رقيبان رئیس جمهور «بی رقيب»
مديران جناح راست يك سال مانده به خرداد ٩٦ و بزنگاه انتخابات رياستجمهوري پاشنه كفشها را بالا كشيدهاند و از همين حالا خيال پايانبخشي به سيادت اعتدال در سياست ايران را در سر ميپرورانند.
هروله و هلهله آنان را ميشود در كوچه پس كوچههاي سياست شنيد، جايي كه همزمان با ارسال موج احتمال ردصلاحيت روحاني و ضرورت يك دورهاي كردن دولت او در رسانههاي رسمي و غيررسميشان، بر ضريب فعل و انفعال سياسي چهرههاي انتخاباتي شان افزوده ميشود. در همين حال و احوال است كه مخالفان سياسي روحاني ورقباي انتخاباتي او در خرداد ٩٢ به بهانهها و انحاي رنگارنگ، «بازار نقد روحاني» و «بالابردن سطح مطالبات اقتصادي - اجتماعي» از دولت را بالا بردهاند.
هدف اصلي تشديد فشارهاي سياسي و پرسشگريهاي اقتصادي به دولت بيترديد چيزي نيست جز تلاش براي اثرگذاري بر افكار عمومي و كاهش محبوبيت اجتماعي روحاني و برهم زدن تمركز رييس دولت و ژنرالهاي كابينه. كارگردانان و بازيگران جناح ضد روحاني به ويژه با آناليز نتايج انتخابات مجلس دهم و رويت مقبوليت گفتمان اعتدال- اصلاحات و محبوبيت اجتماعي رو به فزون عقلا خوب ميدانند كه اگر هر چه سريعتر راه چارهاي براي توقف قطار اعتدال نيابند و دولت روحاني را زمين گير نكنند، حال و روزي به مراتب ناخوشتر را بايد تجربه كنند.
از همين رو نميخواهند ريه جامعه ايراني بيش از اين به اتمسفر اعتدال و اصلاحات عادت كند. اما نيت و اراده مخالفان براي پايان دادن به عمر كارگزاري روحاني در دولت كافي است يا آنكه براي سيادت در سياست به بيش از پروژههاي جنگ رواني و تخريب سياسي نياز است؟ آيا مخالفان روحاني براي دستيابي به اين هدف، يگانه ميانديشند و بر اساس نسخهاي واحد ماموريتهايشان را انجام ميدهند؟
آيا براي رقابت با روحاني توانايي تدوين و طراحي گفتماني اثر بخش و جذاب را دارند؟ چگونه ميتوانند موقعيت و وضعيت جناحي خود را از شرّ تب كشنده بالكانيزاسيون رها كرده و به ساحل امن اتحاد و انسجام برسند؟ كداميك از چهرههايشان قابليت رايگيري از مردم و رقابت با روحاني در انتخابات ٩٦ را دارد و... ؟
١) احتضار راست
گفتمان و اردوگاه راستنشينان سياسي ايران، گيج و گنگ است. ساكنين طبقه به طبقه ساختمان اصولگرايي راه خودشان را ميروند و كاري به همسايه ديوار به ديوار خود ندارند. هر كسي، نقش و نقشهاي را در چهار ديواري خود دنبال ميكند كه براي ديگري محلي از اعراب ندارد و خلاصه آنچه در اردوگاه جناح راست به گوش نرسد فرياد است. از اين وضعيت سياسي ميشود موقعيت گفتماني اصولگرايان را بازخواني و آسيبشناسي كرد. گفتمان اصولگرايان اين روزها متفرق شده و هر گروه سياسياي از اين جناح، لايهاي از آن را تن پوش خود كرده، لايههايي كه حالا هيچ نسبت و سنخيتي با هم ندارند و هر از چند گاهي هم منجر به تصادم و تجادلهاي درون جناحي ميشوند. خلاصه آنكه بازيگران و گفتمان جناح راست، احوال خوشي ندارند.
طبيبي هم پيدا نشده تا راستكيشان سياسي ايران را از اين رنج برهاند و نسخه شفابخشي به آنان ارائه دهد تا مجدد بتوانند با انگيزه و قدرت به رقابت سياسي اميدوار شوند. حيات سياسي اصولگرايان انتخاباتي است. مهمترين شاخصه و برنامه انتخاباتي اين جناح هم تنها در «نفي رقيب» خلاصه ميشود نه «اثبات خود.» همين است كه از سال ٩٢ برند و ماسك اصولگرايي در بين و ميان اكثريت جامعه ايراني با بحران ريزش هوادار و حامي مواجه شده است. ادعاي اين مدعي مهر شكستي است كه در كارنامه «يك به يك»شان در خرداد ٩٢ و «دسته جمعي» در اسفند ٩٤ ثبت شده است.
