اصولگرایان گزينهای برای انتخابات ۹۶ ندارند
اصلاحطلبان نشان دادند كه همواره مصلحتهاي جمعي را بر مصالح فردي ارجع ميدانند، از اين رو به عقيده و باور برخي، اصلاحطلبان نبايد با ساير جريانها وارد ائتلاف شوند چراكه برخي برخلاف ميثاق نامه سياسي و تعهد اخلاقي خويش عمل كرده و راهشان را به نظر پس از نشستن بر مسند نمايندگي از جريان اميد جدا كردند و اين برخلاف انتظار بدنه اصلاحات و عارف و همپيمانان سياسي وي بوده است.
اما با اين وجود اگر پاي مصالح ملي در ميان باشد باز هم در سال ۹۶ ما شاهد ائتلاف اصلاحات با ساير جريانها خواهيم بود و اصلاحطلبان همچنان از روحاني به عنوان يك گزينه مطلوب اصلاحطلبي و اعتدالگرايي حمايت خواهند كرد.
با نجفقلي حبيبي رئيس سابق دانشگاه علامه طباطبايي و سياستمدار اصلاحطلب به گفتوگو پرداخته ایم كه در ادامه ميخوانيد:
اصلاح طلبان در مجلس دهم کرسیهای قابل توجهی به دست آوردند، اما برخی اصولگرایان تندرو مدام از مرگ اصلاح طلبان سخن می گفتند؟
اصلاحات با روح زندگي مردم عجين شده است و به صورت قابل ملاحظهاي در صحنه قدرت حضور دارد؛ بنابراين اين سخن كه اصلاحات مرده اساسا اشتباه است. اصلاحات روشي از زندگي سياسي است كه مبتني بر انتخاب روش اصلاح و نه انقلاب و ارتجاع است، ديدگاهي كه دائما به دنبال اصلاح امور بوده و روشهاي بهتري را براي زندگي سياسي مطرح ميكند. بنابراين ميتوان به اين نتيجه رسيد كه اصلاحات همواره زنده است و در صحنه قدرت و زندگي مردم حضور دارد. اما در اين ميان سوالي به وجود ميآيد كه آيا اصلاحطلبان در شرايط فعلي به ويژه پس از انتخابات سال ۸۸ در عرصه قدرت حضور دارند؟ بايد گفت همين طور است. چراكه مردم به آنها اقبال نشان داده و به سخنانشان گوش ميدهند و آنها در مطبوعات و رسانهها حضور دارند.
اما مساله قدرت كه معمولا از طريق مجلس اعمال ميشود؛ لااقل در اين فضا يعني مجلس دهم تعداد قابل توجهي از اصلاحطلبان به مجلس راه يافتند. به هر رو اصلاحات به عنوان يك جريان بانشاط در زندگي سياسي مردم ايران حضور دارد و قاعدتا روز به روز بهتر نيز خواهد شد. با اين همه باز هم اين پرسش به ميان ميآيد كه جايگاه اصلاحات در صحنه سياسي ايران كجاست؟ بايد اذعان داشت برخلاف آنچه گفته ميشود اصلاحات از همان سال۸۸ از صحنه قدرت حذف شد و تاكنون نتوانست به قدرت برگردد، اصلاحات زنده است و در جريان قدرت حضور دارد. اصلاحات به مفهوم واقعي به عنوان يك حركت اجتماعي و سيال بهطور دائم در جامعه زنده است و نميتواند نابود شود.
اما با اين همه برخي اصولگراها پس از تعيين رياست مجلس همواره اين مساله را بر زبان ميرانند كه با رياست لاريجاني اصولگراها پيروز شدهاند و اصلاحات باز هم نتوانست به صحنه قدرت بازگردد...
