حاشیه های یک مراسم جالب هنری
واکنش های متفاوتی که با حکم عزل پورمحمدی پیش آمد، مراسم تقدیر هنرمندان از او، در چهارشنبه، ۲۶ مهر ماه، با حاشیه های زیاد و صحبت های جالبی همراه بود. این مراسم با حضور هنرمندان مطرح و چهره های سیاسی در ایوان شمس برگزار شد.
علاوه بر همه واکنش های متفاوتی که با حکم عزل پورمحمدی پیش آمد، مراسم تقدیر هنرمندان از او، در چهارشنبه، 26 مهر ماه، با حاشیه های زیاد و صحبت های جالبی همراه بود. این مراسم با حضور هنرمندان مطرح و چهره های سیاسی در ایوان شمس برگزار شد.
سخنرانان از طیف ها و سبک های مختلف حرف های متفاوتی زدند. کمال تبریزی از خوش تیپی این مدیر سابق گفت، مهران مدیری او را توصیه به تا لنگ ظهر خوابیدن و تماشای تلویزیون کرد.
پیمان قاسم خانی با زبان طنز صریح حرفش را زد، داریوش فرهنگ با زبان جدی در لفافه حرف دلش را گفت. بهروز افخمی صاف رفت سر اصل مطلب و عادل فردوسی پور به هر دری زد جز اصل مطلب! این گزارش پرحاشیه را از دست ندهید.
شاید باید از جایی شروع کرد که کسی از میان جمعیت حاضر در تالار ایوان شمس، برخاست و پورمحمدی را با صدای بلند تشویق به حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده به عنوان کاندیدا کرد.
در این مراسم، شهرداری هم کم نگذاشته بود و علاوه بر اینکه سالن ایوان شمس را برای این مراسم در اختیار برگزارکنندگان گذاشت، محمد هادی ایازی معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، از ابتدای مراسم در سالن حاضر بود و ضمن سخنرانی در تقدیر از پورمحمدی هدایای نفیسی را هم از سوی شهرداری تهران به این مدیر سابق صدا و سیما تقدیم کرد.
در این مراسم، پورمحمدی برای ضرغامی و دیگر مدیران رده بالای صدا و سیما کم نگذاشت و با حرف های صریح و تندش از خجالت آنها درآمد. پورمحمدی همچنین از دامادش، آقای عبدوس که از مدیران او بوده است و همینطور خواهرش که از دیگر همکارانش است، تشکر کرد.
مدیری که دیسکش بیرون زده
در بخش دیگری از این مراسم، پیمان قاسم خانی، نویسنده سریال «مسافران»، متنی طنز را به نمایندگی از حسن معجونی (بازیگر سریال «مسافران») خواند. این متن نمونه ای از تماس های مسافران فضایی سریال «مسافران» با فضا بود که به مدیریت در ایران می پرداخت و با عبارت «تماس فرت» تمام می شد.
پیمان قاسم خانی گفت: «از تیم تحقیقاتی زمین به وحشت کهکشان، زُرگ. سرورم امروز می خواهم مهمترین شغل کره زمین را به شما معرفی کنم که نام آن مدیریت است. صاحبان این شغل مدیر نام دارند ومدیر بودن در زمین شغل بسیار پرطرفداری است زیرا هر قدر پولش بیشتر از کارهای دیگر است در عوض احترامش بسیار کمتر است.
اسم مدیر که می آید همه مردم حساب کار خود را می کنند. از مدیر مدرسه بگیر تا مدیر ساختمان. حسن دیگر این است که دست مدیر در خدمت به مردم به خصوص دوستان و آشنایان و اعضای خانواده اش باز می باشد، بسیار. تحقیقات ما نشان داده است مدیری که از همه مدیران بهتر است مدیر عالی رتبه نام دارد و مدیران عالی رتبه در زمین باید شرایط خاصی داشته باشند و باید کت و شلوار بپوشند و پیراهن شان سفید باشد و دکمه بالایش بسته باشد و اگر کارشان را هم بلد باشند که چه بهتر.
اگر هم که بلد نبودند که خب یاد می گیرند زیرا یک مدیر عالی رتبه فردی تحصیلکرده و دانشمند می باشد و چم و خم سازمان یا اداره مربوطه اش را به خاک سیاه نشاند، چه باک که آنچه در زمین زیثاد است سازمان و اداره و آنچه در زمین مهم است کسب تجربه مدیر عالی رتبه.
در اینجا لازم است به یک رسم قدیمی زمین اشاره کنم و آن این است که زمانی که مدیری کارش را خوب بلد است و موفق است و اوضاع سازمانش رو به راه است همان زمانی است که او باید از آنجا برود که من هنوز حکمت این کار را نفهمیده ام ولی حتما کار خوبی است و اگر بد بود که نمی کردند.