زاويه بين اضلاع و اقطاب جناح راست آنقدر حاده شده كه برخي از نامداران آنها همچون طيف علي لاريجاني، عطاي اصولگرايي را به لقايش بخشيدند و از قطار جناح راست بدون سر و صدا پياده شدند تا مبادا دامنه بحرانهاي فعلي اين جناح به آنان سرايت كند و آينده سياسيشان را به تاراج باد بسپارد. موضوعي كه به نظر ميرسد ادامه يابد و چهرههاي ديگري از جنس لاريجاني در آيندهاي نه چندان دور به عنوان ريزشهاي جديد اصولگرايي نام بگيرند. در اين ميان اما هستند بازيگراني كه هنوز اميد دارند تا با بهرهگيري نمد پروژههاي تخريب دولت، كلاهي براي خود ببافند و كامشان شايد به شهد قدرت، شيرين شود.
راي اصولگرايان وكانديداهاي محتمل
جناح راست سختترين روزهاي حيات سياسي خود را سپري ميكند و شيخالشيوخي هم نيست تا جوابي براي «چه كنمهاي» اين جناح و راهحل و راهبردي براي سر خط آوردن همه مردان مدعي اصولگرا داشته باشد. در اين بحبوحه اما تعدادي از سرشناسان اين جناح، نشست و برخاستهايشان براي انتخابات را آغاز كردهاند. آغازي كه بلافاصله اين پرسش را به دنبال ميآورد كه با همه انشقاق و افتراق حاكم بر اردوگاه اصولگرايان، «كادر رهبري جناح راست» چگونه ميتواند رقيبي براي روحاني در انتخابات ٩٦ انتخاب كند ؟ آيا ژنرالهاي جناح راست تن به تصميم واحد كادر رهبري شان خواهند داد يا آنكه تدبير خودشان را بر تدبير كادر رهبري ترجيح خواهند داد و در هر دو صورت آيا تكرار رياست جمهوري روحاني با خللي مواجه ميشود؟
و اينكه ضريب احتمال موفقيت مخالفان روحاني براي يكدورهاي كردن دولت او چقدر است؟ هرچند عرصه سياست در ايران، ميدان اما و اگرهاست اما با توجه به مستندات موجود و ميزان راي كسب شده از سوي كانديداهاي اصولگرا در انتخابات گذشته و انتخابات اخير مجلس ميشود فرضياتي را در بررسي ميزان موفقيت يا ناكامي مخالفان روحاني در نظر گرفت. بر اين اساس آراي كسب شده از سوي محسن رضايي (انتخابات ٨٨ و٩٢)، محمدباقر قاليباف (٨٤، ٩٢)، سعيد جليلي (٩٢)، غلامعلي حداد عادل (٩٢) و علياكبر ولايتي (٩٢) مورد بازخواني قرار گرفته است.
قاليباف؛ شايد
خيليها گمان ميكردند باقر قاليباف همچون محمود احمدينژاد ميتواند از شهرداري تهران به رياستجمهوري برسد اما هماي اوج سعادت هرگز بر شانههاي اين سياستمداراهل مشهد ننشست تا سردار خلبان اصولگرايان در سپهر سياسي ايران نتواند تيكآف كند. هرچند اين روزها برخي از نزديكان او با پاسخ دادن به حسام الدين آشنا نشان دادند كه همچنان منتظر آن هستند تا كادر رهبري اصولگريان، شهردار تهران را به عنوان كانديداي نهايي خود براي انتخابات رياستجمهوري معرفي كند اما ميزان راي قاليباف در دو انتخابات ٨٤ و ٩٢ نشان ميدهد كه راي آورترين كانديداي اصولگرايان در بهترين حالت ممكن (خرداد٩٢) نتوانست سهمي بيش از ٥/١٦ % آراي رايدهندگان را كسب كند. قاليباف هر چند در خرداد ٩٢ نسبت به سال ٨٤ يعني طي هشت سال توانست دو ميليون راي بر سبدآراي خود بيفزايد اما كسب ٥٥/١٦درصد آراي شركتكنندگان در انتخابات و فاصله ٣٤ درصدي او با آراي روحاني به نظر ميآيد به اين راحتيها قابل برداشته شدن نيست.
رضايي و فراموش كردن رياستجمهوري
فرمانده سابق سپاه و دبير فعلي مجمع تشخيص مصلحت نظام سه بار در انتخابات كانديدا شده، دوبار در رياستجمهوري و يك بار در انتخابات مجلس ششم. محسن رضايي در انتخابات ٨٨، ۶۷۸ هزار و ٢٤٠ راي معادل ٧٣/١ درصد رايدهندگان را كسب كرد. رضايي همچنين در انتخابات ٩٢ هرچند جهشي و چشمگير داشت و توانست ٣ ميليون ٨٨٤ هزار و ٤١٢ راي (٥٨/١٠درصد شركتكنندگان در انتخابات) را در سبد راي خود ببيند اما شايد فاصله چشمگير او با راي حسن روحاني و ادراكي دقيق از ميزان محبوبيت اين روزهاي روحاني باعث شد تا دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام چندي پيش اعلام كند كه: «ديگر تصميمي براي ثبت نام در انتخابات رياستجمهوري ٩٦ ندارم.»
