کردوانی: ریزگردها خرده شیشه دارند
در روزهای اخیر اخبار متعددی درباره هجوم ریزگردها به آسمان شهرهای مختلف کشور منتشر شده است. ریزگردها علاوه بر اینکه مشکلات عدیدهای را برای سلامت شهروندان به وجود میآورند، زیانهای اقتصادی هنگفتی نیز دارند.
عوارض ریزگردها که در مواردی زندگی ساکنان استانهای غربی و جنوبی ایران را مختل کرده، بازار پیشنهادات برای حل این معضل را داغ کرده است. با وجود این، کارشناسان مختلف نسخههای مختلفی برای حل مساله ریزگردها دارند. پرویز کردوانی، پدر علم کویر شناسی ایران در گفتوگو با «آرمان» راهکارهای خود برای حل مساله ریزگردها را ارائه میدهد.
در روزهای اخیر بار دیگر شاهد هجوم ریزگردها به آسمان استانهای جنوبی و غربی کشور بودیم. منشأ این ریزگردها کجاست؟
کشور ما با پدیده ریزگرد آشنا نبود. حدود ۱۰ سال پیش تازه متوجه این موضوع شد، چرا که ریزگردها آسمان اهواز را تیره کرد. منشأ این ریزگردها خارجی بود. بنابراین اکنون ریزگردهایی که وارد کشور می شوند و به چندین استان میروند منشأ خارجی دارند که از غرب بغداد، قسمتی از عربستان، شرق اردن، دشت شام و حتی صحرای آفریقا می آیند. قطر این ریزگردها کمتر از دو هزارم میلی متر است. بنابراین هزاران متر می توانند بالا بروند. حتی در سال ۱۳۴۹، زمانی که من در کشور سوئد بودم، ریزگردها از صحرای آفریقا به سوئد آمده بودند. با این وجود، ریزگردها هم منشأ داخلی و هم منشأ خارجی دارند.
شما دلایل پیدایش ریزگردها را چه می دانید؟
پیدایش ریزگردها در نواحی خشک در کشور ما هم حدود ۵-۴ سالی است که شروع شده است، چرا که در نواحی خشک، زمین ها به دلیل کمبود آب سال ها کشت نمی شوند. ریشه گیاه، هوموس ایجاد می کند که خاصیت چسبندگی دارد، اما بعد از زمانی هوموس ها خاصیتشان را از دست می دهند و خاک راه می افتد. همانطور که وضعیت دجله و فرات در عراق و سدسازی در ترکیه باعث شد کاشت صورت نگیرد، وضعیت ایران هم به همین گونه است. برای مثال در رودخانه زاینده رود وضعیت آب بد است و ۱۰۰ هزار زمین، کشاورزی نمیشوند. به نظر من به غیر از گیلان و مازنداران در همه جای ایران به تدریج ریزگردهایی ایجاد می شود، اما شدت و ضعف دارد. همچنین به گیاهان کود ازت و فسفات می دهند. ازت جذب می شود و در مورد فسفات هم ۳۰ درصد جذب و بقیه سنگ می شود و در خاک می ماند. اگر من جای وزیر کشاورزی بودم دستور می دادم تا ۲۰ سال کود فسفات به زمین های کشاورزی ندهند تا کودی که در زمین مانده دوباره قابل استفاده شود.
چون هر سال در زمین می ماند و سنگ می شود. در نتیجه در نهایت این فسفات ها به ریزگرد تبدیل می شوند و متاسفانه سرطانزا هم هستند. یکی از علتهای ایجاد ریزگرد در شهرها ساختمان سازی است. با حفاری که شب ها صورت می گیرد، ریزگردها در حین کندن زمین بلند می شوند و زمان حمل هم که کامیون در حال حرکت است، مصالح در هوا پخش می شوند. همچنین در معدنی که شن و ماسه درست می شود هم ریزگرد ایجاد می شود.
با توجه به اینکه ساختن سد توسعه پایدار است، چرا با وجود سدسازی باز هم ریزگرد ایجاد شده است؟
با سدسازی، برای رودهایی که به تالاب ها و باتلاق ها ریخته می شدند، مانع ایجاد شد. البته مقصر سد نیست، ضعف در مدیریت است. متاسفانه الان از باتلاق گاوخونی ریزگرد بلند می شود، اگر همان زمان که سد می ساختند، سهم آب کشاورزی را از باتلاق گاوخونی رد می کردند، توسعه پایدار برای باتلاق، کشاورزی، صنعت و شهر ایجاد می شد. این در حالی است که سد می توانست توسعه پایدار باشد. چون اگر سد نباشد، بارندگی نیز نخواهد بود. مثل الان که در زاینده رود بارندگی نیست. آب به کمک سد ذخیره می شود. همچنین این اتفاق هم برای رود کر که در نهایت به دریاچه بختگان سرازیر می شود، افتاد و با سدسازی آب رود گرفته شد.