با وجود اين همه اقدامات عليه اصلاحات، اين جريان توانست از طريق آراي حداكثري مردم به مجلس راه يابد و در اين ميان يك جمعيت قابل قبولي از نمايندههاي مجلس به جريان اصلاحات وابستهاند. علاوه بر آن انتخابات مجلس هم بدون مشاركت و حضور جريان اصلاحات نميتوانست شكل بگيرد. اگر هم لاريجاني به عنوان رئيس مجلس انتخاب شد تنها بر اساس مصلحت همگانی بود. بنابراين اين مساله بدان مفهوم نيست كه يك اكثريت قاطعي از اصولگراها مجلس را در اختيار داشته و به خاطر وابستگيهاي حزبي و سياسي خود به لاريجاني راي دادند و آنها پيروز دهمين دوره از انتخابات مجلس شوراي اسلامي هستند! در حالي كه بسياري از نمايندههايي كه به لاريجاني راي دادند از ميان جريان اصلاحات هستند، آنها مصلحت را اين طور تشخيص دادند كه اين مساله نميتواند دليل بر شكست اصلاحات باشد. اصلاحات چه در قدرت باشد يا نباشد يك جريان زنده اجتماعي است. جريان رقيب عموما روشهايي كه به كار ميبرد روش تخريبي است، براي اينكه اجازه ندهند اصلاح طلبان راي بياورند.
گفته ميشود اصلاحات براي حفظ حيات سياسي خود نميتواند به صورت مستقل در عرصه بماند، همان طور كه ما در انتخابات اخير شاهد ائتلافهايي مانند ائتلاف اصلاحطلبان با اعتدالگراها در يك كلام اميد و عبور برخي از اصولگراهاي معتدل از عارف بوديم، در چنين وضعيتي آيا در انتخابات آينده باز هم شاهد چنين ائتلافهايي از سوي اصلاحطلبان هستيم؟
تصور ميرود كه وضعيت در آينده قطعا بهتر از حال است اصلاحات پله پله بر كرسي قدرت مينشيند چراكه وضعيت كنوني اين جريان نسبت به سال ۸۸ بهتر است و در دورههاي بعد بهتر هم خواهد شد اما نبايد فراموش كرد اصلاحات بود كه به اعتدالگراها و اصولگراهاي معتدل اعتماد و سپس نام آنها را وارد ليست كرد. چراكه تشكيل چنين ائتلافهايي از سوي اصلاحطلبان با ساير جريانها نشان ميدهد كه اصلاحات به دنبال تكروي سياسي و منفعت طلبي نبوده و بر اساس مصلحت كشور اصولگراها را وارد ليست خود كرد. بنابراين جريان اصلاحات همواره به عنوان يك جريان قدرتمند در ميان افكارعمومي ميدرخشد.
ممكن است اصلاح طلبان در انتخابات سال ۹۶ به صورت مستقل وارد شوند يا بنا بر مسائلي باز هم اعتماد كرده و با جريانهاي ديگر وارد ائتلاف ميشوند؟
اين مساله بستگي به قدرت و تصميم اصلاحات دارد كه با جريانهاي ديگر كنار بيايند يا نه. اصلاحات در انتخابات هفتم اسفند تصميم گرفت با دو جريان اعتدالگرا و اصولگراي معتدل كنار بيايد. در دورههاي بعد هم بالطبع بر اساس مصالح ملي رفتار ميكند. اگر مصالح ملي بر حفظ و وحدت كشور تاكيد داشته باشد بنابراين براي جلوگيري از دستهبنديهاي تند انحرافي ممكن است به جريان معتدل اصولگرا نزديك شوند.
زيرا كشور در يك وضعيت آرام و معتدلي قرار گرفته و باید در همان مسير پيش برود. بنابراين وحدت ملي براي اصلاحات يك اصل اساسي شمرده ميشود. اين وحدت ملي ممكن است با گذشت و كنار آمدن با ساير جريانهاي سياسي تامين شود اما با اين روند قطعا در آينده از يك موقعيت بسيار مطلوب و قدرتمند سياسي برخوردار خواهد بود. به همين علت ممكن است براي حفظ وحدت ملي با ساير جريانها هم همكاري كند يا بستگي به شرايط و تصميم اصلاحات در آينده دارد.
اين اعتقاد وجود دارد كه نارضايتيهايي از سوي بسياري از اصلاحطلبان نسبت به عملكرد روحاني به ويژه در بعد اقتصادي وجود دارد، بنابراين چقدر تصور مي رود كه در سال ۹۶ اصلاحطلبان بخواهند براي دكتر روحاني رقيبي معرفي كنند؟
چنين تصوري نميرود. زيرا در وهله نخست اصلاحطلبان به عملكرد روحاني بسيار اميدوارند. چراكه طي سال گذشته توانسته پايه ها و گامهاي اساسي را براي اصلاح امور بردارد. وضعيت به حدي نابسامان شده است كه نميتوان به اين سادگي به اصلاح و سامان آن پرداخت. دولت در گام نخست پس از مدتها تلاش موفق به كنترل و در اكثر موارد كاهش تورم شده است.
