ظرفیتی که روحاني از آن غافل است
رييس بانك مركزي همين دولت ميگويد برجام هيچ دستاوردي بر اقتصاد ايران نداشته است! و اينگونه، مهمترین دستاورد دولت خود در عالم دیپلماسی که مورد اذعان غالب تحلیلگران داخلی و خارجی است را رسوا ميکند
درحالیکه امروز به سبب اهمیت و تاثیر گذاری رسانهها در ارتباط با قضایای پیش روی آن را رکن چهارم دموکراسی مینامند اما بعد از گذشت سه سال از عمر دولت یازدهم اغلب فعالان حوزه رسانه معتقدند که این دولت نه تنها از این ظرفیت بزرگ استفاده مناسب نکرده است بلکه در غالب اوقات این ظرفیت به چالشی بزرگ برای دولتمردان مبدل شده و هزینههایی برای آنان درپی داشته است.
این درحالیست که علی رغم بازخوردهای مکرر دوستان و علاقه مندان نسبت به ضعف عملکردی گروه رسانهای دولت، آنها کماکان از کنار این موضوع مهم به راحتی عبور کرده و گویا حتی صدای هوادارانشان را هم در این زمینه نمیشنوند! پرواضح است دولتی که میخواهد ارتباطی شفاف و درست با مردم داشته باشد باید از یک تشكيلات رسانهای قوی برای گرفتن به موقع بازخوردها و ارائه اطلاعات لازم با ضریب اطمینان بالا به مردم برخوردار باشد و البته این حق مردم است که از عملکرد مسولان خود اطلاع دقیق و شفاف داشته باشند.
با این حال امروز میبینیم کماکان دولت روحاني از ظرفیت بزرگ و تاثیرگذار رسانه بی بهره است بطوریکه نه تنها عملکرد مثبت دولت به درستی تحت پوشش قرا نمیگیرد بلکه حتی گاهی دستاوردهای دولت به بهانهای در دست منتقدان رسانهای (افراطيون و دلواپسان)، علیه خود دولت تبدیل میشود که در ادامه به برخی از این گزارهها اشاره میگردد.
● اقدام مسئولانه دولت، تحت عنوان گزارش ۱۰۰ روزه از مجموعه اقدامات خود برای سروسامان دادن به وضعیت آشفته پیش روی اقتصاد کشور در آن زمان، از طرف منتقدان بد تفسیر میشود و به هجمهای علیه دولت مبدل میگردد. این در حالی بود که رسانههای منتقد چنین میگماشتند که دولت یازدهم وعده داده است که مشکلات اقتصادی کشور را در ۱۰۰ روز کاری حل و فصل میکند.
البته این ادعای منتقدان آنقدر تابلو بود که بیش از آنکه اقدامی علیه دولت تلقی شود منطق خود آنان را زیر سئوال میبرد که چگونه است منتقدان در زمانی که خود ۸ سال در شرایطی که کشور رکورد بیشترین درامد حاصل از فروش نفت را بدست آورده بود نه تنها نتوانست از فرصت پیش آمده استفاده کند بلکه با فرصت سوزیهای گسترده باعث انباشت چالشها و مشکلات در کشور گردید حال آنها با چه منطقی انتطار داشتند که این مشکلات انباشته شده ظرف ۱۰۰ روز برطرف شود! درحالیکه دولت روحاني سعی نمود که در ظرف این ۱۰۰ روز با انجام مجموعه اقدامات تسکینی التهاب پیش آمده از وضعیت اقتصادی کشور را فرونشاند درعوض منتقدان این تدبیر دولت را به موضوعی علیه دولت تبدیل کردند و از آن بعنوان یک خلاف وعده از طرف دولتمردان یاد کردند!
● سبد کالای دولت تدبیر و امید به بهانهای برای رسانههای منقد تبدیل میشود تا نیت خیر دولت در کمک به نیازمندان در زیر صفهای بسته شده برای این سبدها نادیده گرفته شود! آنها صفهای طولانی مردم برای دریافت سبد کالا را دیدند اما علت تشکیل چنین صفهایی که ریشه در عملکردهاي ضعیف اقتصادی گذشته داشت را ندیدند.
