ضیاءالدین دری: آقای فرهادی عذر میخواهم
سید ضیاء الدین دری درباره ی مصاحبه ای که از قول او منتشر شد، توضیحاتی ارائه داد.
روزنامه صبا: سید ضیاء الدین دری درباره ی مصاحبه ای که از قول او منتشر شد، توضیحاتی ارائه داد.
متن این توضیحات به شرح زیر است:
به نام داناى كل
در پىِ انتشار گسترده مصاحبه منتسب به اينجانب سيد ضيأ الدين درَى با خبرنگار ديباچه ، جهت تنوير افكار عمومى و همه عزيزانى كه نسبت به موضوع حساسيت به خرج داده اند مراتب ذيل را به آگاهى مى رسانم .
١- اينجانب از همان ابتدا اعلام كردم كه مصاحبه نه مى كنم و اين مورد را طى چهل و هفت دقيقه صحبت خود بارها تكرار كردم و حرف هايم جنبه راهنمايى داشته اند.
٢- ضبط گفتگو به اينجانب اطلاع داده نشد به شهادت فايل موجود صوتى. و طبق قوانين ضبط بدون اجازه هر مذاكره اى عملى غير قانونى است مگر آنكه طرف مذاكره راضى باشد .
٣- اينجانب به اصرار خبرنگار كه او را مثل فرزند خود براى شنيدن نظراتم كنجكاو يافتم پاسخ مى دادم چون كه قرار به انتشار نداشتيم .
طى بيش از سى سال حضور در سينما تا كنون سابقه نه داشته كه نسبت به اثرِ همكارانم اظهار نظر رسمى نمايم جز در مواردى كه موافق و مشوق بوده ام مثل تمجيد از فيلم باديگارد يا رستاخيز ... البته همه ما مى توانيم درباره كار همكارانمان به طور غير رسمى داراى نظر باشيم و خصوصى در محيط امن نظر كارشناسانه ارايه كنيم . من اين كار را هم به ندرت انجام داده ام .
٤- اينجانب در ابتدا اين اتفاق زشت را ناشى از يك تبانى تلقى كردم ، اما پس از تماس با سردبير محترم ديباچه و سوگند ايشان باور كردم كه يك اشتباه موجب اين فاجعه تلخ شده است ، در نتيجه با همه عصبانيت به سهم خودگذشت كردم .
٥- اينجانب فيلم آقاى كاهانى را نه ديده ام و حرف هايم شكل مثال داشته اند و نه قطعى و هيچ قضاوتى هم در آن دخيل نه بوده است . شايد فيلم را ببينم نظرم با شورا متفاوت باشد اما نظر اكثريت لحاظ مى شود . بنا به گفته سردبير ديباچه ساير رسانه ها در تحريك آميزتر ساختن مطالب كوشيده اند .
٦- در هر حال طبيعى است كه مطالب ابتر و كوتاه شده و جهت دار تر انعكاس يافته اند كه تمايلى به باز نشر آن ندارم.
٧- اينجانب اگر چه ممكن است با برخى لحظات فيلم هاى آقای كاهانى موافق نه بوده باشم اما اسلوب و سبك ايشان را مى پسندم و اين را قبلا هم گفته ام .
٨- و اما اظهار نظرم درباره فيلم فروشنده- مشترى- همكار خوب و مهربانم اقاى فرهادى ديگر بيش از همه مطالب خصوصى بود و ايشان را مى ديدم حتما بيان مى كردم اما واقعا با وجود اينكه كمترين گناهى نه دارم از بابت رسانه اى شدن آن متاسف و مغموم هستم . اگر ولو به قدر يك سر سوزن چنين قصدى داشتم دلم نه مى سوخت . اصغر عزيزم من و شما فضا را مى شناسيم ، گاه وقايع نا خواسته هستند . من تو را تحسين مى كنم و اين خطاى ژورناليستى را بر من بى گناه به بخش تا همه به دانند كه ما چگونه انسان هايى هستيم . تا ببينمت .
٩- هم چنين از تهيه كننده محترم فيلم آقاى كاهانى پر تلاش هم بابت اين فاجعه نا خواسته دلجويي مى كنم و اميدوارم با سكوت هوشمندانه خود بر توقف اين وضعيت ناشايست مساعدت نمايند .
اين جانب ، تاوان اعتماد خود را به يك خبرنگار جوان كه عصر روز قدر به من مراجعه كرد و نه توانستم او را از خود برانم را به اين وسيله مى پردازم.
با احترام نسبت به همه: سيد ضيا الدين درّى
متن این توضیحات به شرح زیر است:
به نام داناى كل
در پىِ انتشار گسترده مصاحبه منتسب به اينجانب سيد ضيأ الدين درَى با خبرنگار ديباچه ، جهت تنوير افكار عمومى و همه عزيزانى كه نسبت به موضوع حساسيت به خرج داده اند مراتب ذيل را به آگاهى مى رسانم .
١- اينجانب از همان ابتدا اعلام كردم كه مصاحبه نه مى كنم و اين مورد را طى چهل و هفت دقيقه صحبت خود بارها تكرار كردم و حرف هايم جنبه راهنمايى داشته اند.