بنابراين بديهي است كه كاهش و كنترل نرخ تورم به عنوان يك تغيير به خودي خود مردم را با مشكلاتي مواجه ميكند. دولت توانسته با تلاش بسيار در صحنههاي بينالمللي مساله هستهاي را به برجام تبديل كند. اين اقدامی بسيار بزرگ و ستودني است. اما مساله اينجاست كه نتايج ملموس آن به سادگي حاصل نخواهند شد. ورود كشورهاي اروپايي و ساير كشورهاي طرف قرارداد ايران براي سرمايهگذاري به داخل نياز به زمان دارد و عملي شدن و نتايج حاصل از جذب سرمايهگذاري به زمان بسياري نياز دارد و به طور قطع نمود خارجي برجام در حال حاضر تا زمان بروز اثرات ملموس توافق گراني و مساله بيكاري است اما خردمندان ميدانند كه آثار برجام در دراز مدت خود را نشان خواهد داد، بنابراين باید آستانه تحمل همه جريانهاي اصلاحطلب و اصولگراهاي معتدل بالا برود، چراكه حركت به سوي بهتر شدن آغاز شده است. گمان نميرود كه اصلاحات براي مرحله بعدي انتخابات گزينهاي جز روحاني در نظر داشته باشد و به طور قطع حمايت اصلاحات از روحاني ادامه خواهد داشت چرا که عدم حمايت اصلاحات از روحاني امر منطقياي نخواهد بود.
برخي اصلاحطلبان معتقدند كه روحاني نبايد در انتخابات سال ۹۶ شركت كند و باید همچنان يك قهرمان ملي باقي بماند و وي بايد ظريف و دكتر عارف را وارد گود انتخاباتي كند، آيا چنین مشیای، رويكرد اصلاحطلبانه تلقي ميشود؟
اين مساله رويكرد همه اصلاحطلبان نيست نظر شخصي عده محدودي از اين جريان است. برخي از اصلاحطلبان دوست دارند روحاني را به عنوان يك اسطوره نگاه دارند اما آنچه در عمل اتفاق ميافتد اين نيست، در عمل دكتر روحاني كارهايي را شروع كرده و حداقل در دو دورهاي كه حق دارد مسئوليت رياستجمهوري را به عهده داشته باشد اين اقدامات نيمه تمام را كامل كند. چراكه جامعه ايراني هم نميپسندد كه روحاني از انتخابات كنار بكشد و عارف و ظريف وارد فضاي رقابت شوند.
بدون شك ايرانيها ظريف را دوست دارند اما دولت روحاني برنامههايي در اين چند سال به مرحله اجرا در آورد كه براي كشور ثمرات بسيار مفيدي ميتواند به دنبال داشته باشد. گرچه ظريف هم بخش عظيمي از اين برنامه را به عهده داشت اما مردم ظريف را در مسند وزير خارجه دوست دارند نه رئيسجمهور. بنابراين دكتر روحاني و دكتر ظريف هر يك بايد در جايگاه خود خدمت كنند تا برنامهها و پروژههاي نيمه تمامي مانند برجام و اشتغالزايي به بهترين شكل ممكن به پايان خط برسد.
عملكرد اصلاحات در مجلس دهم تا چه اندازه ميتواند در آينده سياسي اين جريان موثر باشد؟
به طور قطع عملكرد جدي و مطلوب جريان اصلاحات در مجلس تاثير بسيار عميقي در تقويت پايگاه اجتماعي اصلاحات در انتخابات آينده خواهد داشت، در صورتي كه نمايندهها گرفتار روزمرگي نشده و دغدغه اصلي و حقيقي آنها توجه به مسائل كلان كشور و پرهيز از حاشيه باشد. قطعا آينده بسيار خوبي در انتظارشان خواهد بود. اصلاحطلبان در مجلس باید برنامه ششم توسعه را به خوبي مطالعه كرده تا در جهت حل مشكلات به ويژه دستگاه بوروكراسي كشور موثر واقع شوند. مجلس اگر در اجراي صحيح برنامهها مراقبت به عمل آورد در حركت و اجراي صحيح دولت در برنامههاي توسعه به وي كمك ميكند و همچنين سبب ميشود كه دولت سرگرم مسائل مقطعي نشود.
