شتری که پای کارخانههای ایرانی میخوابد!
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت: کارخانه ارج، نه نخستین کارخانهای است که به خاطر عدم رسیدگی به موقع به آن محتوم به تعطیلی شده است و نه آخرین کارخانه خواهد بود.
مادربزرگ هميشه وقتي از خاطرات قديمش تعريف ميكرد، جذابترين قسمت خاطراتش به زماني بازميگشت كه در صفهاي طولاني شير و مرغ و گوشت با زنان همسايه و فاميل زمان ميگذراندند و سرآغاز دوستيهاي زيادي از همين صفها شكل گرفته بود. وي حتي از حوالههايي صحبت ميكرد كه همچون سند خانه با ارزش بود.
مادربزرگ از زماني ميگفت كه براي اينكه بتواند كمي روال زندگيشان را تغيير دهد درخواست خريد يك يخچال را ميكند، يخچالي كه اين روزها فاصله تقاضا تا خريد - به فرض تامين منابع مالي آن- تنها نصف روز است بايد همچون خريد خودروهاي فعلي چند ماه چشم انتظار ميماند تا زمان حواله خريداري شده برسد و پدر بزرگ بتواند يخچال سادهاي را براي مادربزرگ بخرد.
اما مادربزرگ هميشه با هيجان ميگفت: «مادر جان انتظار براي خريد يخچال ميارزيد، آخه اون موقعها كارخونه ارج يخچال حوالهاي ميفروخت و مجبور بوديم براي خريد چند ماهي منتظر باشيم. ولي انصافا اون موقعها «ارج» براي خودش ارج و قربي داشت. مثل يخچالهاي امروزي نبود. اون روزها جنس ايراني خيلي با كيفيت بود مثل الان نبود كه اين خارجيها كيفيت جنس ايراني رو از بين برده باشند. وقتي ميگفتي يخچال ارج خريدم ميدونستي كه يك ١٠ سالي خيالت راحته.»
و حالا امروز خبر تعطيلي رسمي كارخانه ارج به فاصله اندكي روال تاييد و تكذيب هميشگي خود را طي ميكند، روالي كه تاييد و تكذيب آن بر اصل ماجرا تغييري را ايجاد نميكند. خبري از اشتغال ٨٠ نفري آتشنشانان و نگهبانان اين كارخانه اشاره ميكنند و خبر ديگري از وجود هفت خريداري خبر ميدهند كه سه سال است، قرار است كارخانه ارج را بخرند و اين كارخانه ٧٩ ساله را جان دوباره بدهند.
كارخانه ارج، نه نخستين كارخانهاي است كه به خاطر عدم رسيدگي به موقع به آن محتوم به تعطيلي شده است و نه آخرين كارخانه از اين دست. در سالهاي ٨٤ تاكنون بارها خبرهاي مختلفي در مورد تعطيل شدن كارخانههاي مختلف توليدي و صنعتي به گوش رسيدهاند و در نهايت تازگي خبري يكي دو روزي توانستهاند توجههاي معدودي را به خود جلب كنند اما در نهايت كارخانهها مهر تعطيلي خوردهاند؛ كارگران آنها با كولهباري از تجربه و سابقه كار مجبور شدهاند تا به دنبال كارگاه يا كارخانه جديد در جستوجوي كار بگردند. حال آنكه بيكاري هنوز هم پاشنه آشيل برنامه دولت است.
در سالهاي گذشته، خبرهايي كه از فعاليت كارخانههاي ايراني به گوش ميرسيد، حكايت از نامساعد بودن وضعيت توليد در كارخانههاي ايراني داشت، به گونهاي كه رسما ظرفيتهاي توليد كارخانههاي ايراني رو به افت گذاشت و كمكم نام برندهايي كه روزي صدرنشين فروشهاي امين حضور را به نام خود ثبت ميكردند به فراموشي گذاشت.
