روایت جوان کرد از زندگی در گرد و غبار
گرد و غبار به جزئی از زندگی ساده و بیآلایش مردمان مناطق غرب نشین ما تبدیل شده؛ و صد افسوس که غلظت این گرد و غبار موجب شده تا این مردمان نجیب چه بسا از چشم بسیاری و از جمله مسئولان پنهان بمانند
«روزگار بهرامی»، جوان پاوهای که سالهاست از مناظر غبارآلود شهرش عکاسی کرده و مانند همه همشهریهایش چشم انتظار آسمان آبی و چشمانداز زیبای زادگاهش است دل پرخونی از زندگی در این شرایط دارد. او در توصیف زندگی در این سالها و در یورش این ریزگردها، به بیماریهای گوناگونی اشاره میکند که به واسطه گرد و غبارهای حاکم بر شهر پاوه وبال وجود همشهریهایش شده است: بیماریهای چشمی، ریوی، پوستی و حتی وبا، ازجمله بیماریهایی هستند که با وجود طبیعت بکر و با صفای شهر پاوه و اطرافش، در سالهای اخیر به سراغ مردمان این شهر میآید و علی رغم اینکه با هر بارش باران گوشه و کنار این شهر (که به دلیل ساختار پلکانی به شهر هزارماسوله معروف است) برق میافتد، اما متأسفانه زمان زیادی نمیگذرد که دوباره هجمه گرد و غبارها بر پیکره این شهر و اطراف آن مینشیند.
به گفته روزگار، به دلیل کوهستانی بودن این منطقه و وضعیت هفتی شکلی که رشته کوههای زاگرس، قلههای آتشگاه و کله قندی و کوه ماکوان ایجاد کرده است امکان و احتمال خارج شدن سریع این میزان گرد و غبار از سطح شهر و روستاهای پاوه محدود میشود.
زندگیهای مه آلود
روزگار بهرامی به عنوان شهروندی که سالهاست در حوزه عکاسی و فیلمبرداری سررشته دارد در خصوص حرکت نمادینی که انجام داده تا به واسطه تصویر، وضعیت همشهریهایش را بازگو کند اینچنین گفت: از زمانی که هجوم گرد و غبارها به این منطقه شدت گرفته است، من و همشهری هایم هر لحظه خود را برای حضور در بیمارستان آماده میکنیم در حالی که کیلومترها آن طرفتر برای برخی از هموطنانمان حضور در چنین شرایطی غیر قابل تحمل و حتی غیرقابل باور است؛ از اینرو از مدتها قبل به فکر حرکتی بودم تا ذهن خفته مسئولان و کسانی را که مردمان منطقه پاوه را نادیده گرفتهاند، بیدار کنم.
وی ادامه داد: میرزا عبدالقادر پاوهای از شاعران بزرگ پاوه بوده است که مجسمه وی در یکی از معابر اصلی شهر نصب شده است و از آنجا که پشت زمینه این مجسمه را نمایی از شهر پاوه تشکیل میدهد، تصمیم گرفتم جلوی دهان تندیس میرزا عبدالقادر پاوهای را با ماسک بپوشانم تا با این حرکت نمادین به سایرین بگویم مجسمه سنگی شهر تحت تأثیر این هوای آلوده قرار خواهد گرفت چه برسد به ما انسانها که در این شرایط سخت و با وجود مشکلات کم آبی حاکم بر این منطقه، سعی میکنیم روال عادی زندگی خود را ادامه دهیم.
بهرامی یادآور شد: بیتعارف بگویم؛ پاوهایها فکر میکنند که مرکزنشینان فراموششان کرده اند! در حالی که خوب به خاطر دارم شهر پاوه آماج بسیاری از اهداف دشمنان ایران در دوران جنگ تحمیلی بود، همان روزهایی که به همراه خانواده ام، ۸ شبانه روز در غاری در روستای گلال زندگی کردیم، روزهایی که سبب شد خاله ام، دیگر اقوام و آشنایانمان توسط نیروهای دشمن به شهادت برسند، روزهای تلخی که بسیاری از همشهریها و هموطنهای من مورد حمله شیمیایی صدام منفور قرار گرفتند و حالا به جا ماندههای همان حملات شیمیایی که در دل بیابانهای اطراف رخنه کرده بود به هوا بر میخیزد و جان همشهری هایم را به خطر میاندازد، همان کرد زبانهای با غیرتی که پاوه را یک شبه از ضد انقلابها باز پس گرفتند.
در انتظار مهربانی
روزگار شکوه میکند که در سال جدید، مثل سالهای سختی که این اواخر تجربه کرده ایم، سومین مرتبهای است که با هجوم شدید ریزگردها مواجه میشویم و از آنجا که با سلیمانیه و حلبچه هم مرز هستیم، هر زمان که صحراهای آن منطقه گرفتار طوفان میشوند نفس کشیدن برای اهالی این مناطق سخت میشود و هر لحظه زندگیمان به گرد و غبار گره میخورد.
بهرامی با بیان اینکه «با وجود محدودیت منابع آبی، افزایش ریزگردها میزان مصرف آب در میان مردمان پاوه و شهر و روستاهای اطرافش را بالا میبرد» ابراز تأسف کرد و گفت: در این منطقه از کشور کم آبی موضوعی غیرقابل انکار است به طوری که معمولاً تانکرهای آب 1000 لیتری خریداری میکنیم که معمولاً صرف شست و شو میشود. از طرفی معمولاً برای همه افراد بخصوص زنان قابل پذیرش نیست در خانهای زندگی کنند که هر گوشه آن در محاصره گرد و خاک باشد و مادامی که از تار و پود فرش و مبلمان به واسطه راه رفتن یا نشستن روی آن گرد و غبار خارج میشود و با وجود بستن در، پنجره و دریچهها و خاموش کردن کولر (گاهی اوقات گرمای هوا طاقت فرسا میشود و خاموش بودن کولر مصداق شکنجه خواهد بود) باز هم ریزگردها تمام وسایل خانه را میپوشانند، طبیعی است در روزهایی که از غلظت ریزگردها کاسته میشود شست و شو هایشان بیشتر شود و برای تمیز کردن گوشه و کنار خانه چندین برابر روزهای عادی آب مصرف کنند.
او درانتها به واکنش افرادی که در این فصل از سال شهر پاوه را برای تفریح انتخاب میکنند اشاره کرد و یادآور شد: بارها شاهد حضور میهمان یا توریستهایی بودهام که از شدت ریزگردهای مهاجم زودتر از وقتی که تصمیم داشتند این منطقه را ترک کردند زیرا معتقد بودند آلایندههای شهرشان به آلودگی ریزگردهای مزاحم میارزد.
شنیدن این جملهها قلب من و همشهری هایم را به درد میآورد زیرا در این سالها فکر میکردیم که حتی نمایندههایی هم که با رأی ما به مجلس راه یافتهاند، فراموشمان کرده اند! ختم کلام اینکه در موقعیت بدی قرار داریم و در انتظار گوشهای شنوا و دستان مهربان ، این روزهای غبارآلودمان را به شب میرسانیم.
نظر کاربران
با یک خوزستانی مصاحبه کنید افتاد؟