روزهای طلایی شبکه سه تکرار می شود؟
پس از آنکه در اوایل دهه هشتاد شبکه تازه تاسیس پنج که به شبکه «تهران» معروف شده بود تحت مدیریت علی اصغر پورمحمدی توانست در مسیر پیشرفتهایی اساسی قرار بگیرد.
در شش سال همکاری مشترک میرباقری و پورمحمدی شبکه سه تبدیل به پربینندهترین و محبوبترین شبکه تلویزیون شد. این شبکه علاوه بر پخش زنده فوتبال و مسبقات ورزشی مهم و داشتن برنامه پربیننده ای به نام «۹۰» در زمینه ساخت سریالهای موفق و برنامه های پرمخاطب هم بسیار موفق عمل کرد. در این دوران شبکه سه با درآمدزایی فراوانی که از طریق پیامهای بازرگانی و درآمدهایی که در سالیان اخیر از طریق پخش مسابقات لیگ برتر فوتبال و دیگر منابع درآمدی کسب کرده بود،اکثر فیلمسازان و بازیگران مطرح کشور را بعنوان برنامه ساز به استخدام درآورد و با پخش مستقیم مسابقات لیگهای فوتبال اروپایی، جامجهانی، جامملتهای اروپا و رویدادهای ورزشی مهم ایرانی و خارجی مخاطبان فراوانی جذب کرد.
برنامه هایی چون «کوله پشتی»، «شوک» و «ماه عسل»، «توپ و تور»، «دایره طلایی» یا مسابقه پرمخاطبی مثل «سیمرغ» در همین دوران ساخته شد.
مهران مدیری تعدادی از موفقترین سریال های خود از جمله «نقطه چین»، «باغ مظفر»، «شبهای برره» و «مرد هزار چهره» را در همین دوران برای شبکه سه ساخت، بهترین سریالهای رضا عطاران مثل «متهم گریخت»، «بزنگاه» و «خانه به دوش» هم در دوران مدیریت پورمحمدی و میرباقری روی آنتن رفتند حتی سریالهای غیرکمدی پرمخاطب هم در این شش سال کم نبودند، از سریال پرحاشیه «نرگس» تا سریال های پرمخاطبی چون «ترانه مادری»، «دلنوازان»، «بیگناهان» و ...
این همکاری به خوبی ادامه داشت تا اینکه شهریور ماه ۸۹، یک سال پس از تمدید حکم پنج ساله ریاست ضرغامی و زمانی که التهابات پس از وقایع انتخابات سال ۸۸ هنوز پا بر جا بود و در تلویزیون پخش نشدن ربنای محمد رضا شجریان در ماه رمضان حسابی سر و صدا به پا کرده بود، به ناگاه و در یک حکم شبانه مرتضی میرباقری از معاونت سیما برکنار شد و علی دارابی جای او را گرفت.
دارابی از همان ابتدا بنای تغییراتی اساسی را در تیم مدیریتی خود گذاشت اما از آنجا که علی اصغر پورمحمدی از محبوبیت و نفوذ بالایی بین برنامهسازان و هنرمندان برخوردار بود و کارنامه کاملا قابل دفاعی داشت دارابی ترجیح داد تا جای ممکن همکاریاش را با او ادامه دهد. در این مدت هم شبکه سه سریالهای مهمی چون «وضعیت سفید»، «ارمغان تاریکی»، «مسافران»، «هوش سیاه»، «ستایش» و برنامه سینمایی «هفت» ر روی آنتن برد تا کارنامه کاری پورمحمدی پربارتر شود.
با این حال نحوه مدیریت علی دارابی چندان مورد قبول پورمحمدی نبود و اختلافات این دو روز به روز بیشتر میشد تا اینکه بالاخره مهر ماه ۹۱ پس از مدتها کشمکش، دارابی، پورمحمدی را از مدیریت شبکه سه برکنار و زین العابدین(قائم مقام وقت این شبکه) را جایگزین او کرد. اتفاقی که با واکنش های منفی زیادی مواجه شد و حتی باعث شد کمتر از ده روز بعد مراسم تقدیر غافلگیرکنندهای از پورمحمدی با حرکت خودجوش هنرمندان تلویزیون برگزار شود. مراسمی که در آن چهرههایی چون فریدون جیرانی، کمال تبریزی، سروش صحت، سعید آقاخانی، داریوش فرهنگ، مهران مدیری، حمید نعمتالله، مزدک میرزایی، عادل فردوسیپور، بهروز افخمی، پیمان و مهراب قاسمخانی، شقایق دهقان، مهران غفوریان، حمید لولایی، بهنوش بختیاری، مجید صالحی، حسن فتحی، حسین محجوب، محمد صالح اعلاء و ... حضور داشتند و در صحبتهای کوتاه و بلند خود تاسفشان را از رفتن پورمحمدی ابراز کردند.
