار عمومی قرار خواهد گرفت. نکته دیگر این است که مطالبهگری مردم هم پاسخ خواهد گرفت. یعنی لیستی که رأی آورده، قطعاً اهداف خود را بیان کرده و مردم نیز در چارچوب آن اهداف و چشماندازها از آنها مطالبه خواهند داشت. امیدواریم نمایندگانی که لیستی رأی آوردهاند، مردمی را که برای اولین بار به صورت منسجم به یک لیست رأی دادهاند، سرخورده نکنند تا رأی دادن لیستی به عنوان تجربهای شیرین در انتخاباتهای بعدی نیز تکرار شود.
شما نقش احزاب در شفافسازی اقتصادی را چه میزان میدانید؟ این روزها بحث فیشهای حقوقی بسیار پررنگ شده است و فعالان عرصه سیاست و فعالان مدنی در این خصوص اظهار نظرهای زیادی داشتهاند. فکر میکنید که احزاب در این راستا چه کمکی میتوانند به دولت کنند؟
احزاب هم میتوانند نقد کنند و هم میتوانند پیشنهاد دهند. چراکه احزاب به عنوان نماینده بخشی از مردم باید بتوانند حقوق آنها را نمایندگی کنند. بنابراین در زمینههای مختلفی میتواند وارد شده و نظر دهند. دولتها نیز وقتی احزاب را ناظر اعمال خود ببینند، درصورت بروز اشتباه بلافاصله جبران کند. بخش دیگر فعالیت حزب، منتقل کردن برنامهها است. امیدواریم در فضایی که بعد از انتخابات مجلس دهم به وجود آمد، احزاب بیشتر از گذشته روی برنامههایشان تمرکز کرده و فعالتر شوند تا فرهنگ تحزب همهگیرتر شود. این نکته هم نباید فراموش شود که توسعه سیاسی و اقتصادی بی ربط به هم نیستند.
اگر ما میخواهیم به توسعه اقتصادی برسیم، باید سیاست شفاف داشته باشیم و اگر میخواهیم به توسعه سیاسی برسیم، باید اقتصاد شفاف داشتیم. هر 2 مورد یعنی هم سیاست شفاف و هم اقتصاد شفاف نیز به کمک سازمانهای مردم نهاد و احزاب میسر خواهد شد. چراکه این احزاب هستند که به عنوان نمایندگان تفکر مردم موظف به رصد هستند. در دولت گذشته صدای مخالف کمتر شنیده میشد و حتی اگر صدای مخالفی از درون دولت هم شنیده میشد، آن صدا در مدتی کوتاه خفه میشد که همین مسأله موجب بروز فسادهای اقتصادی میلیاردی در کشور شد. در صورتی که فعالیت احزاب قطعاً موجب هشدارهایی به دولت میشد و زنگ خطر را زودتر برای مردم و مسئولان به صدا درمیآورد.
چطور میتوان احزاب را به این کارکرد رساند که از فعالیتهای مقطعی در انتخاباتها رها شوند و به صورت مادام و فراگیر، فعالیت کنند؟
باید همه همکاری کنند. یعنی هم دولت باید وسط بیاید و بخواهد که نقدش کنند و به عبارتی نقد احزاب را به رسمیت بشناسد. از طرف دیگر هم خود احزاب باید برنامههایشان را ارائه کنند و به این باور برسند که فعالیتهایشان نباید موسمی باشند و به قولی فقط به دادن بیانیههایی در زمانهای حساس اکتفا نکنند. باید توجه داشت بعضاً نگاههای فردگرایانه موجب شد که فعالیت احزاب دچار خلل شوند.
از این جهت علاوه بر نگاه دولتها ما باید کار پایهای نیز انجام دهیم. یعنی باید کار جمعی را آموزش دهیم و احترام به تصمیمات جمعی را حتی بدون وجود قانون نیز جا بیندازیم. بنابراین باید همه کمک کنیم که احزاب بتوانند به جایگاه خود برگردند و دولت هم به احزاب به چشم رقیب نگاه نکند. یکی از کارهای احزاب هم نقد است و احزاب نباید از نقد بترسند که این کار با بها دادن دولتها به نقد احزاب میسر خواهد شد. البته این مسأله را هم قبول دارم که بعضاً برخی نقد را با نفی اشتباه گرفتهاند و مرز این 2 را از بین بردهاند. اما به هر حال دولت قطعاً از تقویت احزاب به وسیله همان راههایی که عنوان شد، ضرر نخواهد کرد.
ارسال نظر