حاشیه های «من ناصر حجازی هستم»
همانهایی که دوست نداشتند ناصر حجازی سرمربی تیم ملی ایران باشد یا موفقیتهای بیشتری در استقلال کسب کند،امروز نیز سنگ اندازی میکنند.
امیر رفیعی تهیه کننده «من ناصر حجازی هستم» درباره ساخت این فیلم گفت: بعد از درگذشت ناصر حجازی به دنبال این بودیم تا افکار و روش زندگیاش را به نسل بعدی انتقال دهیم. البته زمانی که ایده ساخت فیلم زندگی ناصر حجازی مطرح شد خود ایشان در قید حیات بودند. سه ماه آخر زندگی او بود و شخص دیگری پیشنهاد ساخت یک مستند را دادند اما حجازی این موضوع را به من واگذار کرد.
وی ادامه داد: آن زمان ناصر حجازی رئیس کمیته فنی باشگاه استقلال بود و من هم دبیر کمیته فنی و مشاور مدیرعامل بودم و بیشتر اوقاتمان با هم میگذشت اما به خاطر شرایط جسمی حجازی این موضوع منتفی شد. بعد از فوت حجازی با توافق خانواده آن مرحوم پروژه بعد از مذاکرات فراوان با بسیاری از افراد سرشناس از جمله حسن فتحی، مازیار میری، کیومرث پوراحمد و... در نهایت کار به مرتضی رزاق کریمی واگذار شد اما ساخت فیلم بنابه دلایلی سرانجام نگرفت.
رفیعی ادامه داد: همین اتفاق وقفهای ۳ ماهه در کار بوجود آورد و در این مقطع خودم تصمیم گرفتم که تهیه کنندگی کار را برعهده بگیرم تا کار به شیوهای که مدنظرم بود در بیاید. برای شروع مرحله بعدی طبق مشورتی که من و خانم نیاز افشین کیا با آقای جواد یحیوی داشتیم تیم بعدی انتخاب شد.
آرشیو را همسر حجازی در اختیارم گذاشت
وی در پاسخ به این سوال مبنب بر اینکه سه نقطه بعد از «من ناصر حجازی هستم...» به چه معناست؟ پاسخ داد: تعابیر مختلفی دارد که تفسیر آن در اختیار مخاطب فیلم است. خود من این برداشت را دارم که من ناصر حجازی هستم، محبوب مردم اما شما آدمهای کوته فکر که از تیم ملی اخراجم کردید یا در استقلال نمیخواستید موفق باشم، که هستید؟ شمایی که هیچ جایگاهی در قلب مردم ندارید.
رفیعی درباره آرشیو مطبوعاتی و تصویری این فیلم نیز گفت: یک سری از مطالب را خودم از بریده جراید گذشته داشتم و بسیاری را نیز همسر حجازی در اختیارمان گذاشتند. روزنامه نود، استقلال جوان و حتی مجله کیهان ورزشی هم همراهی کردند. از بابت تصاویر نیز آنها را با سختی بسیار طی مکاتبه با وزارت فرهنگ و ارشاداسلامی، سازمان صدا و سیما، باشگاههای منچستر یونایتد و محمدان بنگلادش تهیه کردم. آقای فتح الهزاده هم بخشی از تصاویر دوران مربیگری حجازی در سال ۷۵ تا ۷۸ را در اختیار من قرار داد.
وی ادامه داد: آغاز رسمی اکران فیلم ٢٣ آذر همزمان با روز تولد ناصر حجازی بود که بحث توقیف توسط وکیل امیر قلعه نویی مطرح شد ولی آن شب ما فیلم را طی مراسمی با شکوه با حضور ستارههای فوتبال و سینما پخش کردیم. فردای مراسم دستور رسمی قضائی به ما ابلاغ شد که پس از یک وقفه ۱۵ روزه دوباره فیلم اکران شد.
