خنثی سازی عملیات جریان تخریب
در دو دهه گذشته، جریانی در کشور ایجاد شد و به منابع گسترده ثروت و منزلت دست یافت که تنها ملاک آنها برای برخورد با مسائل مختلف، منافع باندی بوده و اگرچه داعیه انقلابیگری دارند؛ اما عملکرد آنان نشان میدهد منافع مردم، مصالح ملی و منفعت نظام و انقلاب اهمیتی برای آنان ندارد.
مردم ما ماجرای «هر ٩ روز یک بحران» در دولت اصلاحات را فراموش نمیکنند و به خاطر دارند عدهای با چه ابزارهایی تلاش کردند خدمتگزاران مردم در دولت را تخریب کرده و به منافع باندی دست یابند. در هشت سال گذشته اینها عموما ساکت بودند؛ چون فکر میکردند همه چیز در اختیار آنان است و به این سادگی هم از دست نخواهد رفت.
مردم ایران با آگاهی عمیقی که به دست آوردهاند، در انتخابات سال ٩٢ اینها را پس زدند و خواستار رویکارآمدن دولتی با رویکرد تازه و تغییر سازنده شدند. ازآنپس این جریان به جای شرمندگی از مردم و ناکارآمدی هشتساله، عملیات روانی و گاه اجرائی شدیدی علیه منتخب مردم به کار گرفت تا به نوعی رأیدهندگان به دکتر روحانی را تنبیه یا ناامید کند.
آنان با ابزارهای گسترده رسانهای و مالی، با سیاهنمایی و فضاسازی کاذب، زمینگیرکردن دولت را دنبال میکنند تا هم مردم را از حضور بانشاط مأیوس کنند، هم فرصت خدمتگزاری و حل مشکلاتی را که خودشان مسبب ایجاد آن بودهاند، از تیم دولت بگیرند. از سوی دیگر بارها اعلام کردهاند همه مساعی خود را به کار میگیرند تا دولت «یکدورهای» شود و بازتولید همان منافع گذشته را از سر بگیرند.
متأسفانه این روزها این جریان از موضع دلسوزی مردم و سخنگویی جامعه به گونهای وانمود میکند که آنچه در دوران دولت و مجلس متعلق به آنها در فاصله سالهای ٨٤ تا ٩٢ به بار آمده، کار دولت روحانی است؛ درحالیکه اگر کمترین انصافی باشد، باید گفته شود دولت یازدهم میراثدار مشکلات عدیده ناشی از سوءمدیریتهاست و بايد کمک شود دولت مسائل متعدد پیشرو را حلوفصل کند؛ نه اینکه یک جریان بهراحتی دست به سیاهنمایی بزند و هر روز موضوعی جدید را بزرگنمایی کند.
تأسف جدی و سؤال اصلی این است که چرا باید این جریانها در کشور اینطور با حاشیه امن، دست به تخریب اعتماد مردم بزنند و میدانداری و یکهتازی کنند؟ مگر کشور و مردم چقدر تحمل این حجم تشنجآفرینی را دارند؟ معلوم نیست چرا بسیاری از شخصیتها، احزاب، افراد و گروههای مرجع در قبال این حرکتهای مخرب سکوت کرده و گاهی برخی آگاهانه، همراهی هم میکنند؟
فراموش نکردهایم بر اثر رفتار برخی جریانها در هشت سالِ پیش از این دولت، کشور به چه ورطههایی افتاده بود؛ اما با همت و حضور مردم کشور به ریل اصلی بازگردانده شد. تخریبهای ناروا جز اینکه کشور را به سمت عقبماندگی ببرد، نتیجهای دربر ندارد و کشوری که با این عظمت، سرمایه و فرهیختگی مردم، میتواند در تراز بالاتر و عالیتر رشد پیدا کند، بهخاطر جریانات مخرب، در مواقع بسیاری درجا میزند، دستاوردها تخریب میشود و از ظرفیت رخدادهای ملی مانند «برجام» استفاده نمیشود. بااینحال جریانات تخریبگر بهخوبی میدانند مردم به سطحی از هوشمندی رسیدهاند که عملیات روانی تأثیر چندانی در جهتگیریهای آنان ندارد و کارنامه هشتساله جریان تخریب اتفاقا سبب شده تحرکات آنان اثر معکوس بگذارد.
بهترین سند نگارنده برای اثبات این ادعا، همین انتخابات مجلس دهم است که در اوج عملیات روانی و سیاهنماییها علیه دولت و باوجود کنارماندن چهرههای شاخص اصلاحطلب، باز هم مردم به راه امید و توسعه و اصلاحات اعتماد کردند؛ اما در مقابل این تهدیدها، دولت دو وظیفه بسیار مهم و حیاتی دارد. نخست آنکه ارتباط سیستماتیک و دوسویهای را با آحاد جامعه، احزاب، نهادهای مدنی و دانشگاهها برقرار کند.
اطلاعرسانی بهموقع مانند فعالیتهایی که سخنگوی دولت در روزهای اخیر داشته است و بیان صریح و شفاف آنچه در لایههای زیرین در جریان است، سبب میشود دولت بدون آنکه وارد بازی جریان مقابل شود، به دور از هیجانزدگی حقایق را با صداقت برای مردم مطرح کند. نکته مهمتر شنیدن حرف مردم، کارمندان، کارگران و اقشار مختلف و ترتیباثردادن به آنهاست. متأسفانه برخی مدیران ارشد دولت دراینباره احساس نیاز نمیکنند و ارتباط آنها حتی با بدنه وزارتخانه خودشان هم قطع است که این مسئله نارضایتیهایی را در میان کارکنان دولت پدید آورده است.
ارتباط دوسویه با مردم بسیار مشکلگشا است. اکسیر توسعه و پیشرفت در کشور و موفقیت دولتمردان، سرمایهای اجتماعی است که اساس آن اعتماد عمومی است. آقای رئیسجمهور به شکل قاطع وعدههایی به مردم داده و براساس آن، رأی آورده و دولت را برهمیناساس تشکیل داده است. زحمات زیادی کشیده شده؛ اما در بخشهای اقتصادی، سیاست داخلی و فرهنگ لازم است همه اعضای دولت وارد صحنه شده و با کنارگذاشتن مصلحتاندیشیها، به کمک رئیسجمهور و مردم بیایند.
شرایط به گونهای پیش رفته که مردم و گروههای اجتماعی احساس میکنند رئیسجمهوری در مواجهه با تخریبگران تنها بوده و فقط او حاضر به پرداخت هزینههاست. باید تمام مدیران اجرائی، بهویژه مدیران استانی و منطقهای که با مردم سراسر کشور ارتباط دارند، با تمام توان برای تحقق وعدههای دولت به صحنه آمده و تلاش گستردهتری را سامان دهند. شرایط به گونهای است که هیچ فرصتی برای غفلت و کمکاری وجود ندارد. دراینصورت است که توطئه جریان تخریبگر علیه مردم و منافع ملی، خنثی خواهد شد.
نظر کاربران
خدا قوت بده که حقایق را گفتین.
روحانی تنها نیست . یک ملت پشتیبان داره .