روال تقريبا يك دههاي نزول توليدات صنعتي و عدم توجه به وضعيت توليدي داخلي موجب شد تا كمكم برندهاي وارداتي به خوبي جايگزين برندهاي معتبر ايراني شوند؛ اين روال حتي با بيتوجهياي كه در دوران تحريمها در خصوص حمايت از صنايع داخلي روي داد موجب شد تا دوستان دوران تحريم سنگ آخر را به پاي لنگ صنعت ايران بزنند و بازار ايران را با كالاهاي وارداتي خود پركنند تا ديگر نه نامي از برندهاي قديمي ايراني باقي بماند و نه كسي ديگر خواهان خريد برندهاي ايراني شود و در عوض نامهاي خارجي بزرگترين تبليغاتهاي خياباني را به نام خود ثبت كنند.
شايد بتوان نخستين سقوط ظرفيتهاي توليدي و سكوت در مقابل اين روال را مربوط به زماني بدانيم كه مسوولان وزارت صنايع و معادن وقت با عدم انعكاس آمارهاي صنعتي آن هم در طي شش سال به خوبي در سكوت به برندهاي كرهاي و چيني اجازه تصاحب بازار لوازم خانگي ايران را دادند آن هم در زماني كه توليدكنندگان خواستار حمايتهاي دولتي را داشتند و شايد حمايتهاي مقطعي در آن زمان ميتوانست كمر خمشده توليد صنعتي ايران را مجددا صاف كرده و اجازه ندهد وضعيت كارخانههاي قديمي و چند دههاي ايران به روزي برسد كه حتي سرمايهگذاران هم براي خريدشان بيش از سه سال زمان فكر كردن ميخرند.
پيش از اين اما توليدكنندهها بارها از دولت استمداد خواستند و رسما به دولت اعلام كردند كه اگر حمايتهاي دولتي را به اين بخش تزريق كند ميتوان در كنار اشتغالزايي شاهد تعطيلي اين حجم از كارخانههاي قديمي نباشيم.
در عين حال نبايد ناديده بگيريم كه تجريه سالهاي تحريم حتي با برندهايي كه بازار لوازم خانگي ايران را تصاحب كردهاند، نشان داد كه مديران اين برندهاي خارجي هم در شرايط سخت حاضر نيستند منافع جهانيشان را با منافع ايرانيها گره بزنند و به راحتي ميتوانند گزينههاي جديدي را براي همكاري بهجاي ايران در اولويت قرار دهند.
در همين حال كارشناسان اقتصادي معتقدند كه كارخانههاي ايراني قديمي كه اين روزها محكوم به تعطيلي شدهاند كارخانههايي هستند كه روزگار در اوج خود را با تكيه بر توان داخلي رقم زدهاند و توانستند با كسب تجربه و استفاده از توان داخلي به جايگاهي برسند كه محصولات خود را به بازارهاي صادراتي بفرستند؛ حال اينكه برندهاي فعلي فعال در كشور همگي در مشاركت با يك برند خارجي هستند و در صورت هر نوع ناملايمتي ممكن است توليد در اين كارخانهها با مشكل مواجه شود.
در همين حال عدم تسهيلاتدهي به موقع، عدم حمايتهاي دولتي، عدم تمايل به خريد جنس داخلي در كنار كاهش ظرفيتهاي توليدي اين بيم را به وجود خواهد آورد كه ممكن است در آينده تعطيلي سرنوشت محتوم تمام كارخانههايي باشد كه اين روزها به جاي ١٠٠ درصد تنها با ٢٠ يا نهايتا ٤٠ درصد ظرفيت فعاليت ميكنند و آن روزها نميتوان مرثيهاي كه امروز براي برندي هچون «ارج» خوانده ميشود را سر داد؛ كه ديگر اين امر به روالي عادي تبديل شده است.
نظر کاربران
ارج با اون قدمتش و تاریخش.واقعا متاسفم
واقعا جای تاسف داره که ازاین کارخانه وکارکنان باتجربه حمایت نمیشود
سلام.ای کاش دولت واقعا یک فکر جدی برای این کارخانه وکارکنان زحمت کش میکرد ..متاسفم از تعطیلی این کارخانه بزرگ که خیلی خاطره انگیز بوده واسه پدر بزرگ ومادربزرگها