قلعه نوعی علیه فیلم موضع گیری کرد
رفیعی درباره دلیل شکایت قلعه نویی چه بودنیز توضیح داد: وزارت ارشاد پروانه ساخت صادر میکند و یک نهاد بالاتر که قوه قضائیه است، دستور توقیف میدهد. به نظر من وزارت ارشاد راهکاری بیندیشد و قبل از اینکه خودش پروانه نمایش بدهد، باید کار را جهت نمایش به قوه قضاییه بفرستد تا اگر منعی وجود نداشت، پروانه نمایش صادر شود!. درباره دلیل شکایت هم نمیدانم، ٢٨ شهریور فیلم برای اولینبار در مراسمی خصوصی کار اکران شد. میهمانهای خیلی زیادی از رئیس دولت اصلاحات گرفته تا چهرههای مطرح هنری ورزشی، ازجمله: یاس (یاسر بختیاری)، حسین کلانی، مهدی رحمتی، وحید طالب لو، عادل فردوسیپور، مسعود رایگان، رضا یزدانی و... در این اکران حضور داشتند. حتی پرویز پرستویی که به دلیل بازی در «بادیگارد» نتوانست در مراسم حضور داشته باشد نیز تلفنی برای جمع صحبت کرد. انتظار هیچ واکنشی را نداشتم اما از فردای مراسم به یکباره کسانی که فیلم را ندیده بودند از جمله امیر قلعه نویی و اطرافیانش همراه با پرویز برومند، جواد زرینچه و برخی افراد دیگر شروع کردند به موضعگیریهایی علیه فیلم. وکیل قلعه نویی خواستار یکسری اصلاحات شد که من گفتم کار را وزارت ارشاد دیده و پروانه نمایش هم صادر کرده است. این فیلم بر پایه یک سری اسناد روزنامهها و تصاویر آرشیوی ساخته شده و هر چیزی که در آن اشاره و مطرح شده، براساس حقیقت بوده است، ضمن آنکه شما در جایگاه تعیین تکلیف برای من نیستید.
وی ادامه داد: این بحثها بین ما بود تا اینکه بحث دادگاهی که جواد نکونام و امیر قلعهنویی داشتند پیش آمد. نکونام از من خواست که به عنوان شاهد او در پرونده باشم که این اتفاق افتاد و ظاهرا این دوستان قبل از این دادگاه متوجه شدهاند که من شاهد جواد نکونام هستم و سر همین مسئله رفتند از من بعد از اکران خصوصی و چند روز مانده به دادگاه آقای نکونام و قلعهنویی شکایت کردند. مصاحبههای این دوستان را میدیدم. حتی یکبار دیدم که گفتند ما به احترام ناصر حجازی از شکایتمان صرفنظر کردهایم، برای همین هم من خودم پیگیر این مسئله نبودم که شکایتی شده یا نشده؛ هرچند حدس میزدم باید شکایت شده باشد. زمانی که ناصر حجازی زنده بود حرمتش را نگه نداشتند و از او در کمیته انضباطی شکایت کردند که در فیلم هم به این مسئله پرداخته شده. دیگر حالا وقتی حجازی در قید حیات نیست بعید میدانستم بخواهند حرمت را نگه دارند. به هر حال همانطور که گفتم شکایت با توقیف فیلم انجام شد تا نه فقط توهین به ما که توهین به مطبوعات و خبرگزاریهای کشور که استناد ما به آنها بوده است، انجام گیرد. به صورت کلی ما به حقایق پرداختیم و اگر اعتراضی وجود داشت، دلیلش برای ما معلوم نبود و نیست.
مطابق انتظار، رأی دادگاه علیه توست
رفیعی با بیان اینکه هیچ بخشی از فیلم حذف نشد، گفت: حذفیات ما در حد یکی دو جمله بود که ربطی به محتوا و ساختار فیلم و اهداف ما نداشت. مهمترین بخش حذفی فیلم که واقعا اشتباه سهوی ما بود این است که امیر قلعهنویی سال ٨۵ از ناصر حجازی شکایت میکند، ولی شکایت به کمیته انضباطی است که منجر به محرومیت حجازی میشود. نریشن فیلم میگوید مطابق انتظار، رأی دادگاه علیه توست. بازپرس محترم خواست که کلمه دادگاه به احترام قوه قضاییه که شکایت آنجا نبوده است، خارج شود، اما بحث شکایت آقای قلعهنویی از آقای حجازی در آن سال در فیلم سر جای خود هست.