در همان جلسه هم پورمحمدی حسابی به تلویزیون و شرایط آن زمانش تاخت و در بخشی از صحبتهایش گفت:« من با ضرغامی هم حرفهایی زدم و گلایههایی دارم که اینجا مطرح نمیکنم. شب قبل از مراسم تودیعم هم گلایههایی به ضرغامی داشتم. به او گفتم شما رسانه تلویزیون را رها کردهاید. به شما گفتهاند کارتان به تلویزیون نباشد، ما خودمان آن را اداره میکنیم. ولی شما نباید اجازه بدهید فردی که در تلویزیون مدیر بوده و دو نفر هم از او راضی نبودند، بر ما مسلط شود.»
او که حسابی از نوع برکناریاش گلایهمند بود گفت:«امتحان عقل چیز خوبی است اگر ما اینجاییم به این خاطر است که میخواهیم بگوییم تدبیر نبوده. چرا باید جوری شود که گفته شود جلسه تودیع ممنوع است. با یک نوکر اینطور برخورد نمیکنند. حتی کسی که ۲۰ سال خانه شما کار کرده باشد، وقتی میخواهد برود با آیینه و آب بدرقهاش میکنید. نمیگویی که ممنوع است. به روزنامه رسمی صدا و سیما هم نمیگویی که ممنوع است اسم او را بیاورید یا زنگ نمیزنیم به افراد که اگر در این مراسم شرکت کنید، فلان میشود. اگر من پورمحمدی خودی نیستم، پس چه کسی خودی است؟ تمام این اتفاقات به خاطر بیتدبیری است. انشاءالله با تدبیر و درایت بیشتر روز به روز شاهد برنامههای بهتری از تلویزیون باشیم.»
پورمحمدی به عنوان مدیری صریح اللهجه و اصطلاحا کار راه انداز در بین هنرمندان و برنامه سازان شناخته میشود. او ید طولایی در دفاع از افراد فعال در زیر مجموعه خود دارد که همین بر افزایش محبوبیت و مقبولیت او تاثیر بسیار زیادی گذاشته است. چه بسا اگر پورمحمدی و حمایتهایش نبود عمر برنامه «نود» به بیش از یک دهه نمیرسید و سریال هایی چون «وضعیت سفید» یا «شبهای برره» فرصت درست دیده شدن پیدا نمیکردند. البته از آن طرف هم اگر با کسی سر دنده لج بیافتد(چه درست و چه به اشتباه) طرف باید عطای کار کردن در محیط تحت مدیریت او را به لقایش ببخشد. برخی مجریان و بازیگران و فیلمسازان سرشناس تلویزیون چندین بار صابون این ویژگی پورمحمدی به تنشان خورده و حتی مهران مدیری هم در این مورد می گوید:« پورمحمدی یک چهره بیشتر ندارد، «همینی که هست». اگر کسی را دوست داشته باشد، ساپورت میکند و اگر نه در رفتار و عملکردش نشان میدهد.»
برکناری پورمحمدی و پس از آن محمودرضا تخشید مدیر گروه فیلم و سریال این شبکه (به بهانه حاشیه های سریال «سرزمین کهن») به عنوان مهمترین چهرههای مدیریتی شبکه سه که نقش مهمی در ارتقای کیفی برنامهها و میزان مخاطبین این شبکه داشتند، باعث شد دوران افول پرمخاطبترین شبکه تلویزیون آغاز شود، دورانی که حتی تا امروز هم ادامه پیدا کرده و در چهار سال اخیر کمتر سریال و برنامه پرمخاطبی از شبکه سه پخش شده که توانسته باشد محبوبیت آثار پرمخاطب دهه ۸۰ را تکرار کند.
یک سال پس از برکناری پورمحمدی، آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه با صدور حکمی او را به سمت رئیس مرکز رسانه قوه قضاییه منصوب کرد. تا اواسط سال ۹۳ خبری از پورمحمدی در رسانه ها نبود تا اینکه اعلام شد با پایان دوره پنج ساله دوم ریاست ضرغامی در صدا و سیما به زودی رئیس جدید این سازمان منصوب خواهد شد. با اعلام این خبر و در بازار داغ شایعات نام پورمحمدی هم به عنوان یکی از گزینه های اصلی ریاست سازمان صدا و سیما مطرح شد اما پس از مدتی، گمانه زنیها به این سمت رفت که او احتمالا در قالب پست معاون سیما به ساختمان جامجم برمیگردد که همین طور هم شد، نیمههای آبان ماه ۹۳ محمد سرافراز حکم ریاست سازمان صا و سیما را گرفت و بلافاصله اصغر پورمحمدی را به عنوان معاون سیما منصوب کرد.
