بازخوانی گفتوگو با پدر دوبله ایران
استاد علی کسمایی میگفت:« خوشحالم خدا عمری به من داد که بتوانم با سه نسل کار کنم.»
این هنرمند که ششم تیر ماه سال ۹۱ از دنیا رفت، به عنوان یکی از بنیانگذاران صنعت دوبله ایران شاگردان زیادی را تربیت کرد که امروز از پیشکسوتان دوبلاژ ایران محسوب میشوند.
علی کسمایی که فارغالتحصیل رشتهی اقتصاد از دانشگاه تهران بود، از سال ۱۳۲۹ فعالیتش را در زمینهی دوبله آغاز کرد و برای اولینبار در سال ۱۳۳۳ به عنوان سرپرست گویندگان فیلم "شاهزادهی روباهان" را دوبله کرد.
او که متولد ۱۲۹۴ بود، دوبلهی "شازده احتجاب"، "شطرنج باد"، "ملکوت"، "هجرت"،" پرواز در شب"، "هزاردستان"، "سربداران"، "آخرین پرواز"، "این خانه دور است"، "سالهای جوانی"، "اتاق یک"، "حکایت آن مرد خوشبخت"، "کمیتهی مجازات" و "هور در آتش" و فیلمهای خارجی "دکتر ژیواگو"، "بانوی زیبای من"، "آوای موسیقی" و "هملت" را در کارنامهی هنریاش ثبت کرده است.
این پیشکسوت دوبله در بخشی از این دیدار دربارهی وضعیت دوبله گفته بود:« گویندگان در گذشته پیش از کار آمادگی پیدا میکردند. ما با همکاران بحث و گفتوگو میکردیم تا به نتیجه میرسیدیم، اما الآن اینگونه نیست. آن زمان به جز دستمزد مترجم، سایر هزینههای دوبلهی یک فیلم، ۷ تومان بود که نسبت به امروز خیلی بیشتر است. ضمن اینکه کار را از هم قاپ نمیزدیم. یکبار فیلم حادثهیی برای دوبله برای من آوردند؛ اما من گفتم کار بر روی اینگونه فیلمها کار آقای دوستار است. در واقع آن دوره بیشتر هوای یکدیگر را داشتیم.»
علی کسمایی از فیلم "هور در آتش" درسال ۷۰ به عنوان آخرین کارش نام برده و میگفت: « من برای این فیلم با تجربهای که در فرانسه دیده بودم ، برای هر لهجهی از صاحب لهجه استفاده کردم؛ بنابراین از نقاط مختلف ایران، گوینده جمع کردیم.»
این هنرمند در کارنامهی هنریاش همچنین نگارش فیلمنامهی "شرمسار" اسماعیل کوشان را در سال ۲۹ برعهده داشته که در ادامه، سه فیلم "غفلت"، "دسیسه" و "یعقوب لیث" نیز را به عنوان کارگردان ساخته است.
کسمایی تا قبل از سال ۲۹ به عنوان نویسنده و مترجم در مطبوعات فعال بوده و مدیریت مجلههای "عالم هنر"، "شهر ری"، "اطلاعات"، "مهر ایرانگ و "راهنمای کارگران "را برعهده داشته است.
به شواهد و تاریخ، بسیاری از مدیران دوبلاژ و گویندگان مطرح که هماکنون مشغول کار هستند، از شاگردان کسمایی محسوب میشوند؛ چنانکه ابوالحسن تهامینژاد - از دوبلوران پیشکسوت - دربارهی او گفته است: « کسمایی استاد همهی ماست و ما دوبله را با ایشان شروع کردیم. آقای کسمایی در همهی ما تأثیر داشته و فیلمهای خیلی خوبی را دوبله کرده است، که به خوبی آنها را میفهمیده و میدانسته چه کاری باید انجام دهد.»
منوچهر اسماعیلی دوبلور پیشکسوت هم درباره کسمایی گفته بود: « من بخش کوچکی از حاصل عمر "علی کسمایی" هستم. درود میفرستم به تمام هنرمندان که سرمایهگذار سینما بودند. من افتخار دارم که در سن ۲۰ سالگی درفیلم "دروازه پاریس" با ایشان همکاری کردم. یکی از ویژگیهای علی کسمایی دادن فرصت بود. او یاد داد چیزی را که یاد گرفتی پیش خودت نگهندار. این باعث ماندگاری نام علی کسمایی در دوبلاژ ایران شد.»
علی کسمایی سالها پیش در مراسم تقدیری که برایش در جشن سینمای ایران گرفته بودند، میگفت:« من یکی از پیشگامان سینمای ایران هستم و زندگیام را در این راه سپری کردم. بسیار خوشحال هستم که جامعه هنری و مدیران سینمای ایران، خدمتگزاران سینما را همیشه به یاد دارند و با پاداشها معنوی سرافرازشان میکنند. نمونه حاضرش خود من هستم که سالهای سال در مدیریت دوبلاژ ایران خدمت کردم و به عنوان پدر دوبلاژ ایران مفتخر شدهام و سپاسگذارم. شما هنرمندان گرامی شهریار شاعر را میشناسید، شعرهای ناب او را خواندهاید یا شنیدهاید. او در بیتی غمگنانه سروده است «تا همه عمر رفیق ندانی که کیستم ...روزی سراغ من آیی که نیستم» من با اجازه زندهیاد شهریار در این بیت شعر او دست میبرم و به مناسبت این بزرگداشت به اهالی سینما میگویم تا «هستم رفیق تو دانی که کیستم ... روزی سراغ من آیی که هستم».
پدر دوبله ایران همچنین در مراسم دیگری که به مناسبت نامگذاری استودیویی بنام او در انجمن گویندگان جوان حضور داشت با بیان اینکه در تمام عمرش همیشه با جوانها کار کردهاست اظهار کرده بود: « در رشتههای مختلف در زندگیام فعالیت داشتهام، ولی بیشترین شادابی و تلاش در طول عمرم همراه با جوانها بوده است و امروز هم بسیار خوشحالم که باز در حضور شما جوانها ایستادهام و میتوانم شادی سالیان دراز خود را در حضور شما ابراز کنم. اگر من کاری کردم به تنهایی نبوده و با همکاری جوانهایی بوده که در این راه به من کمک کردهاند و خوشحالم خدا عمری به من داد که بتوانم با سه نسل کار کنم و با افتخار بگویم جوانهای ۲۰ سال پیش هم با من کار کردند و امروز افتخار دوبله ایران هستند.»
علی کسمایی در سال ۸۸ جوایز و یادگارهایش که شامل عکسها، فیلمها، لوحها و یادگاریهای بیش از نیمقرن فعالیتش در سینما بود را به موزه سینما واگذار کرد.
او در دفتر موزه سینما نوشت: «اینک حاصل زندگیام را، از نوشتهها، سرودهها، کتابها، لوحهای تقدیر، فیلمنامهها، نوارها و ... به موزهی سینمای ایران پیشکش میکنم، تا از گزند پراکندگی و نابودی در امان باشند و باشد که برای آیندگان به کار آید بر پیشینیان است که با کوشش خستگی ناپذیرتری، این مرزوبوم کهنسال پرافتخار را، آبادتر و توسعه یافتهتر و افتخار آمیزتر و موزهاش را پربارتر به آیندگان پیشکش کنند.»
نظر کاربران
روحش شاد