وی ادامه داد: قلعه نوعی از من نیز شکایت کرد که قرارمنع تعقیب صادر شد اما گویا با پخش DVD فیلم دوباره اعتراض کرده است تا پرونده به جریان بیافتد. حتی شنیدم وکیل ایشان گفته که شاید با دستور مراجع قضایی DVDهای فیلم جمع آوری شود که در این ارتباط حرفی ندارم و فقط خوشحالم که کار مطابق خواسته ما در دسترس مردم است. اگر اجحافی در حق احدی در فیلم کرده باشم که مورد مواخذه مردم قرار خواهم گرفت و اگر غیر از این باشد که حقانیت حرفهای ما ثابت شده است که البته بررسی کامنتها و نظرات مردم پیرامون فیلم و شخصیت شاکیان کار گواه چگونگی قضاوت آنها است. شک نکنید مردم بهترین قاضی هستند.
رفیعی در پاسخ به این سوال که مشکل شما از چه زمانی با آقای قلعهنویی به وجود آمده است؟ گفت: من خودم استقلالی بودم و ناصر حجازی را هم خیلی دوست داشتم. وقتی میدیدم قلعهنویی هیچ وقت حرمت بسیاری از پیشکسوتهای باشگاه استقلال را نگه نمی دارد، ازجمله با آن شکایتی که به کمیته انضباطی از ناصر حجازی کرده بود و از طرف دیگر یکسری از مسائل را طی سال ۸۶ با توجه به ارتباط نزدیکی که با فتحاللهزاده داشتم میدیدم، بیشتر از همیشه با قلعهنویی زاویه پیدا کردم. به خصوص که وقتی دیدم درباره ناصر حجازی که دستش از دنیا کوتاه است یکسری صحبتها مطرح میشود، همانجا بود که بیشتر پی بردم کاری که دارم میسازم خیلی درست و برپایه حقیقت است و آنجا دیگر این زاویه فکری خیلی بیشتر از قبل شد.
وی ادامه داد: قبل از اینکه ساخت فیلم نهایی شود به امیر قلعهنویی گفتم که شما این فرصت را دارید که بیایید و در فیلم صحبت کنید. ایشان استدلال خودش را داشت که نمیخواهد بیاید و میگفت لزومی هم نمیبینم. مردم قضاوت خواهند کرد اما نمیدانم چرا با بیرون آمدن کار، این افراد نگران قضاوت مردم شدند.
رفیعی همچنین خاطرنشان کرد: برای جواد زرینچه یک روز دوربین آفیش کردم که مستلزم یکسری هزینه هم برای ما شد. ایشان قرار بود پنج بعدازظهر به استودیو بیاید ولی یک ساعت مانده به ساعتی که ایشان قرار بود تشریف بیاورند، کلا دیگر تلفنهایش را جواب نداد و نیامد پرویز برومند هم با توجه به مصاحبهای که در برنامه ٩٠ عادل فردوسیپور گرفته بود، دیگر نیازی نمیدیدم بیاید؛ چون با تصویرهای آرشیوی که داشتیم عادل خیلی از سؤالها را مطرح کرده بود. ما از همان تصویرها استفاده کردیم اما اینکه دوستان اعتراض کردند شاید جالب باشد، ما اصلا اسم شخص نیاوردیم، اتفاقا میهمانهایی در فیلم داشتیم که اسم اشخاص را آورده بودند ولی من خودم شخصا ترجیح دادم خیلی واضح به این افراد نپردازیم.
وی ادامه داد: وقتی مخاطب فیلم بازی را میبیند، گلهایی که ردوبدل شده را میبیند، خودش این برداشت را میکند که کدام بازیکن در مسابقه به نوعی در برکناری ناصر حجازی نقش داشته و آن دیگر از دست من خارج است و آنرا بیننده قضاوت میکند. گرچه این اتفاق افتاده و خود آقای زرینچه هم میدانند. در آن بازی معروف، ناصر حجازی به اصغر حاجیلو میگوید به جواد زرینچه بگو که دفاع آخر بازی کند و جواد زرینچه هم نمیرود بازی کند و میگوید من همینجا راحتم؛ اگر نمیخواهی تعویضم کن. این را چندین نفر حتی اسم آوردند اما ما به این مسئله اشاره نکردیم.
