انفجار شهران؛ انفجار سناريوها
هنوز نيم ساعتي از اذان صبح و شب بيداري روزهداران براي خوردن سحري نگذشته بود كه ناگهان صداي انفجاري مهيب، همراه با لرزش زمين مردم شهران را شوكه كرد و باعث شد تا اهالي خيابان ايرانشهر كه تصور ميكردند زلزلهاي رخ داده، سراسيمه به خيابان بريزند.
عباس، يكي از اهالي خيابان يكم، آن لحظات را اينگونه توصيف ميكند: ما در طبقه چهارم يكي از مجتمعهاي خيابان ايرانشهر ساكن هستيم. تازه چند دقيقهاي از سحر گذشته بود و چشمانمان داشت گرم خواب ميشد كه به يكباره صداي مهيبي بلند شد و ساختمان ما شروع كرد به لرزيدن. يادم نيست چه كاري كردم ولي همين قدر يادم ميآيد كه با صداي بلند از بچهها و همسرم خواستم تا سريعا خانه را ترك كنند.
وقتي به آسانسور رسيديم، ديديم آسانسور درحال پايين رفتن است. همه بيرون ريخته بودند و داشتند از طريق پلهها ميدويدند تا خودشان را نجات دهند. ما هم قاطي موج جمعيت همسايهها شديم تا به كوچه برويم. در مسير راهپله تا كوچه همه فرياد ميزدند: زلزله، زلزله شده. فرار كنيد... به گفته عباس، موج جمعيت هراسان در راهرو چنان بود كه چند بار نزديك بود او و يكي از اعضاي خانوادهاش زمين بخورند كه اگر ميخوردند، معلوم نبود بتوانند دوباره بلند شوند.
بالاخره عباس و خانوادهاش به كوچه ميرسند و تازه آنجاست كه به قول خودش يكي از عجيبترين صحنههاي زندگياش را ميبيند: چند متر جلوتر از ساختمان ما شعلههاي آتش بود كه مانند كپههاي هيزم آتش گرفته شبهاي چهارشنبهسوري به هوا بلند ميشد. با اين تفاوت كه وسعت آن چند ده متري ميشد و ارتفاعش بلندتر از ارتفاع ساختمانهاي چندطبقه اطرافش بود. تازه آنجا متوجه شديم، صدا و لرزيدن ساختمان و شيشهها به دليل آتشسوزي بوده است.
شدت انفجار و وسعت آتش به حدي بود كه درعرض چند دقيقه خيابانهاي خلوت ساعت ٥ صبح جمعه شهران، به يكباره از شدت ترافيك قفل شد. گرچه تا حدود يكساعت بعد هنوز خيليها نميدانستند كه واقعا چه اتفاقي افتاده است. تنها چيزي كه مردم ميديدند، زبانه كشيدن شعلههاي آتش به همراه صداي مهيبي بود كه از دل زمين نعره ميزد و به بيرون فوران ميكرد. شعلههايي كه از دل چالهاي در دل كوچه يكم شهران به هوا برميخاست و با صداي مهيبي كه بلند ميشد، صحنهاي مانند آتشفشان را تداعي ميكرد.
آتش حدود سه ساعتي همچنان شعلهور بود تا آتشنشانهاي ٦ ايستگاه موفق به خاموش كردنش شدند. چرا كه ٤٠ دقيقه طول كشيده تا اداره گاز منطقه بتواند شير فلكه اصلي گاز منطقه را قطع كند. دليل اين دير رسيدن هم به نوبه خود جذاب است. دكتر احمد صادقي، رييس ستاد مديريت بحران تهران در اين مورد به «اعتماد» ميگويد: به گفته رييس اداره گاز، دليل طولاني شدن زمان قطع گاز اين بوده كه نيروهاي اين سازمان در ترافيك سنگين خيابانهاي شهران كه به دليل هجوم مردم به وجود آمده بود، گير كرده بودند.
اين درحالي است كه شاهدان عيني اصلا چنين ترافيكي را تاييد نميكنند. اما نشانههاي اين حادثه هنوز، بعد از گذشت چهار روز از حادثه بر رخ سياه شده ديوارهاي ساختمانهاي مجاور اين گودال وجود دارد و هنوز كه هنوز است سرنوشت يكي از دو كارگر مفقود شده آن، مشخص نيست. اما از اينها گذشته، پرونده انفجار شهران كه به دليل شكستگي لوله گاز رخ داده؛ چنان پررمز و راز و پر ابهام است كه هنوز سوالات بيپاسخ بسياري را در دل خود دارد.