این درحالی بود که دولت یازدهم سعی داشت با تجویز قرصهای مسکن تاحدودی وضعیت اقتصادی خانوارهای آسیب پذیر را تعدیل سازد اما این حرکت مثبت دولت یازدهم که از یک طرف نگاهی به اقشار ضعیف و کم درآمد جامعه داشت و از طرفی دیگر با ارائه سبدکالا بجای تزریق پول به جامعه باعث عدم رشد نقدینگی در جامعه میشد تا تورم را بیشتر نشود اما این اقدام مثبت دولت نیز در خواب زمستانی تیم رسانهای دولت نه تنها نادیده گرفته شد بلکه رسانههای منتقد این فرصت خدمت رسانی را به چالشی علیه دولت بدل کردند.
● سیاسی جلوه دادن یک موضوع زيستمحيطي چون هجوم ریزگردها باز یکی از آن بحثهای جالبی بود که در انفعال تیم رسانهای دولت، میدان را برای جولان دادن منتقدان خالی کرد تا حتی گرد و خاک طبیعت را به پای دولت یازدهم بگذارند درحالیکه حدود یک دهه هست این پدیده زیست محیطی مخاطراتی برای هم وطنمان بوجود آورده است.
بعبارتی موضوع ریزگردها به سالهای قبل از دولت یازدهم برمیگردد و اگر بخواهیم قضاوتی منصفانه در این مورد داشته باشیم خیلی از افرادی که امروز مطالبه گر قصور دولت یازدهم در ارتباط با این پدیده زیست محیطی هستند بایست پاسخگوی انفعال خود در آن زمانی باشند چراکه آن در شرایطی که هنوز جنگي در عراق و سوریه نبود و از طرفی رابطه ایران و عربستان هم به شکل امروز پرچالش نبود میتوانستند اقدامی مناسب برای کنترل و مهار ریزگردها داشته باشند و البته این کار را نکردند! با این حال تیم رسانهای دولت حتی نتوانست از خود دفاع کند و به تشریح عملکرد دولت در ارتباط با پدیده ریزگزدها بپردازد تا بلکه تسکینی بر مردمانی باشد که امروز ایستاده در غبار نفس میکشند.
● به حاشیه بردن برجام و دستاوردهای ممتاز دستگاه دیپلماسی کشور در فضای رسانهای در حقیقت بیشتر از هر چیزی ضعف رسانهای دولت در عدم پوشش مطلوب و منطقی این رویداد بزرگ خبر میدهد. رویدادی که انگشت حیرت را به دهان مفسران و تحلیلگران گذاشت چرا باید در غفلت رسانهای دولت اینچنین مظلوم واقع شود! واقعیت آن است که دولت نتوانسته است همسان عملکرد شایسته خود در سیاست خارجی این دستاورد ممتاز خود را در عرصه بین المللی برای مردم کشور تشریح و تبیین نماید.
برجامی که جمهوری خواهان و دموکراتهای آمریکا را به جان هم ریخت؛ برای اولین بار در رابطه آمریکا و اسراييل شکاف ایجاد کرد؛ خشم دشمنان قسم خورده نظام را برانگیخت؛ تحریمها را از سر راه برداشت و حقوق ملت بزرگ ایران در استفاده صلح آمیز از فن آوری هستهای را تثبیت نمود چرا باید اینجوری در ضعف رسانهای دولت بایکوت شود؟ رييس بانك مركزي همين دولت ميگويد برجام هيچ دستاوردي بر اقتصاد ايران نداشته است! و اينگونه، مهمترین دستاورد دولت خود در عالم دیپلماسی که مورد اذعان غالب تحلیلگران داخلی و خارجی است را رسوا ميکند دیگر چه انتظاری از منتقدان دولت میتوان داشت که آن را بعنوان دستاویزی برای تخریب دولتمردان مبدل نسازند!