رکورد پرفروشترین مستند تاریخ سینمای ایران
تهیه کننده فیلم «من ناصر حجازی هسستم» ادامه داد: در فیلم بهنام ابوالقاسمپور، علیرضا اکبرپور و خیلی از عزیزان دیگر بهنوعی این مسئله را میگویند یا مثلا پرویز برومند خودش در برنامه ٩٠ میگوید ناصر حجازی به من گفت فردا سر تمرین نیا، من هم به او گفتم ببین خودت فردا هستی که به من میگویی نیا. خب این اتفاق افتاده. حالا چرا میگویند نیفتاده، به وجدان خودشان مراجعه کنند.
رفیعی همچنین گفت: با تمام محدودیتهایی که داشتیم، فیلم توانست رکورد پرفروشترین مستند تاریخ سینمای ایران را به خود اختصاص دهد. ما در توزیع در شبکه نمایش خانگی به تکثیر و پخش دوم رسیدیم و از یکشنبه از طریق کیوسکهای مطبوعاتی و برخی از سوپر مارکتها، ویدیو کلوبها و... در اختیار مخاطب است. همین اتفاق نشان میدهد استقبال مردم از فیلم خوب بوده است. حتی در جشنواره «سینما حقیقت» بر اساس اعلام سایت جشنواره رکورددار مخاطب در افتتاح آن شد.
وی با بیان اینکه محدودیتهایی داشتند گفت: عدم آگاهی مخاطب فیلم ما از چگونگی زمان و مکان نمایش فیلم طی اکران آن در گروه سینماهای هنر و تجربه مهمترین آن بود. من معتقدم برای این فیلم باید شرایط دیگری مهیا میشد که مخاطب بهتر از چگونگی اکران اطلاع پیدا میکرد. شاید معرفی یکی دو سینما با ساعتی مشخص تاثیر بیشتری داشت تا اکران پراکنده فیلم در سینماها یا بازههای زمانی متفاوت. همچنین باید بگویم فیلم ما فقط ۱۵۰ سانس نمایش پراکنده داشت که البته توان هنر و تجربه همین بود که در اینجا لازم است از همراهیهای آنها به خصوص امیرحسین علم الهدی تشکر کنم. این مستند با این سانس نمایش محدود نباید با فیلمهای سینمایی با بیش از ۲۰۰۰ سانس نمایش در گروه سینماهای آزاد که بنر آنها نیز بر سر در سینماها نصب شده است، قیاس شود.
رفیعی ادامه داد: هر چند معتقدم اگر جای آنها بود، فروش قابل ملاحظهای به دست میآورد. به غیر از این موارد، عدم نمایش فیلم طبق جدول اعلام شده از سوی گروه سینماهای هنر و تجربه در دوران توقیف آن با این تصور برای مردم بعد از رفع توقیف که فیلم سانسور شده است در صورتی که اصلا اینگونه نبود، نگاه منفی مردم به مستندهایی که قبلتر ساخته شده بود و تصور اینکه کار ما نیز مانند آنها کاری گفتگو محور است، همه و همه مشکلاتی بود که با آن مواجه بودیم. هر چند مردم پس از دیدن فیلم با آن کلی اشک ریختند و متوجه تفاوت کار با دیگر آثاری از این دست شدند که جا افتادن این مساله باعث شد تا بهتر متوجه جذابیت و تفاوت فیلم شوند، مستندی داستانی و روایی که آغاز و پایان آن با فراز و فرود زندگی ناصر حجازی مشخص و واضح است.
