رویای تبدیل عربستان به دوبی
دیوید ایگناتیوس می نویسد: در زبان ساده می توان گفت که محمد بن سلمان قصد دارد عربستان را به همسایه خود امارات متحده عربی شبیه کند.
فتنه در کاخ، بخش لاینفک همه نظام های پادشاهی است. «رابرت لیسی» در کتاب خود با عنوان «پادشاهی» که در ۱۹۸۱ به چاپ رسید، سنت احترام را در خاندان سعودی توضیح می دهد. در قسمتی از این کتاب آمده: «احترام به سالمندان یکی از قوانین پایه در خاندان سعودی و بهترین ابزار برای غلبه بر فشارهای بیرونی است.»
اما این سنت دیگر مانند گذشته در عربستان جایگاه ندارد. در ژانویه ۲۰۱۵ و با روی کار آمدن ملک سلمان، پسر وی یعنی محمد بن سلمان از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. محمد بن سلمان با حضور بیش از اندازه خود در عرصه سیاسی و بعضا مخالفت با سالمندان آل سعود، سیاست را در این پادشاهی محافظه کار زیر و رو کرده است.
محمد بن سلمان می تواند همان پادشاهی باشد که ماکیاولی بدان توصیه می کند. وی فردی جوان و صریح الکلام است که از توانایی رهبری و مدیریت برخوردار است، اما تاکتیک های وی منجر به رنجش بسیاری از بزرگان سعودی از جمله محمد بن نایف شده است. درک سیاست داخلی عربستان برای هر ناظر خارجی دشوار است. خاورمیانه هم اکنون درگیر جنگ های نیابتی و تروریسم است و دوران سختی را سپری می کند. عربستان اگر در این شرایط قوی باشد، می تواند تاثیر چشمگیری بر شرایط منطقه بگذارد و اگر ضعیف باشد، می تواند بر آشوب ها بیفزاید.
اگر سریال پرطرفدار «بازی تاج و تخت» بر اساس سیاست در عربستان نوشته شده بود، به احتمال زیاد فیلمنامه آن شباهات زیادی با حوادث ۱۸ ماه اخیر در این کشور داشت؛ نامه های محرمانه ای به گردش در آمده اند. زمزمه های بسیاری در مورد جانشین ولیعهد به راه افتاده است. اوباما از دستیاران خود خواسته از جانبداری در این نزاع قدرت داخلی اجتناب کنند، اما دیدار رئیس جمهور آمریکا با محمد بن سلمان و برخورد با او به مثابه بالاترین مقام دولت، نشان دهنده حمایت ضمنی از جایگاه وی است.
به عقیده برخی از کارشناسان حوزه مسائل عربستان، محمد بن سلمان توانایی بالقوه ایجاد تغییر در این کشور و تبدیل آن به کشوری پویا که می تواند امنیت خود و همسایگان را تضمین کند، دارد. اما بسیاری نیز رویه وی را مخرب دانسته و معتقدند که رفتار وی می تواند کشور را به پرتگاه بیندازد.
مخاطرات این موضوع برای ایالات متحده بسیار گسترده است. بیش از ۵۰ سال است که پادشاهی عربستان از مهم ترین متحدان آمریکا و در عین حال از مهم ترین منابع نگرانی آن است. آسیب پذیری عربستان به حملات داخلی و خارجی هزینه های نظامی گزافی تا کنون به آمریکا تحمیل کرده است. نفت عربستان موهبتی برای آمریکا است، اما در بعضی مواقع مانند تحریم نفتی ۱۹۷۳ نیز به سلاحی علیه آن تبدیل شده است. پادشاهی عربستان متحد آمریکا در مبارزه با تروریسم است، اما قرائت سلفی آن اسلام، الهام بخش بسیاری از افراطیون بوده است. آمریکایی ها فراموش نکرده اند که اسامه بن لادن و ۱۵ نفر از مسافران هواپیمایی که در ۱۱ سپتامبر به برج های دو قلو اصابت کرد، از شهروندان عربستان بودند.
اصلاح گری که بتواند عربستان را در مسیری جدید و با ثبات قرار دهد، می تواند واجد اهمیتی حیاتی برای جهان عرب و آمریکا باشد. با توسل به جمعیت جوانان ناراضی عرب، محمد بن سلمان می تواند اصلاح گری قلمداد شود که رنسانسی در جهان عرب به پا می کند. اما رفتار بی پروای وی می تواند زنگ خطری باشد که باعث شود همه چیز در داخل عربستان به هم بریزد و بدین ترتیب مشکلات بیشتر از پیش شود.
محمد بن سلمان و اقدامات وی برای پادشاهی که همواره با مقاومت مقابل تغییر دوام آورده، اصلاحات گسترده ای به حساب می آیند؛ شرکت دولتی آرامکو سعودی خصوصی خواهد شد. سینما، موزه و شهر رسانه برای نسل جوان ساخته خواهد شد. قدرت پلیس مذهبی محدود خواهد شد و در آینده بالاخره به زنان اجازه رانندگی داده خواهد شد.
در زبان ساده می توان گفت که محمد بن سلمان قصد دارد عربستان را به همسایه خود امارات متحده عربی شبیه کند. وی به خوبی فهمیده است که این تغییر اقتصادی بدون کاستن از سنت های اسلامی مقدور نیست. دستور کار اصلاحات وی با عنوان «چشم انداز ۲۰۳۰» تعهدی وسوسه انگیز اما نامشخص را ارائه می دهد: «چشم انداز ما کشوری متساهل با اسلام در قانون اساسی و مدرن در روش است»
اما آیا محمد بن سلمان جوان بی پروا از عهده آن بر می آید؟ وی به عنوان جانشین ولیعهد سومین مقام رسمی کشور محسوب می شود. هم اکنون وی می تواند به نیابت از پدر ۸۰ ساله و بیمار خود وارد عمل شود. اما جانشین بعدی پادشاه محمد بن نایف است که هم اکنون سمت وزارت کشور را نیز به عهده دارد. برخی از شاهزادگانی که با رویکرد محمد بن سلمان مخالفند، علیه وی با هم متحد شده اند.
بسیاری از کارشناسان این حوزه نگران بروز جنگ قدرت میان ولیعهد و جانشین وی هستند و این موضوع می تواند آمریکا را در شرایط دشواری قرار دهد.
خاندان آل سعود از زمان به دست گرفتن قدرت با فسادهای داخلی متعددی رو به رو بوده است. شاهزاده سعود الفیصل برای این پادشاهی محوری بود که می توانست یکپارچگی آن را تضمین کند. وی ۴۰ سال وزیر امور خارجه عربستان بود. در ۲۰۱۱ وی بر خلاف بسیاری از مقامات سعودی نسبت به بهار عربی و تحولات جهان عرب با دیده نگرانی نمی نگریست. وی در آن زمان در مورد تحولات جاری در منطقه گفت: «این تغییری عالی در جهان عرب است. صرف نظر از نوع حکومت، هیچ گاه نمی توان از چیزی که مردم می خواهند، امتناع کرد. ما رو به پیشرفت و توسعه هستیم. شاید سرعت آن به اندازه یک انقلاب نباشد، اما مسیر پیوسته ای را پیش گرفته ایم.»
سیستم سیاسی پادشاهی عربستان به گونه ای چیده شده که بتواند مقابل مخالفت های داخلی مقاومت کند، اما هم اکنون این سیستم با بزرگترین آزمایش در دوران حیات خود مواجه شده است.
ارسال نظر