وصیت زندگی بخش مادر باردار برای ۱۰ بیمار
زن باردار که برای به دنیا آوردن فرزندش به بیمارستان رفت، هرگز نتوانست دخترش را ببیند و او را در آغوش بکشد. این زن در اتاق عمل بود که بعد از به دنیا آوردن دخترش دچار مرگ مغزی شد. او پس از مرگ مغزی به ١٠نفر جان دوباره بخشید و با وصیتی که کرده بود، اعضای بدنش را اهدا کرد.
سودابه برمک، ٣٥ساله بیشتر نداشت که به بیمارستان رفت. او که ٨ماه بود نوزادش را در شکم خود حمل میکرد، وقتی حالش بد شد به بیمارستان انتقال داده شد. زمان به دنیا آوردن فرزندش رسیده بود. میرفت تا پس از ٨ماه بالاخره دخترش را ببیند و در آغوش بگیرد. برنامهریزیهای زیادی کرده بود. همه چیز آماده بود. اتاق دخترش را چیده و مثل هر مادر دیگری خانه را برای ورود عضو کوچک و جدید خانوادهاش آماده کرده بود.
صبح زود بود که به خاطر بدحالیاش به بیمارستان رفت. از همان لحظههای اول حال مساعدی نداشت، اما هرگز تصورش را هم نمیکرد که به چنین سرنوشتی دچار شود. سودابه را به اتاق عمل بردند، به امید اینکه چند ساعت بعد خودش دخترش را در آغوش بکشد. سودابه که به خاطر فشارخون بالا حالش بد شده بود، به اتاق عمل رفت تا هرچه زودتر دخترش را به دنیا بیاورد اما او هرگز از اتاق عمل بازنگشت. مادری که فرزندش را به دنیا آورد ولی خودش جان باخت. سودابه هنگام تولد نوزادش نتوانست از مرگ نجات پیدا کند. دخترش به دنیا آمد ولی او دچار مرگ مغزی شد.
اهدای عضو
ولی این پایان ماجرا نبود. او روی تخت بیمارستان نفس میکشید، اما با دستگاه؛ زنده بود ولی هیچ امیدی به بلندشدن او از روی تخت وجود نداشت. برای همین حالا دیگر زمان انجام وصیت این مادر رسیده بود. وصیتی که به زندگی چند نفر جان دوباره میبخشید.
سودابه پیش از مرگش وصیت کرده بود که درصورت مرگ مغزی اعضای بدنش اهدا شود. بنابراین خانوادهاش هم به وصیت این مادرجوان احترام گذاشتند و آن را انجام دادند. آنها هم تصمیم خود را گرفتند و با یک خداحافظی تلخ زندگی چند بیمار را نجات دادند. حالا این مادر توانست با وصیت خود و ایثار خانوادهاش با اهدای اعضایش جان ۱۰ بیمار را نجات دهد. با پیوند عضو این زن فداکار ۱۰ بیماری که با مشکلات ناشی از بیماری در رنج و درد بودند، توانستند به زندگی بازگردند و به حیات خود ادامه دهند.
احمدعلی نوروزی، مسئول هماهنگی اهدای عضو در دانشگاه علوم پزشکی قزوین از اهدای اعضای این مادر ۳۵ساله قزوینی خبر داد و گفت: «این زن درهشتمین ماه بارداری خود به دلیل فشارخون بالا، دچار پارگی عروق مغزی و خونریزی درمرکز آموزشی- درمانی کوثر قزوین بستری شده بود، اما با وجود تلاشهایی که برای نجات جانش صورت گرفته بود، دچار مرگ مغزی شد. برای همین اعضای بدن وی به بیماران نیازمند دریافت عضو اهدا شد. این نخستین اهدای عضو درسال ۹۵ در استان قزوین است و پس از تأیید مرگ مغزی این زن توسط پزشکان تیم پیوند اعضای معاونت درمان، خانواده وی برای اهدای اعضای او اعلام رضایت کردند.»
مسئول بخش مراقبتهای ویژه تنفسی مرکز آموزشی- درمانی شهید رجایی با بیان اینکه اهدای عضو از مرگ مغزی، معجزه تبدیل مرگ به حیاتی دوباره است، ادامه داد: «بدون شک کسانی که نسبت به اهدای عضو اقدام میکنند، نزد خداوند متعال جایگاه ویژهای دارند. قلب، کبد و نسوج از بخشهای اهداشده بیمار بود که پس از اعزام وی به بیمارستان امام خمینی(ره) تهران به بیماران نیازمند اهدا شد.