● امروز رسانههای منتقد با علم کردن فیشهای حقوقی برخی مدیران اجرایی سعی در سیاسی جلوه دادن موضوعی هستند که اتفاقا پاشنه آشیل خود آنان در دولت گذشته بود. اگرچه قصور دولت در عدم شناسایی به موقع چنین فیش هایی خود جای بحث دارد اما طریق برخورد دولت با این کژکاری اقتصادی خود قابل توجه است. با این حال این موضوع باز میرود در انفعال و بی تفاوتی تیم رسانهای دولت به چالشی برای دولت یازدهم تبدیل شود.
فیش حقوقی این مدیران در یک پروسه زمان بر تعداد صفرهایشان بیشتر شده است و اینطور نبوده که یک شبه و قارچ گونه در این دولت رشد کرده باشند و احتمالا اگر بخواهیم در این ارتباط قصوری برای دولت در نظر بگیریم به چراغ سبز دولت برای تداوم روند کاری چنین مدیرانی بر میگردد که از دولت گذشته کار اجرایی در دست داشتهاند. پرواضح است که اقدام قابل تحسین رئیسجمهور در برخورد قاطع با چنین مواردی خود میتواند نقطه عطفی در مبارزه عملی با معضلات پیش روی اقتصاد کشور باشد تا دیگر شاهد مفاسد اقتصادی بزرگتر از این نباشیم کما اینکه در گذشته برخیها عوامل اجرایی خود را خط قرمز دولت معرفی کردند و عملا آنان را از حیطه نطارتی خارج ساختند تا عملا از پاسخگویی مصون بمانند.
درچنین شرایطی باز در بی تفاوتی تیم رسانهای دولت نادیده گرفته میشود تا تنها این فیشهای حقوقی باشند که یکی پس از دیگری پتک میشوند و بر سر دولت فرود میآیند! فیش هایی که شاید در فربه کردن آنها این دولت کمترین نقش را داشته باشد اما بجای آن حداقل شهامت رونمایی و برخورد قاطع با آنها را داشته است و ... مجموعه این عوامل امروز باعث شده است که خلاء تیم رسانهای دولت در شفافسازی و دفاع به موقع از عملکرد دولت بیش از پیش احساس شود.
در این راستا حتی گاها مشاهده میشود که برخی از مدیران دستگاههای مختلف دولتی در مقابل انتقادات موجود سکوت پیشه کرده و حاضر نیستند در عرصه رسانهای ظاهر شوند و با تشریح دستاوردهای سازمان و ارگان خود به صراحت از آن دفاع کنند! کار بجایی رسیده است که هر ازچند گاه این خود رئیسجمهور است درپاسخ به منتقدان در فضای رسانهای ظاهر میشود و شخصا به انتقادات پاسخ میدهد و به نوعی خلاء رسانهای دولت را پر میکند!
حال این سئوال پیش میآید که مگر میشود مدیرانی که توان دفاع از عملکرد دولت متبوع خود را نداشته باشد ابزار مفیدی برای توسعه در آن دولت بشمار آیند؟ این درحالی است که امروز منتقدان دنبال بهانه هایی برای تاختن بر دولتی هستند که با عملکرد مثبت خود حرفهای تازهای برای گفتن داشته است. با این همه، خالی کردن عرصههای رسانهای توسط دولتمردان، فضای تاخت و تاز مناسبی را برای افراطيون و دلواپسان بوجود آورده تا نه تنها از ضعفهای موجود بلکه حتی از نقاط قوت دولت پاپوشی علیه خود دولت بسازند.
نظر کاربران
احسن آقا قیصربیگی.،واقعیتها را نوشتی ولی کو گوش شنوا.امیدواریم که تیم رسانه ای دولت تدبیر و امید ازاین به بعد بتوانند جواب دندان شکنی به کسانی بدهند که قدر این همه فعالیت را نمی دانند.