چنین مدیرانی در صورتی که سن و سال دار باشند بعد از کنار رفتن از سمت شان صاحب شغل دیگری می شوند که نامش مشاوره است. من پس از مطالعات فراوان روینمونه آماری هزار مشاور متوجه شدم که مشاور نام محترمانه کلمه بازنشسته است و فرد مشاور به جای اینکه برود در پارک محله یا معاملات ملکی سر کوچه شان بنشیند، می رود در همان اداره خودش می نشیند و تجربیاتش را در اختیار بقیه می گذارد که کسی هم گوش نمی کند؛ زیرا خب اگر تجربیات او را لازم داشتند، اصلا کنارش نمی گذاشتند.
مدیران در زمین به دو دسته تقسیم می شوند؛ مدیرانی که در پایان دوره خدمت شان طی یک مراسم باشکوه تودیع، محل خدمت را به صورت ویرانه تحویل مدیر بعدی می دهند و می روند در محل دیگری به خدمات شان ادامه می دهند و مدیرانی که اداره شان آباد می باشد و کارمندانشان ایشان را دوست می دارند و ایشان پشت آدم های شان می ایستند و شجاع و گردن کلف و لایق و کاربلد می باشند.
چنین مدیرانی در کنار همه محاسن یک ایراد بزرگ دارند، آن هم این است که آنقدر غرق کارشان می شوند که حواسشان در کل پرت می شوند و متوجه نمی شوند که بار رویدوش شان چقدر سنگین می باشد که شکر خدا در چنین مواردی اشخاص دل سوزی وجود دارند که این نکته را به آنها یادآوری کرده و بار مذکور را از روی دوش مدیر مزبور برداشته و نمی گذارند مدیر نامبرده در اثر بی احتیاطی کمر درد گرفته، دیسکش بیرون بزند زیرا همه ما می دانیم مدیری که دیسکش بیرون زده باشد هرگز مدیر موفقی نخواهد بود. ما برای شما و همگی مدیران آینده کمری قرص و پشتی محکم در راه کشیدن بار مدیریت کهکشان آرزومندیم. تماس فرت.»
جملات طلایی هنرمندان
فریدون جیرانی: من تهیه کننده و کارگردان حرفه ای تلویزیون نیستم و به لطف ضرغامی توانستم چند کاری در تلویزیون انجام دهم. من از روی حس کنجکاوی ژورنالیستی شروع به کند و کاو کردم و همه از یک مدیر با من صحبت می کردند؛ او مدیر شبکه سه بود.
کمال تبریزی: من با او خداحافظی می کنم ولی فکر می کنم همه کسانی که اینجا هستند هیچگاه او را فراموش نخواهند کرد.
مهران مدیری: نمیدانم در بالا چه اتفاقی افتاده ولی شما مدتی استراحت کنید با خانواده سفر بروید، تا ظهر بخوابید، تلویزیون ببینید و در کل ببینید چه خبر است. این زمان، زمان خوبی است و سازمان، نیرویی مثل شما را از دست نخواهد داد. حتما در سمت بهتری مشغول خواهید شد.
داریوش فرهنگ: از سال 60 که «سلطان و شبان» را ساختیم، دو شبکه بیشتر نداشتیم ولی الان 20 شبکه داریم و همه شبیه هم هستند. همیشه فکر می کردم باید تلویزیون برای پیشکسوتانش موقعیت خاص تری ایجاد کند؛ هر 8-7 سال یک بار نوبت من می شود که سریال بسازم.
امین تارخ: من به عنوان بازیگر همین قدر بس که بگویم وقتی سریالی به بازیگر پیشنهاد می شود و شبکه سوم تهیه کننده آن است، ۵۰ درصد مشکلات حل است.
عادل فردوسی پور: ما دوستی خاصی با هم داشتیم و شاید مثل پدر و پسر بودیم. من خیلی اذیتش می کردم و او هم من را خیلی اذیت می کرد. حداقل الان دوشنبه ها می تواند راحت باشد. ما کرمانی ها اصطلاحی داریم که می گوید یک نفر در کت خودش رفته است، یعنی در لاک خودش فرو رفته اما من می خواهم اینجا به همه بگویم که خیال نکنند پورمحمدی درکت خودش می رود.
همایون اسعدیان: وقتی حرف از جوانگرایی مدیران می زنند من تعجب می کنم، تیم فوتبال که نمی خواهیم بسازیم که بخواهیم جوانگرایی کنیم. عقل ناقص من می گوید در مدیریت باید در جوانگرایی شک کرد.
بهروزافخمی: من آشنایی کمی با پورمحمدی داشتم ولی از طریق برادرم در جریان کارش بودم و حتی این اواخر علاقه مند بودم خود برای شبکه سه کار کنم و سریال بسازم و فقط دنبال موضوع می گشتم که پیشنهاد کنم. امیدوارم جای دیگری شرایطی پیش بیاید که بتوانم برای پورمحمدی فیلم بسازم.
نظر کاربران
از اون متن نامه خیلی خیلی خوشم اومد.