شکل تازه انتخاب بازیگر در سینمای ایران
باید قاطعانه تأکید کرد هر بازیگری که در سال در چند پروژه سینمایی حضور دارد، با تکیه بر یک اسپانسر چنین شرایطی یافته اما یقیناً در دوران کنونی یکی از عوامل موفقیت و پرکاری گروهی از بازیگران کشورمان، برخورداری از همین پشتیبانهای مالی است که قبل از آغاز تولید یک پروژه سینمایی، بخشی از هزینه تولید را تأمین میکنند...
یوسف مرادیان، همسر سابق سارا خوئینیها و بازیگر سینما و تلویزیون که مدتی است در کنار بازیگری، سراغ حرفه طلافروشی رفته، درباره جو حاکم بر بازیگری می گوید: «این روزها مباحثی همچون ورود غیرحرفه ای ها به عرصه سینما و نقش خریدن را می شنویم که یک روزی حتی حرف زدن درباره آنها زشت بود. یادم است یک بار برای خرید به یک مغازه رفته بودم که در آنجا یکی از مشتریان با دیدن من گفت: بازیگری با نام "م.ش" به من گفته ۵۰۰ میلیون تومان پول بده تا تو را بازیگر کنم. این موضوعات واقعا دردناک است».
این یک واقعیت انکارناشدنی است که اگر در دوران کنونی اندکی استعداد بازیگری ـ حتی در حد یک تیپ ـ در وجود شخصی باشد، با چند خروار پول میتواند به چهره روز سینمای ایران تبدیل شود و در شماری از پروژههای مهم سینمای ایران نقشهای خاص بیابد. بسیاری از کارگردانها نیز با این ماجرا کنار آمدهاند و اگر شخصِ صاحب سرمایه توانِ حداقلی برای بازیگری داشته باشد، او را به چهرههای شناخته شده سینمایی ترجیح میدهند.
در این زمینه، نمونههای متعددی وجود دارد که شاید یکی از شناخته شده ترین آنها، یک بازیگر جوان سینما و تلویزیون باشد که پدرش به تجارت زعفران مشغول است و از طریق عقبه مالی پدرش وارد سینما شد. البته این جوان پس از صرف هزینه برای چند پروژه سینمایی، بالاخره دستمزد هم گرفت، ولی همچنان استمرار حضورش در سینما متکی بر عقبه مالی است که از پدر به او میرسد.
البته تنها ورود و تثبیت در سینما نیازمند منابع مالی نیست، بلکه در دوران حاضر حتی بقا بر پرده سینما نیز نیازمند چنین سرمایه گذاریهایی است و تنها شمار محدودی از بازیگران مطرح سینمای ایران بدون این عقبه مالی در سینما حضور دارند که این چهرهها نیز شمار پروژههایی که در هر سال نقش آفرینی میکنند، محدود است.
در همین زمینه پانتهآ بهرام در اواخر سال ۱۳۹۳ در برنامه هفت به شکلگیری فضایی در سینمای ایران که در نقشها خرید و فروش میشود اشاره کرده بود و در این زمینه تصریح کرد، تهیه کنندگان از او میپرسند، آیا اسپانسری دارد؟ معمولاً این دیالوگها رسانهای نمیشود و بازیگران ترجیح میدهند به این حواشی دامن نزنند تا پیشنهادها کاهش نیابد؛ اما این دیالوگها وجود دارد و اگر این دیالوگها مطرح نشود، نیز نشانه عدم حسابگری نیست.
برای نمونه، انتخاب یک بازیگر زن دیگر برای برخی پروژههای سینمایی توسط برخی فیلمسازان با این انگیزه صورت میپذیرد که فیلمساز اطمینان یابد فیلمش در زمان اکران از پخش مطمئنی برخوردار است و با توجه به قدرت دفتر پخش، فروش فیلمش تضمین شود. انتخاب یک بازیگر مرد نیز با این انگیزه رخ میدهد که فیلم بتواند مسیر جشنوارهها را راحتتر بیابد. در عین حال سوای انگیزهشناسی برخی فیلمسازان، دو نمونه فوق جزو بازیگران توانمند محسوب میشوند که بدون این حسابگریها نیز برای برخی نقشها انتخاب شدهاند.
در واقع با وجود این شرایط نیز نمیتوان نگاهی سیاه و سفید داشت و باید قاطعانه تأکید کرد هر بازیگری که در سال در چند پروژه سینمایی حضور دارد، با تکیه بر یک اسپانسر چنین شرایطی یافته اما یقیناً در دوران کنونی یکی از عوامل موفقیت و پرکاری گروهی از بازیگران کشورمان، برخورداری از همین پشتیبانهای مالی است که قبل از آغاز تولید یک پروژه سینمایی، بخشی از هزینه تولید را تأمین میکنند.
طبیعتاً در سینمایی که بازیگر نه به واسطه توانمندیاش در نقش آفرینی و جذب مخاطب، بلکه به واسطه برخورداری از عقب مالی در این حوزه فعال شده، نمیتوان منتظر دیدن آثاری بود که مخاطب را به پرده نقرهای خیره کند. این اتفاق در حالی رخ میدهد که حساس ترین و تأثیرگذاترین عنصر در منظر تماشاگر، بازیگر است و درباره انتخاب سایر عوامل فیلمها به صورت مجزا میتوان یک مبحث مفصل در نظر گرفت.
ارسال نظر