از اين رو يكي از رسالتهاي دشوار مجلس توجه به مساله فساد است و بايد به دنبال خشكاندن ريشههاي فساد باشد. زدودن فساد مسئوليت بسيار سنگيني است چرا كه عدهاي متخصصند در سرگرم كردن افرادي كه ميتوانند اقدامات بزرگي انجام دهند و مسائل كوچك و فرعي را بزرگ جلوه دهند و ذهن نمايندهها را از مسائل كلان بازدارند. در حال حاضر باید تلاش همگان بر اين باشد كه آينده كشور را در سال ۱۴۰۴ به حد مطلوبي برسانند. دولتهای نهم و دهم كه كشور را به دوران قاجار بردند، بنابراين توسعه و جبران كاستي نياز به تحرك و همت بسيار بالاي مسئولان و ديدگاههاي كلان دارد. باید برنامه بالا دستياي كه قبلا به تصويب رسيده امكان تحقق پيدا كند، از اين رو باید هم اركان دولت و هم مجلس به مسائل كلان كشور توجه كنند و با يك برنامهريزي هدفمند موانع موجود را از سر راه بردارند. حال اين موانع ميتواند وجود برخي قوانين دست و پاگير باشد، دولت بايد با كمك متخصصان امر اين قوانين دست و پاگير و بيفايده را شناسايي كند.
براي اين منظور بايد از همه كارشناسان كشور كمك گرفت چرا كه كارشناسان دولت تنها به اندازه خودشان ميدانند. بدينترتيب مجلس نيز بايد از مددكاران و متخصصان در سطوح گوناگون كمك بگيرد و بتواند مسائل كلان را مورد حل و فصل قرار دهد. در برخي موارد وقت نماينده مثلا بابت دعواي يك استاندار صرف شود كه از فلان فرماندار در يك شهر استفاده شود، نمايندهها نبايد وقت خود را صرف مسائل بياهميت كنند اگرچه مسائل محلي و منطقهاي بسيار مهم است.
اگر مسائل كلان كشور حل شود، مسائل كوچك هم مورد حل و فصل قرار ميگيرد. تلاش و توجه به مسائل مهم و اساسي كشور وظيفه همه جريانهاي سياسي است اما اصلاحات با داعيه اصلاحطلبي كه دارند بايد بيشتر به مسائل بينالمللي، داخلي، اقتصادي و فرهنگي توجه كنند، چرا كه تصميمات درست ممكن است تا ۵۰ سال آينده همچنان تاثير مثبت و مطلوبي از خود به جاي بگذارد اما بر عكس تاثيرات منفي تصميمات غلط بيشك شرايط نامطلوبي به بار خواهد آورد تا سالهاي سال وضعيت را به همان حالت نگاه دارد. اين مسائل همان طور كه اشاره شد به تقويت پايگاه اجتماعي اصلاحات كمك كرده و در نهايت عملكرد درست مجلس به مسئوليتپذيري احزاب ياري ميرساند.
يكي از چالشهاي موجود نابساماني احزاب در كشور است، در اين زمينه مجلس چگونه باید عمل كند؟
در زمان انتخابات صدها حزب پيدا ميشود و پس از پايان یافتن انتخابات آن همه جريانهاي سياسي و احزاب ناپديد ميشوند و هيچ كدام از آن جريانها ديگر پاسخگو نيستند. جريانها و نهادهاي حزبي بايد شناسنامهدار شوند و مجلس هم باید به كمك دولت آمده و در جهت سازماندهي احزاب برآيد. نبايد وضعيت به شكلي باشد كه احزاب امروز سخني بگويند و فردا آن را انكار كنند. از اين رو احزاب بايد مسئوليت پذير باشند و حدود قانوني خود را بپذيرند. برخي از جريانهاي سياسي كشور را صدها سال به عقب راندند نبايد اين وضعيت ادامه داشته باشد. مجلس دهم باید به طور جدي به وضعيت احزاب رسيدگي كند و مسيري طي شود كه ديگر هيچ گاه شاهد بروز چنين مسائلي نباشيم.
گفته ميشود در کابینه به زودي شاهد تغيير و جابهجاييهايي خواهيم بود و به نظر در آينده اين تغييرات گسترهتر خواهد بود.
دولت در حقيقت بر اساس مصالح خودش تصميم ميگيرد. در صورتي كه دولت بخواهد تغييراتي ايجاد كند مجلس بايد به دولت در جهت معرفي گزينههاي موفق، كارآمد و همسو با سياستهاي
دولت کمک كند.مجلس در معرفي وزرا و اجراي برنامهها به دولت ميتواند گامهاي اثرگذاري بردارد.