بالاخره مدیر سابق گروه فرهنگی و اجتماعی رادیو و مدیر سابق گروه فرهنگی اجتماعی شبکههای یک و سه سیما پس از نزدیک به سه دهه کار در صدا و سیما، معاون سیما شده بود. اتفاقی که با واکنش بسیار مثبت هنرمندان مواجه شد و چند روز پس از این انتصاب بیش از ۵۰۰ نفر از هنرمندان و فعالان سرشناس عرصه تلویزیون از سرافراز به دلیل این انتصاب تشکر و قدردانی کردند.
اما شرایط در پست معاونت سیما اصلا آنگونه که پورمحمدی انتظارش را داشت پیش نرفت. او به علت مشکلات شدید مالی سازمان که به جا مانده از تیم مدیریتی قبلی بود تحت فشار زیادی قرار گرفت، بدهیهای سازمان باعث شد کمتر برنامه ساز و هنرمندی حاضر شود با تلویزیون کار کند. کمبود برنامههای پرمخاطب از یک طرف و مواضع صدا و سیما علیه دولت که چشم دولت یازدهم را برای دادن بودجه بیشتر به تلویزیون ترسانده بود از طرف دیگر باعث شد پورمحمدی بغرنج ترین دوره مدیریتی خود را در حساسترین پستی که به او واگذار شده بود تجربه کند. دورهای که شاید او تصور میکرد میتواند کارنامهای به مراتب بهتر از مدیریت خود بر دو شبکه سه و پنج به جا گذارد اما در عمل این اتفاق رخ نداد.
در این بین شایعات متعددی در خصوص اختلافات پورمحمدی با سرافراز در نحوه مدیریت شبکههای تلویزیون، اعتماد کردن به مدیران منصوب شده توسط معاون سیما و کیفیت و کمیت ساخت برنامهها شنیده میشد. اصرار سرافراز مبنی بر اینکه همه چیز ابتدا باید از فیلتر او عبور کند تهدیدی برای استقلال کاری پورمحمدی بود و طبعا او اصلا از این مسئله رضایت نداشت. البته این عدم رضایت تنها به پورمحمدی برنمیگشت. مدیر با تجربه ای چون تخشید که با آمدن پورمحمدی به تلویزیون بازگشته بود و در پست مدیر مرکز امور نمایشی مشغول به کار شد هم از این موضوع ناراضی بود . در نهایت هم تخشید طاقت نیاورد و با نوشتن استعفا و پذیرش به اجبار آن از سوی معاون سیما نیامده جامجم را ترک کرد.
از طرفی همه تلاشهای رئیس سازمان صدا و سیما معطوف به اصلاحات ساختاری در تلویزیون شد که مهمترین دستاوردش ادغام و حذف شبکه های کم مخاطب و تلاش برای چابک سازی اداری این سازمان عریض و طویل بود. سرافراز در اوج دوران جذب مخاطب توسط شبکه های ماهوارهای توجه چندانی به ضعف برنامهسازی در تلویزیون و از دست رفتن مخاطبین باقی مانده نداشت و تمایل چندانی هم برای اعتماد کامل به مدیران ارشد زیر مجموعه خود نشان نمیداد. همه این ها باعث شد اتفاقات حوزه تلویزیون با شیب تندتری به سمت فقدان کامل جذابیت پیش برود، سرنوشت اقبال کم و ناامیدکننده مردم به سریالهای نوروزی و تاثیر تبلیغات ماهوارهای بر فروش فیلمهای سینمایی از آخرین نمونه نتایج وضعیت تلویزیون در دوره مدیریت سرافراز و معاونت پورمحمدی بود.
در کنار همه اینها پورمحمدی تجربه مدیریتی در این حجم و ابعاد را هم نداشت، او به خوبی نشان داده بود مدیر توانمندی در کنترل کمی و کیفی برنامه ها در یک شبکه است اما توان اداره کل شبکهها، آن هم در موقعیتی که تلویزیون داشت، به نظر از عهده او خارج بود. پورمحمدی در مقام معاون سیما ناگهان با چند هزار نفر مدیر و کارمند تلویزیون مواجه شده بود که همه مطالبات خود را مستقیم و غیرمستقیم از او می خواستند. پورمحمدی در زمان مدیریت شبکههای سه و پنج تجربه سر و کله زدن با مشکلات نهایتا چند صد نفر را داشت و ناگهان با حجم عظیمی از مطالبه مواجه شده بود. از طرف دیگر او به عنوان معاون سیما موظف به پاسخگویی در خصوص همه حاشیههای ایجاد شده برای همه شبکه های تلویزیونی بود آن هم در دورانی که بیشترین فشارهای سیاسی و اجتماعی به تلویزیون وارد می شد.به همین دلیل هم برخی از تصمیمات پورمحمدی در رویارویی با اتفاقاتی چون جنجال فیتیلهایها و ماجرای رفتار با مهمانان در برنامه دورهمی و مواردی از این دست هیچ شباهتی با نحوه برخورد تعاملگرایانه او در دوران مدیریتش بر شبکههای سه و پنج نداشت. پورمحمدی تنها زمانی که حاشیهای برای برنامه های تلویزیونی رخ میداد در رسانهها دیده میشد و آن وسط پس از اعلام اینکه با متخلفان برخورد میشود باز هم بر طبق عادت بر طبل بی پولی تلویزیون میکوبید.