٢- ضبط گفتگو به اينجانب اطلاع داده نشد به شهادت فايل موجود صوتى. و طبق قوانين ضبط بدون اجازه هر مذاكره اى عملى غير قانونى است مگر آنكه طرف مذاكره راضى باشد .
٣- اينجانب به اصرار خبرنگار كه او را مثل فرزند خود براى شنيدن نظراتم كنجكاو يافتم پاسخ مى دادم چون كه قرار به انتشار نداشتيم .
طى بيش از سى سال حضور در سينما تا كنون سابقه نه داشته كه نسبت به اثرِ همكارانم اظهار نظر رسمى نمايم جز در مواردى كه موافق و مشوق بوده ام مثل تمجيد از فيلم باديگارد يا رستاخيز ... البته همه ما مى توانيم درباره كار همكارانمان به طور غير رسمى داراى نظر باشيم و خصوصى در محيط امن نظر كارشناسانه ارايه كنيم . من اين كار را هم به ندرت انجام داده ام .
٤- اينجانب در ابتدا اين اتفاق زشت را ناشى از يك تبانى تلقى كردم ، اما پس از تماس با سردبير محترم ديباچه و سوگند ايشان باور كردم كه يك اشتباه موجب اين فاجعه تلخ شده است ، در نتيجه با همه عصبانيت به سهم خودگذشت كردم .
٥- اينجانب فيلم آقاى كاهانى را نه ديده ام و حرف هايم شكل مثال داشته اند و نه قطعى و هيچ قضاوتى هم در آن دخيل نه بوده است . شايد فيلم را ببينم نظرم با شورا متفاوت باشد اما نظر اكثريت لحاظ مى شود . بنا به گفته سردبير ديباچه ساير رسانه ها در تحريك آميزتر ساختن مطالب كوشيده اند .
٦- در هر حال طبيعى است كه مطالب ابتر و كوتاه شده و جهت دار تر انعكاس يافته اند كه تمايلى به باز نشر آن ندارم.
٧- اينجانب اگر چه ممكن است با برخى لحظات فيلم هاى آقای كاهانى موافق نه بوده باشم اما اسلوب و سبك ايشان را مى پسندم و اين را قبلا هم گفته ام .
٨- و اما اظهار نظرم درباره فيلم فروشنده- مشترى- همكار خوب و مهربانم اقاى فرهادى ديگر بيش از همه مطالب خصوصى بود و ايشان را مى ديدم حتما بيان مى كردم اما واقعا با وجود اينكه كمترين گناهى نه دارم از بابت رسانه اى شدن آن متاسف و مغموم هستم . اگر ولو به قدر يك سر سوزن چنين قصدى داشتم دلم نه مى سوخت . اصغر عزيزم من و شما فضا را مى شناسيم ، گاه وقايع نا خواسته هستند . من تو را تحسين مى كنم و اين خطاى ژورناليستى را بر من بى گناه به بخش تا همه به دانند كه ما چگونه انسان هايى هستيم . تا ببينمت .
٩- هم چنين از تهيه كننده محترم فيلم آقاى كاهانى پر تلاش هم بابت اين فاجعه نا خواسته دلجويي مى كنم و اميدوارم با سكوت هوشمندانه خود بر توقف اين وضعيت ناشايست مساعدت نمايند .
اين جانب ، تاوان اعتماد خود را به يك خبرنگار جوان كه عصر روز قدر به من مراجعه كرد و نه توانستم او را از خود برانم را به اين وسيله مى پردازم.
با احترام نسبت به همه: سيد ضيا الدين درّى
پ
نظر کاربران
متاسفم برا اون خبرنگار
جناب ضیاالدین دری
شاید اون خبرنگار اخلاقی و حرفه ای عمل نکرده باشه ولی فرمایشات سراسر حسد ورزانه و تنگ نظرانه شما نسبت به آقای کاهانی و خصوصا استاد فرهادی از یاد اهالی سینما زدوده نخواهد شد
مصاحبه نه مى كنم
سابقه نه داشته
نه ديده ام
نه بوده است
موافق نه بوده باشم
گناهى نه دارم
دلم نه مى سوخت
نه توانستم او را از خود برانم
دیگه چیزی برای گفتن نمیمونه فقط متاسفم برای ادبیات مظلوم فارسی و جامعه هنری
هرچي دلش خواسته گفته و حالام عذر خواهي ميكنه ؟!
مثل اينكه اين تكذيبيه ها ؟! مُد شده !
چه قدر غیر حرفه ای بوده خبرنگاره
هر چند خیلی آلوده شده فضای خبریمون
برای دو تا خواننده چه کارا که نمی کنن
میگه نظرات شخصیش بوده و رسمی نبوده ب شما ها چه که حسد ورزانه بوده یا نه وقتی دزدیده شده
فارسى گفتن و نوشتن ايشان دقيقا مانند سريال ساختن ايشان است. اين نامه را با معماى شاه مقايسه كنيد لطفا