وی ادامه داد: در کنار این موارد بودند افرادی که دوست نداشتند و ندارند فیلم دیده شود، همانهایی که دوست نداشتند ناصر حجازی سرمربی تیم ملی ایران باشد یا موفقیتهای بیشتری در استقلال کسب کند و کماکان سنگ اندازی میکنند اما ترجیح میدم در این ارتباط بیشتر صحبت نکنم. البته رعایت نکردن حق کپی رایت و دانلود و... مشکلاتی است که در توزیع فیلم در شبکه نمایش خانگی نیز وجود دارد که راندمان فروش را کاهش میدهد که امیدوارم حداقل از سوی مردم کپی نخریدن یا دانلود نکردن رعایت شود به خصوص برای فیلمهایی مثل ما که دولت حمایت نکرد و شخصی ساخته شد.
فرهاد مجیدی ایران نبود
رفیعی در پاسخ به این سوال که چرا در مستند شما حضور پرسپولیسیها بیشتر از استقلال بوده است؟ گفت: از هر دو باشگاه چه هم دورهایها و چه شاگردهای ناصر حجازی حضور داشتند. علی پروین، علی دایی، علی کریمی، کریم باقری و... از پرسپولیس، حسن روشن، عادلخانی، عبداللهی، فتح الهزاده، علی رضا اکبرپور و... از استقلال همگی با روی باز دعوت ما را پذیرفتند و آمدند. اما اگر منظور فرهاد مجیدی است، که وقتی ایشان را دعوت میکنم و و به من میگوید فلان روز میآیم و همیشه هم از علاقهاش به ناصر حجازی گفته، به من پیامک میدهد که من ایران نیستم و از آن طرف به آتیلا پیغام دیگری میدهد که شمال ایران است و از طرفی دیگر هم آن شب در تهران از شانس بدش جایی است که یکی از اقوام آتیلا در آنجا حضور داشته، من دیگر کار دیگری نمیتوانم بکنم. حتی بعد از این ماجرا به او زنگ زدم و گفتم فیلم ما بدون مشکل ساخته میشود اما به احترام هوادارهای استقلال حضور داشته باشید که گفت: وکلای من گفتهاند جلوی هیچ دوربینی حاضر نشوم. پس میبینید که فرهاد مجیدی را دعوت کردم و خودش نخواسته که بیاید. یا علیرضا منصوریان را یکی دو مرتبه دعوت کردم که بنا به دلایلی امکان حضورش نبود. منصور پورحیدری هم چندینبار تماس گرفتم که میرفت روی پیغامگیر و جواب نمیداد ولی فردی مثل علی کریمی که شاگرد حجازی نبود با اولین تماس مقابل دوربین حاضر شد بدون اینکه خودش را از مکتب حجازی بداند. البته بیتوجه به حضور افراد، از آنها در فیلم صحبت شده حتی بابت سال ۸۶ حرفهایی از منصوریان در فیلم هست که نشان میدهد وی با جان و دل برای حجازی بازی میکرده است.
وی با اشاره به اینکه حذف حجازی از تیم ملی یکی از سوژههای داغ فیلم است و طرح ٢٧سالهها نیز تصویب شد؟ توضیح داد: در فیلم جهانگیر کوثری به زیبایی اشاره میکند. مخصوصا ناصر حجازی را با این قانون زدند. این قانون توسط مصطفی داوودی گذاشته شد. همان مصطفی داوودی که امروز شاگردانش بر مسند وزارت ورزش و جوانان نشستهاند. سیاستی که در واقع باعث شد تا حجازی دیگر نباشد.