با این وجود، زمین های کشاورزی برای شهرهایی مانند شیراز و چند شهر دیگر هم خشک شد. بنابراین اگر سهم رد می کردند، الان زمینها خشک نمی شدند. همچنین به علت کم آبی وسعت زیادی از زمین های زراعی رها شدند که این اتفاق سبب بیابانزایی و منشأ گرد و غبار شد، خشک شدن تالاب ها هم یکی دیگر از عوامل بیابان زایی در کشور است، برای مثال تالاب های طشک و بختگان در استان فارس از رودخانه کر تغذیه می کردند که به علت سدسازیها روی این رودخانه، آب ورودی به تالاب ها کاهش یافت و دو تالاب خشک و به بیابان های کشور اضافه شد.
همچنین اگر در بستر تالاب های خشک رفت و آمد صورت بگیرد، به منشأ ریزگرد تبدیل خواهند شد. برای مثال در اطراف تالاب بختگان معدن سنگ آهن وجود دارد، زمانی که تالاب آب داشت، کامیون ها برای رسیدن به معادن آن را دور می زدند، اما اکنون که خشک شده از وسط آن عبور می کنند. این مساله موجب بلند شدن گرد و غبار می شود که از ریزگردهایی که از عراق می آید بدتر است.
سالهاست که برای مقابله با ریزگرد از مالچ نفتی استفاده می کنند، علت مخالفت شما با این طرح چیست؟
نخستین بار مالچ در سال ۱۳۴۲ از کشور لیبی برای تثبیت شن های روان وارد شد و در فتح آباد بویینزهرا مورد استفاده قرار گرفت و با وجود آنکه مالچ نفتی ماده ای گران و با ارزش است، زمین را سیاه، پر حرارت و داغ می کند و بوی نامطبوع هم دارد که همین موضوع موجب گرم شدن بادهای آن منطقه نیز میشود. مالچ نفتی که روی تپه ها و ماسه زارها پاشیده میشود باعث عدم نفوذ باران می شود و پس از گذشت حداکثر پنج سال، تبدیل به دوده سرطانزا میشود. از نفت، قیر درست میکنند و سپس آن را شل می کنند و مالچ ایجاد شده را برای تثبیت به اصطلاح شن، ماسه و ریزگرد روی زمین میپاشند که اثر مالچها با توجه به منطقه، حداکثر تا پنج سال میماند و بعد مثل ریزگرد میشوند که باز هم بد و سرطان زاست.
با این اتفاق ما داریم خودمان هم ریزگردهایی برای مقابله با بیابان زایی ایجاد میکنیم. طبق گفته سازمان ملل در مورد بیابان زایی، باید مصالح در منطقه وجود داشته باشد، ارزان باشد، کاربرد دائمی داشته باشد و بهداشت هم رعایت شود. مالچ نفتی ۱۱ عیب دارد و به گفته وزیر نفت استفاده از آن برای مقابله با ریزگرد هم اشتباه است. مالچ از ماده نفتی است که نباید در بیابان ریخته شود و به کارخانه نیاز دارد که به قیر تبدیل شود. این ماده سفت و گران است. مالچ نفتی لیتری ۱۰ هزار تومان، منتها مجانی است. چون مجلس سال گذشته به محض اینکه هوای اهواز بد شد تشکیل جلسه داد و تصویب کرد که ۱۰ هزار تن مالچ نفتی را وزارت نفت به صورت رایگان در اختیار سازمان جنگل ها و محیطزیست قرار دهد. همچنین مالچ پاشی ماشین مخصوص میخواهد که یک ماه کار می کند و ۱۱ ماه بیکار است.
این ماده هم سرطانزاست، حتی زیر این قیر موجودات خاکی میمیرند و گیاهانی به نام دم گاوی خشک میشوند و تا مدتها هیچ انسان و حیوانی حق ندارد روی آن حرکت کند. وقتی هم مالچپاشی صورت می گیرد، یک جا بلند و یک جا پست میشود و آنجا که پست است، چون قیر پاشیده میشود آب مثل دریاچه میایستد و تبخیر میشود. نعمت خدادادی بارندگی در سطح منطقه هدر می رود و آب در چاله تبخیر میشود و اثر آن هم حداکثر بعد از چهار سال از بین میرود. مثل اینکه اصلا مالچی پاشیده نشده است. همین اتفاق در شهرهای اهواز، یزد و کاشان افتاد، اثرش از بین رفت و دوباره تبدیل به ریزگرد شد. متاسفانه برای حرکت ماسههای روان همان سیستم قبلی را استفاده میکنند و هیچ نوآوریای وجود ندارد.
طرح پیشنهادی شما برای کاهش پدیده ریزگرد چیست؟
دیگر برای مبارزه با ریزگردها جنگلکاری و مالچ پاشی جواب نمیدهد، چون سطح آب زیرزمینی پایین رفته است و فقط شهر خوزستان میتواند برای تثبیت شن و ماسه پوشش سبز ایجاد کند، چون بارندگی پاییزه دارد و خوب است. دلیل آن هم این است که ریزگردها خیلی بالا می روند. در صورتی که طول یک درخت ۱۰ الی ۱۵ متر است و نمی تواند جلو این ریزگردها را بگیرد. با این وجود جنگل کاری اشتباه است و مانعی برای ریزگردها نمی شود. پیشنهاد من برای برای کاهش ریزگرد، ریختن ریگ است. ریگ راهکاری ارزان، ساده و دائمی است و به اندازه کافی در کشور وجود دارد.