كي بود كي بود؟ من نبودم... !
مثل اينكه قرار نيست در اين كشور كسي پاسخگوي حوادثي اينچنيني باشد. نه در مورد سيل رودخانه كن و نه در مورد توفان دو سال پيش تهران، هيچ سازماني مقصر شناخته نشد. بعيد است كه اينبار هم سازمان و ارگاني در اين حادثه مقصر شناخته شود ! آخر چطور ممكن است كه در جايي كه هنوز «علت» تركيدن لوله گاز و بروز انفجار بعد از چند روز مشخص نشده، مقصري مشخص شود؟ حتي در مورد دليل رخ دادن اين حادثه اينقدر سناريوهاي مختلفي وجود دارد كه به واقع آدم گيج ميشود. در نخستين سناريويي كه منتشر شد، دليل بروز انفجار برخورد بيل مكانيكي لودر شهرداري به لوله گاز در هنگام كار كردن براي حفر مترو خط شش بود.
هنوز چند ساعتي از پخش اين خبر نگذشته بود كه خبري ديگر در مورد علت بروز اين حادثه منتشر شد كه براساس آن؛ معاون حمل و نقل و ترافيك شهردار تهران، دليل بروز اين حادثه را نشست «طبيعي» زمين و شكستن لوله گاز عنوان كرده بود. هنوز چند ساعتي از انتشار اين خبر هم نگذشته بود كه در فضاي مجازي خبري ديگر منتشر شد كه براساس آن علت شكستن لوله گاز، حفاري غير اصولي مترو و به دنبال آن نشست زمين و شكستن لوله گاز ذكر شده بود.
اين سه فرضيه كه بيشتر، شهرداري و مترو را مقصر اصلي حادثه معرفي ميكرد همچنان دهن به دهن ميچرخيد تا اينكه شهردار تهران روز يكشنبه و در صحن غيرعلني شوراي شهر كه مانند بسياري ديگر از موارد حساس بدون حضور خبرنگاران برگزار ميشد، اعلام كرد كه حادثه شهران اصلا ربطي به شهرداري و مترو ندارد: «برخورد بيل مكانيكي يا لودر يا ماشين حفاري با لوله گاز كاملا منتفي است چرا كه از تاريخ ٢٦ ارديبهشت ماه هيچ فعاليت كارگاهي در تونل مترو كه از اين مسير عبور ميكرده انجام نشده و البته اين تونل استحكامسازي نيز شده بود. ضمن اينكه از تاج تونل تا سطح زمين ٢٢ متر ارتفاع وجود داشته است كه اين ارتفاع تا لوله گاز بالغ بر ٢٠ متر ميشده است.»
در اين بين اما سخنان مسوولان چنان متناقض است كه واقعا انسان را حيرت زده ميكند. چند ساعت بعد از بروز حادثه، شهرداري طي بيانيهاي اعلام ميكند كه اصولا اين مسير مترو مدتها است كه تكميل شده و كسي در آن كار نميكند، از سويي همان روز و روزهاي بعد معاون حمل و نقل و ترافيك شهرداري براين نكته تاكيد ميكند كه كارگران در تونل مشغول كار بودهاند. اما علاوه براين شهردار تهران در آن جلسه به عامل ديگري به عنوان دليل شكستن لوله گاز اشاره كرد كه به دليل غيرعلني بودن، از چشم خبرنگاران و رسانهها دور ماند.