نمیتوان تاریخ را تحریف کرد
رفیعی با اشاره به سکانس کاندیدا شدن ناصر حجازی برای ریاستجمهوری یا انتقاد ایشان از طرح یارانهها توضیح داد: اینها اتفاقاتی است که افتاده و نمیتوان تاریخ را تحریف کرد. در واقع کاندیداتوری ناصر حجازی در انتخابات ریاستجمهوری اعتراضی بود به حضور سیاسیون در عرصه فوتبال است. در بحث ریاستجمهوری این موضوع را مطرح کردیم که ناصر حجازی ثبت نام کرد اما صلاحیت وی تایید نشد. البته دلیلش این بود که وی جزو رجل سیاسی محسوب نمیشد. هر چند معتقدم وقتی در فوتبال سیاسی ما که وزیر ورزش آقای مقداد نجفنژاد را میگذارد در هیأتمدیره استقلال شاید به خاطر اینکه در فضای استیضاح شدن همراهیهای لازم صورت بگیرد یا در گذشتهها چهرههای سیاسی در این دو باشگاه حضور داشتهاند تا فوتبال به سمت سیاست برود خب وقتی افراد سیاسی اینگونه به فوتبال آیند به نظر من امروز با شدت یافتن حضور سیاسیون در عرصه فوتبال، هرکسی هم که در فوتبال کار کند به نوعی جزء رجل سیاسی محسوب میشود. خوشبختانه فیلم ناصر حجازی مانند ایشان جسارت لازم را در پرداختن به مسایل داشته است.
وی درباره بازتابهای فیلم از طرف جامعه ورزش و هنر نیز گفت: نظرات درباره این فیلم متفاوت بود. در کل اکثریت تعریف و تمجید میکردند. شهاب حسینی، پرویز پرستویی، مهران مدیری و... بیدلیل در هر فیلمی ظاهر نمیشوند مگر کار شایسته باشد.
تنها ارگانی که هیچ حمایتی نکرد وزارت ورزشوجوانان بود
رفیعی با بیان اینکه بیشتر هنرمندان همراهی لازم را داشتند و همینطور فضای شهرداری در بعد تبلیغات تا آنجایی که در توان داشتند با ما همراهیهایی داشتند، افزود: تنها ارگانی که هیچ حمایتی نکرد وزارت ورزشوجوانان بود و اتفاقا من میگویم که ما درخواست حمایت هم داشتیم اما دوستان عملا ما را بازی دادند و ما را هی میبردند و میآوردند و حمایتی از ما نکردند. با باشگاه استقلال هم که حتی نامهنگاری شد عین جملهای را که به کار بردند این بود که ما برای پروژههای اینچنینی نمیتوانیم وقت، انرژی یا مسائل مالی را داشته باشیم. جا دارد از باشگاههای سپاهان و ذوب آهن اصفهان و دو باشگاه استقلال خوزستان و استقلال اهواز که در اکران فیلم در شهرهای خودشان با حضور کادرفنی یا مدیریتی یا پیشکسوتان آنها یا باشگاه راه آهن که در بعد تبلیغات همراه بود، قدردانی کنم. آنها همراه بودند اما مدیریت استفلال نه که حساب هواداران و باشگاه از تیم مدیریتی استقلال جداست.
شهاب حسینی گفت ناصر حجازی عشق است
وی در پاسخ به این پریش مبنی بر اینکه چرا سراغ افراد مشهور به عنوان راوی رفتید؟ پاسخ داد: گزینههای ما سوپراستارها نبودند. یک شب یادم هست که به شهاب حسینی پیامک دادم من رفیعی هستم تهیهکننده فیلم ناصر حجازی با شما کار داشتم. به قول معروف یک تیری در تاریکی انداختیم ببینیم چه میشود. دو روز بعد شهاب حسینی به من زنگ زد و گفت کار شما چه چیزی است. منم موضوع را گفتم و اینکه از این پروژه حمایتی نشده و ما داریم کار را میسازیم. مکالمه کمتر از سه دقیقه بود و شهاب حسینی بلافاصله گفت من برای این پروژه حاضر میشوم. حتی من اشارهای به شهاب حسینی کردم در بحث مالی حمایتی از فیلم نشده است که شهاب هم گفت ناصر حجازی را عشق است بگذار کار انجام بشود وقتی که شهاب حسینی آمد بقیه هم آمدند.