چرا دولت آن طور كه بايد و شايد در این زمینه مصمم عمل نميكند؟
آقای روحاني اين مساله را در نظر ميگيرد كه معرفي وزراي جوان، كارآمدتر و همسوتر با سياستهايش در شرايط كنوني با توجه به زمان و مدت كمي كه تا پايان عمر دولت يازدهم وجود دارد، ممكن است ريسك باشد. همچنين به اين مساله نيز ميانديشد تا وزير به برنامهها مسلط شود زمان بسيار زيادي از دست خواهد رفت و دولت در ساير برنامههاي خود ناكام خواهد ماند. بنابراين بهتر است دولت تغييرات را در ميان مديران مياني ايجاد كند و سپس وارد تغييرات جديتر در وزارتخانهها شود. دولت بايد تا حد امكان از شتاب زدگي پرهيز و در تغيير و جابهجاييهايش با احتياط عمل كند تا زمان را از دست ندهد.
پيش از اين دولت با اين تفكر به انتصاب وزرايش پرداخت كه زمان براي تجربه كردن ندارد، به همين علت از نيروهاي باتجربه در پستهاي كليدي استفاده كرد اما در حالت كنوني گفته ميشود كه افراد با تجربه با توجه به حجم بالاي كار خسته ميشوند حتي برخي از آنها كارآيي لازم را ندارند، به همين علت لازم است در برخي از سازمانها و وزرات خانهها نيروهاي جوانتر تزريق شوند و اين نيروها به وزرا كمك كرده و در نتيجه خودشان هم آموزش ميبينند.
محمد رضا باهنر قبلا اعلام كرده بود كه اصولگراها قصد دارند به زودي از نامزد انتخاباتي خود رونمايي كنند، به گمان شما گزينه اصولگراها براي انتخابات رياستجمهوري دوازدهم چه كسي است؟
معتقدم اصولگراها هيچ گزينهاي ندارند چرا كه قبلا همه گزينههاي اصولگرا از آزمون خود سربلند بيرون نيامده و در امتحانشان رد شدهاند و پاسخهايشان را هم از جامعه ايران گرفتهاند. آنها در حقيقت تلاش ميكنند كه تنها نام اصولگرايي را زنده نگاه دارند. در حال حاضر آنها هيچ گزينهاي در فضاي سياسي ايران ندارند مگر آنكه كسي را پيدا كنند كه تاكنون مطرح نبود. تجربههاي عملي اصولگراها در فضاي ميداني سياست ايران نشان ميدهد كه آنها شانسي براي رياستجمهوري در دوره بعد ندارند.
روحاني در انتخابات رياستجمهوري دوازدهم تا چه اندازه از شانس پيروزي برخوردار است؟
روحاني اقدامات بسيار بزرگي را آغاز كرده اما تقريبا ديربازده است. عدهاي هم ميخواهند آثار برخي از اين اقدامات را به زودي ببينند و اين مساله به طور حتم به انتخابات آسيب وارد ميكند. دولت بايد تببين كند كه برنامهها با شرايط كنوني به اين زودي به نتيجه نخواهد رسيد به هر حال پايههاي خوبي گذاشته شده كه ميتواند براي سالهاي بعد مفيد باشد. در نهايت توضيح اين مساله به مردم ميتواندجلوي ريزش آرا را بگيرد. دولت باید اقدامات زودبازده را فعال كند، چراكه مردم در درجه اول تامين معيشت و اشتغال برايشان مهم است.
اگرچه به تدريج موقعيت اشتغال ايجاد و شرايط براي مردم بهتر خواهد شد اما به طور قطع اين مساله نياز به زمان دارد، دولت امكاناتي در اختيار دارد كه به كمك آن بايد مسائل معيشتي را كنترل كرده و مقداري رفاه براي طبقات پايين به وجود آورد. در حال حاضر طبقات بالاي جامعه وضعيت مطلوبي دارند، در حالي كه رقباي سياسي با بياخلاقي اين مشكلات را بزرگ جلوه ميدهند، لذا دولت بايد افكار عمومي را نسبت به اين موضوع روشن كند.
نظر کاربران
به نادرقاضی پوررای میدیم که بازبان همهٔ افرادواحزاب رافیتیله پیچ میکنه