اسماعيل دوستي، عضو كميسيون عمران شوراي شهر در اين مورد به «اعتماد» گفت: شهردار در اين جلسه فرضيه ديگري را مطرح كرد. به گفته وي دليل نشست زمين به وجود آمدن حفرهاي خالي بين سقف تونل مترو و سطح خيابان بوده است كه فرونشسته و باعث تركيدن لوله گاز شده است. تا اينجاي كار چهار سناريوي قابل بررسي روي ميز مسوولاني است كه آن را بررسي ميكنند. گرچه به گفته خود شهردار، دوستي و محمد سالاري، رييس كميسيون شهرسازي و معماري شورا، هنوز براي اظهارنظر در مورد دليل قطعي بروز اين حادثه زود است. سالاري در اين مورد ميگويد: صحبتهاي شهردار تهران فقط در حد يك «ادعا» است. اينكه شهرداري چقدر در اين حادثه تقصير دارد بعد از ارايه گزارش كارشناسان معلوم ميشود. خب بدينترتيب معلوم است كه وقتي علت حادثهاي مشخص نباشد نميتوان سازماني را مقصردانست. به قول قديمي ها: كي بود كي بود؟ من نبودم... !
آدمهايي كه مشخص نيست چه شدند؟
از همان دقايق اوليه بروز حادثه و انتشار آن در فضاي مجازي يكي از داغترين خبرهايي كه مطرح ميشد به تعداد مصدومين و فوتشدگان برميگشت. نخستين آمار را ابوالفضل قناعتي داد كه در همان ساعتهاي اوليه صبح، خبر از فوت دو كارگر در جريان اين حادثه داد. خبري كه بعدها، آمار زخمي شدن پنج نيروي آتشنشاني و كارگر هم به آن اضافه شد اما اين خبر هم به سرعت از سوي شهرداري تكذيب شد و با قيد اينكه هنوز مطمئن نيستيم كه كسي در داخل تونل بوده است يا خير، سعي شد تا فضاي ملتهب افكار عمومي، عليه شهرداري، تلطيف شود.
اين رويه تا روز دوشنبه همچنان ادامه داشت. گروهي از مسوولان فوت دو كارگر را تاييد ميكردند و گروهي ديگر همچنان اظهار اميدواري ميكردند كه كارگران «پيدا» شوند ! تا اينكه ديروز آتشنشاني رسما خبر از پيدا شدن يكي از اجسادي را داد كه زير آوار فوت كرده بود. همزمان با اين خبر يكي از روزنامهها در گزارشي به استناد مصاحبهاي كه با يكي از كارگران مترو كرده، خبر از ناپديد شدن ١٢ كارگر مترو داد. خبري كه به سرعت از سوي كاربران فضاي مجازي هم منتشر و به آن دامن زده شد. بخشي از كاربران معتقد بودند كه تعداد فوتشدگان بسيار بيشتر از دو نفر بوده است و مسوولان اين موضوع را اعلام نميكنند.
دركنار تمام اين اظهارنظرها و ابهامها و تناقضها، در اين چند روزه آمارهاي متناقض اما جذابي از سوي سازمانهاي مختلف هم منتشر ميشود كه در نوع خود جالب است. به عنوان مثال ارتفاع شعلههاي آتش در خبري ٢٠ متر در خبري ديگر ٥ متر و در ديگري ٦٠ متر اعلام شده است. همين روند براي عمق و وسعت گودال ايجاد شده نيز وجود دارد. در برخي اخبارعمق گودال ٥٠ متر و در برخي ديگر عمق آن ٥ متر و حتي به گفته جانشين رييس پليس راهور تهران سرهنگ عابدي ارتفاع آن حدود ١٠٠ متر اعلام شده است و يكي از خبرگزاريها با استناد به اين خبر ارتفاع گودال را به اندازه نيمي از برج ميلاد اعلام كرده بود. همه اين آمارها و اظهارنظرها در روزهاي گذشته نشان از لزوم پاسخگويي مشخص و اطلاعرساني درست به مردم دارد.
به گفته سالاري، رييس كميسيون شهرسازي و معماري شوراي شهر اينبار خدا با شهروندان شهراني بود كه حادثه در زماني رخ داد كه همه در خانههايشان بودند و خيابانها خلوت بود چرا كه در غير اينصورت ممكن بود آمار تلفات به بيش از چند ده نفر هم ميرسيد و بحراني جدي را شكل ميداد. ولي واقعا باز هم تهرانيها اينقدر خوش شانس خواهند بود؟ سوالي كه به نظر ميرسد مردم تهران به جاي اينكه به دنبال جواب آن و پاسخگويي مسوولان باشند، بايد همچنان چشم به اميد و لطف پروردگار داشته باشند.
نظر کاربران
اگرمدیریت بحران را منحل کنند بیشتر به نفع مردم است اینها خودشون بحرانند