پس از ۱۸ ماه کار محمد سرافراز بالاخره بر اثر افزایش فشارها و اعتراضات به صدا و سیما که همه جانبه هم بود نتوانست ادامه کار دهد و استعفا داد، استعفای او بلافاصله پذیرفته شد تا یک هفته مانده به پایان اردیبهشت عبدالعلی علیعسگری حکم ریاست سازمان صدا و سیما را دریافت کند.
با آمدن علیعسگری که از مدیران نزدیک به ضرغامی است و مدتها در معاونت توسعه و فناوری رسانه صدا و سیما مشغول به کار بوده شایعات مختلفی در خصوص تغییرات مدیران رده بالای سازمان به خصوص در دو بخش معاون صدا و معاون سیما به گوش می رسید،هفته گذشته پورمحمدی رسما اعلام کرد دیگر معاون سیما نخواهد بود و چند روز بعد مرتضی میرباقری پس از شش سال به معاونت سیما بازگشت و جالبترین تصمیم او بازگرداندن پورمحمدی تازه رفته از تلویزیون به عنوان مدیر جدید شبکه سه و بازگرداندن علیرضا برازش به عنوان مدیر یک بود. و این یعنی بخشی از مدیریت تلویزیون دوباره به ترکیب ۶ سال پیش بازگشت.
این که پورمحمدی چرا پس از تجربه کردن پست بسیار مهم و تاثیرگذار معاون سیما حاضر شده به عنوان مدیر شبکه در تلویزیون مشغول به کار شود سوالی است که جز خود او کسی نمیتواند پاسخ دقیقی به آن دهد. اما بعید است پورمحمدی از اینکه چنین مسئولیت سنگین و پرحاشیهی از روی دوشاش برداشته شده خیلی ناراضی باشد. اگر بود احتمالا حاضر نمیشد در پست مدیریتی پایینتری به تلویزیون برگردد.
در هر حال ترکیب موفق میرباقری-پورمحمدی پس از ۶ سال بار دیگر در کنار هم قرار گرفتهاند اما این بار در شرایطی که هیچ چیز شبیه شش سال پیش نیست و با اطمینان نمیتوان گفت این دو نفر در همکاری مجدد قطعا موفق عمل خواهند کرد. پورمحمدی به خوبی میداند حتی مدیریت شبکه سه در زمان فعلی کار به مراتب سختتری نسبت به شش سال قبل است چه برسد به ایجاد شرایطی که بار دیگر این شبکه مخاطبین از دست رفته خود را بازیابد.
این روزها تلویزیون بودجه چندانی ندارد، باکس سریال در بسیاری از شبکهها خالی است، چهرههای کاربلد زیادی در سالهای اخیر به دلایل مالی و غیر مالی با تلویزیون قطع رابطه کردهاند، آستانه تحمل هم در بین عموم مردم و حتی مدیران نسبت به سالهای پیش از آغاز دهه ۹۰ بسیار پایین آمده و سو تفاهمها بیشتر شده است. همه اینها یعنی یک مسیر بسیار سخت و دشواری پیش روی مدیریت جدید صدا و سیماست حتی اگر آن دو مدیر زوج موفق میرباقری و پورمحمدی باشند.
مهمترین شانسی که پورمحمدی آورده این است که ماه رمضان و زمان برگزاری جام ملتهای اروپا و برگزاری المپیک همه نزدیک به هم شده و او میتواند برنامه های مذهبی و ورزشی مطابق با اتفاقات روز روی آنتن ببرد که چندان هزینه ای هم برایش نداشته باشند و دراین بین فرصتی یکی دو ماهه پیدا کند تا شاید کلید در خروج از مشکلات فعلی تلویزیون را حداقل برای شبکه سه پیدا کند.
نظر کاربران
شبكه ها اگر بخواهن فضا وميدان مانوري داشته باشن وطرح وبرنامه هاي خودر به مرحله اجرا دراورند بابد اول نون خور هاي حيف نون مليجك ماب را ازسر راه خود بردارند من نميخواهم اسم ببرم ...........درحاليكه هيچ سنخيتي با مشاغليكه غصب كرده اند ندارند وحقوقههاي كلاني ميگيرند