پس از رایزنی خانواده وی بزرگوارانه نسبت به اهدای اعضای بیمارخود اعلام رضایت کردند و قلب، کبد و نسوج اعضای اهداشده این بیمار پس از اعزام به بیمارستان امام خمینی (ره) تهران به هشت بیمار نیازمند پیوند داده شد. نوزاد این زن که دختر است، درحال حاضر در بخش مراقبتهای ویژه تحت مراقبت است. همچنین مراسم تشییع سودابه برمک اهداکننده عضو صبح دیروز ساعت ۱۰ صبح از مقابل امامزاده حسین(ع) قزوین برگزار شد.»
نظر کاربران
چه غم انگیز خداوند بهشت رو بهت عطا کنه مادر عزیز .خدا رحمتت کنه
چه غم انگیز خداوند بهشت رو بهت عطا کنه مادر عزیز .خدا رحمتت کنه
خدا همه رفتگان رو رحمت کنه
برای شادی روح بزرگ این مادر صلوات
خدا رحمتش کند انشااله باحضرت فاطمه محشور شود
واقعا من که اشکم در آمد . خداوند به بازمانگانش صبر عنایت بفرماید
وااااااااای چقدر غم انگیز الهی بمیرم برای دلش چقد آرزو داشته دخترش رو بغل کنه چشمش دنبال دخترش موند خدا صبر به خانوادش بده و روحشو ن شاد باشه
چرا نظرم رو پاک کردین؟من که توهین نکردم فقط حقیقت رو نوشتم.بذارین مردم بدونن
سودابه خانوم از فتمیل های دور ما بودن
ایشون رفتن وکتر و وقتی دکتر بشون گفت بچتون مرده افتادن زمین و دکتر فکر کرده مرده
موقع بردن به سردخونه میبینن بچه زندست
مادر رو میبرن مثل مرده عمل میکنن و بچش رو در میارن
اینبار میبرن سردخونه و متوجه میشن مادر هم زندست
اما بعد میبینن مرگ مغزی شده
نظرم رو باز پاک نکنین
صحت داره و درستی غلطیش گردن من هست نه شما
ممنون که نظرم گذاشتین
طاهره خواهرعزیزم ازاین که حقیقت روگفتین ممنونم زمانی هم دخترکوچیک من ازنه ماه گذشته بودوبندناف توشکم مادرش دورگردنش بود داشت خفه میشد بچه ای که بعد ۱۳سال خداهدیه داده بود دکترامیگفتن باید طبیعی دنیابیادنه سزارین با التماس وگریه تایکی ازخانم دکترا بامسولیت خودش اینکارو انجام داد خانم دکتر شمالی که واقعا ممنونشم ازبوشهر
خدا رحمت کنه چه سرنوشت تلخی داشت ایشالاالله خدا بهشت رو بهت هدیه کنه.
و امیدوارم نظرم درج بشه!
خدا بیامرزتش.روحش شاد.خیلی ناراحت شدم.ولی کار بسیار خوبی کرد که عضو اهدا کرد.به این خانواده محترم تسلیت میگم.
بنازم به نام بزرگ مادر.شایدنتونست واسه دخترش مادربکنه اماتونست بااهدای عضوبرای ده نفردیگه مادری وبزرگواری کنه.واقعابهشت برای زیرپای این مادرکمه..
خداوند روحش را به بهشت ببرد
همسرم بابی.توجهی بعضی ازپزشکان وکارمندان . وظیفه نشناس درمانگاه شهر محمدیه قزوین دچار مرگ مغزی شد وزندگی من را باخاک یکسان ودخترم نازنین فاطمه را بی یار یاور کردند فقط متونم بگم همسرم یک فرشته بود وخیلی دوست دارم بدانم قلب همسرم دوجود چه کسی میتبد .....
کسانی که باعث مرگ همسرم شدند در آن دنیا حتماا تواس خواهند پس داد وبه خشم الهی گرفتار خواهم شد خدا یا ازشون نگذر تقاضا دارم خدایا انتقام همسرم را از باعث بانی فوت همسرم بگیری ونزاری اب خوش از گلو هشان پایین برود