خوشبختانه اکنون به عنوان مثال زیر سد کرج زمین های ریگ زار، شن و ماسه وجود دارد. شن و ماسه را دولت برای ساختمان سازی اجاره میدهد، اما آنجا ریگ فراوان است. برای مثال در منطقه ریگی بین یزد و بافق نه ریزگرد بلند می شود و نه ماسه یا منطقه اردکان به طرف انارک و جندق دو طرف جاده ریگزار است و برای عبور از آن اگر باد هم بیاید، نیاز به عینک نیست.
چون ریزگردی بلند نمیشود. حتی اگر رودی برای کشت زمین ها پیدا شود، میتوانند ریگها را شخم بزنند و اتفاقی نمی افتد. در زمینهایی که ریزگرد بلند میشود، رس هم دارد و سفت نیست، اگر ریگ پاشیده شود کیفیت کشاورزی هم بهتر می شود. حتی می توان در بعضی نقاط از ریگهای رنگی استفاده و طرح های رنگارنگی را ایجاد کرد که آن منطقه برای گردشگری هم مناسب باشد. تالابهای خشکشده را نیز می توان با ریگ پوشاند و این مساله آسیبی وارد نمیکند و تا زمان آبگیری تالاب میتواند مورد استفاده باشد.
کمآبی و خشک شدن زمین های کشاورزی یکی از دلایل پیدایش ریزگرد است، در رابطه با علت زیر کشت نرفتن زمین های کشاورزی توضیح بدهید؟
روز به روز سطح زمین هایی که کشت نمی شود، افزایش می یابد، برای اینکه شایعه کردند در کشاورزی آب زیادی هدر می رود. بنابراین در مناطق روستایی چاه های غیر مجاز را به طور کلی بسته اند که این برای تامین معاش یک خانوار مشکل ایجاد کرده است. همچنین برای چاه های مجاز هم که دولت پروانه داده، آب را نصف کرده اند و وزارت نیرو روی آن کنتور هوشمند گذاشته است تا میزان استفاده کشاورز از آب در سال آبی مشخص شود. یعنی اگر کشاورز از سهم آبی که مشخص شده است، برای فصل بهار استفاده کند، دیگر نمیتواند کشت پاییزه داشته باشد.
این در حالی است که در شهرها ساختمان سازی زیاد و در روستاها سطح کشت کم می شود. اصلا دلیل عمده مهاجرت، آلودگی، سخت شدن زندگی ها و افزایش ماشین ها در شهر همین است که به کشاورزی رسیدگی نمی شود. الان مقدار آب مورد نیاز برای کشاورزی را به شهر، صنعت و مناطق ویژه اقتصادی اختصاص داده اند. آب در اولویت توسعه شهری است. همین عدم رونق کشاورزی سبب ایجاد ریزگردها می شود. با این وجود، وقتی آب را کم می کنیم و در چاه ها را می بندیم، مردم روستاها مهاجرت می کنند.
ریزگردها در نقاط شهری و روستایی چه پیامدهایی را به دنبال دارند؟
ریزگردها دو دسته هستند که برخی خیلی خطرناک و برخی دیگر کمتر خطرناکند. ریزگردهای منشأ کانی که از سنگ، رس و کوارتز (خرده شیشه) هستند خیلی خطرناکند و اگر به داخل بینی بروند، شش را پاره می کنند و ریزگردهایی هم که منشأ آلی دارند، از نفت و بقایای گیاهی مانند باتلاق ها ایجاد می شوند که این ریزگردها هم مثل دوده بخاری ریز و خطرناک هستند. ریزگردها در آسمان بالا می روند و نمی گذارند نور خورشید به زمین برسد و از نظر کشاورزی چون گیاه باید آفتاب بخورد تا میوه شیرین بدهد، ضرر ایجاد می کنند.
همچنین با افت کندوها مواجهه هستیم، چرا که زنبور عسل هم راهش را گم می کند و می میرد. زمانی کندو ۱۰ الی ۱۲ کیلوگرم عسل می داد، اما الان به دلیل ریزگرد مقدار آن به دو کیلوگرم رسیده است. در شهرها نیز ریزگردها دید را کم می کنند و منجر به تصادف خودروها میشوند. در فرودگاه ها هم به علت غلظت هوا، دید خلبان خوب نیست و نمی تواند فرود بیاید.
نظر کاربران
همیشه یاد بگیریم به خاطر منافع کشور به کسانی میدان بدهیم که از ما بیشتر می دانند
نه بابا آدمهایی که تلاشی برای حل مسئله ریزگردها نمیکنند خرده شیشه دارند!!!