تهیه کننده «من ناصر حجازی هستم» یادآور شد: یکی از مشکلات ما این بود که حمایت دولتی نداشتیم و وقتی در دل کار رفتیم متحمل هزینههای زیادی شدیم. فقط نزدیک به ۵۰ جلسه فیلم برداری داشتیم و با توجه به مشغله افراد حاضر در فیلم نمیتوانستیم در یک روز با بیش از یک یا دو نفر کار کنیم یا برای دریافت آرشیوهای مورد نظرمان از صدا و سیما به آنها پرداخت داشتیم. به دلیل وسواس من به کار، اتالوناژ، صداگذاری و... انجام شد که خیلیها برای مستند انجام نمیدهند. در یک مرحله بیش از پانزده میلیون تومان هزینه ساخت موسیقی متن فیلم کردم که به دلیل ضعف آهنگساز و یکی دو نفر دیگر از عوامل گروه از آن استفاده نشد تا دوباره با فرد دیگری این مهم انجام شود که مستلزم هزینه دیگری برای ما گردید.
وی ادامه داد: وزرات ورزش یا دیگر ارگانهای دولتی هم هیچ همکاری خوبی با ما نداشتند و فقط جا دارد از حبیب کاشانی همراه با معاونت فرهنگی و اجتماعی و همچنین سازمان زیبا سازی شهرداری تهران، بانک شهر و شرکتهای خصوصی که در این پروژه از بابت تبلیغات همکاری کردند تشکر کنم در حالی که وظیفهای نداشتند. به صورت کلی ما پروژ را به صورت دلی جلو بردیم و حمایتی نداشتیم. با چنین شرایطی به سوال شما پیرامون دیگر پروژههایی از این دست پاسخ منفی میدهم مگر همراهی صورت بگیرد. اما اگر منظورتان پروژه ناصر حجازی است که باید بگویم به خاطر علاقه به ایشان، شخصا حاضرم تمام سختیها را دوباره به جان بخرم. مرام و معرفت حجازی عشق است که باعث میشود، هر سختی را قبول کنیم.
رفیعی درباره کارهای جدیدش نیز گفت: برای یک فیلم بلند سینمایی طرحی را دادم تا سناریو آن نوشته شود. به احتمال بسیار یک مستند فوتبالی جذاب را نیز شروع خواهم کرد که قرار است از ساخت آن حمایتهایی انجام گیرد. ضمن اینکه پیش تولید یک مستند راجع به رپ فارسی را شروع کردهام که امیدوارم وزارت ارشاد برای ساخت آن از بابت دادن مجوزهای لازم همراهی داشته باشد.
منتظر نظر نهایی باز پرس هستم
وی درباره موضوع تبلیغ فیلم در شبکههای ماهوارهای و احضار و بازداشتش نیز گفت: این موضوع با شکایت صدا و سیما پیگیری میشود و من اکنون با قرار وثیقه آزاد هستم و منتظر نظر نهایی باز پرس هستم. ضمن آنکه به درخواست بازپرس محترم شعبه حق مصاحبه در این مورد را ندارم.
رفیعی درباره نسخه دوم این فیلم نیز گفت: در واقع این نسخه به ناصر حجازی از دیدگاه ورزشکاران، هنرمندان و مردم عامی میپردازد که تحت عنوان «من ناصر حجازی هستم، توصیف عقاب» بیرون میآید.
وی در پایان گفت: باید بگویم فیلم حامی بیماران مبتلا به سرطان موسسه خیریه بهنام دهشپور است با اعطای بخشی از درآمد آنکه خواستار عدم دانلود غیر قانونی و عدم خرید نسخه کپی آن از مردم هستیم. علاقه مندان میتوانند از طریق سایت فیلیمو و سایت فیلم من ناصر حجازی هستم... برای خریدقانونی و اینترنتی فیلم و همچنین از کیوسکهای روزنامه فروشی و سوپرمارکتها برای خرید حضوری اقدام کنند. به محض تمام شدن کار، دوباره تکثیر و توزیع میشود و مردم نگران نباشند. همچنین جا دارد از صدا و سیما و وزارت ارشاد تشکر کنم که آرشیو خود را در اختیار ما قرار دادند. البته ما در مقابل دریافت آرشیوهای مورد نظر به آنها هزینه پرداخت کردیم.
نظر کاربران
امیدوارم روزی برسد که مدیران ومربیان باشگاها وحتی بازیگران با هم تعامل بهتری داشته باشند وفقط بعد از مرگ از خوبیهای مرحوم نگند