غلامعلي حداد عادل؛ خداحافظي با انتخابات
غلامعي حداد عادل هرچند از انتخابات رياستجمهوري ٩٢ به نفع قاليباف كنارهگيري كرد اما با توجه به ميزان راي او به عنوان سرليست انتخاباتي اصولگرايان تهران در انتخابات مجلس دهم (١ ميليون و ٥٧ هزار) و تفاوتي معنادار با ميزان راي حسن روحاني در انتخابات مجلس خبرگان و راي محمد رضا عارف، ميشود فهميد كه حداد عادل هم شانسي براي رقابت با حسن روحاني در انتخابات مجلس دهم ندارد.
ولايتي؛ حمايت از روحاني
علي اكبر ولايتي در انتخابات رياستجمهوري ٩٢ هرچند به نفع روحاني كنارهگيري نكرد و با كسب دو ميليون و ٢٦٨ هزار و ٧٥٣راي توانست سهمي معادل ١٨/٦درصد آراي شركتكنندگان را به دست آورد اما از همان مناظرههاي انتخاباتي مشخص بود كه بيش از آنكه به دنبال پيروزي خود در انتخابات باشد به دنبال پيروزي حسن روحاني است. ولايتي كه در انتخابات ٩٢ به عنوان نماينده اصولگرايان سنتي متشكل از جبهه پيروان، حزب موتلفه و بخش اعظم جامعتين در انتخابات بود بلافاصله پس از اعلام نتايج انتخابات به حسن روحاني تبريك گفت و جانشين او در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام شد تا مشخص شود كه ولايتي به عنوان يك چهره تمامعيار اصولگرايي همچون علي لاريجاني و محسن رضايي علاقهاي به رقابت با حسن روحاني در انتخابات ٩٦ ندارد. بيترديد ولايتي در انتخابات سال آينده از روحاني حمايت خواهد كرد؛ حمايتي كه ميتواند سبد راي روحاني را پرتر از انتخابات ٩٢ كند.
جليلي و احمدينژاد؛ راي چهار ميليوني
سعيد جليلي را بايد اشبه الناس به محمود احمدينژاد دانست. سياستمداري كه هم شعارهايش همجنس شعارهاي ٨٤ محمود احمدينژاد بود و هم هواداران و حاميانشان يكي بودند. سعيد جليلي در انتخابات رياستجمهوري ٩٢ با كسب ٩٤٦/١٦٨/٤ راي (٣٥/١١درصد شركتكنندگان در انتخابات) فاصلهاي ٣٩ درصدي با راي حسن روحاني را تجربه كرد. با توجه به نتايج انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي، به نظر نميآيد ميزان محبوبيت اجتماعي سعيد جليلي كه ميشود اين ميزان راي را راي حاميان گفتمان حاكم بر منظومه فكري و رفتاري احمدينژاد دانست، نسبت به سه سال گذشته تغييري كرده باشد. بر همين اساس كانديداي جريان احمدينژاد و جليلي در بهترين حالت ممكن قابليت جذب بيش از چهار ميليون راي را ندارد. البته در اين ميان برخي تحليلگران معتقدند كه سبد راي احمدينژاد بيش از آراي سعيد جليلي است اما با توجه به شناخت افكار عمومي جامعه از ارثيههاي باقيمانده از دولتهاي نهم و دهم به نظر ميرسد كه از ميان محمود احمدينژاد و سعيد جليلي يكي پا به ميدان رقابت رياستجمهوري ٩٦ بگذارد.
آمدني كه براي باقي ماندن تا روز رايگيري نخواهد بود. چه آنكه شايد محمود احمدينژاد ميآيد تا با جنس حرفهايش در انتخابات ٨٨، حسن روحاني را در ماجراي مباحثي همچون مسكن مهر، يارانه و اشتغال به چالش بكشد و تا پيش از موعد برگزاري انتخابات، كنارهگيري كند كه اگر در انتخابات بماند، بيترديد رقيب گفتمان اعتدال و رويكرد حاكم بر روح جامعه ايراني نخواهد شد. از ديگر سو ثبت نام احمدينژاد همانقدر كه ميتواند بسياري از نو اصولگرايان را اميدوار به آينده كند، دردسر و سردردهاي بيشماري را براي ساكنين جناح راست به دنبال خواهد داشت و منجر به شكافهاي جديدتري در اردوگاه اصولگرايان خواهد شد. با اين تفاسير كادر رهبري جناح راست با چه چهرهاي ميتواند رقيب حسن روحانياي شود كه جداي از حمايت اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل همچون علي اكبر ولايتي وعلي لاريجاني، شاهد حمايتهاي پر رمز و راز اقطاب سياسي محبوب اين روزهاي ايران همچون؛ اكبر هاشميرفسنجاني، علي اكبر ناطق نوري، سيد حسن خميني و رييس دولت اصلاحات است؟
نظر کاربران
احمدی نژاد اگر ده مرتبه دیگر هم کاندیدای ریاست جمهوری شود باز هم رای میاورد واز محبوبیت خاصی در بین مردم وجامعه برخوردار است.البته نه اینکه دیگران بد باشند.خوب بودن تا موفق بودن بینشان فرق است .که بعضیها اینها را به نحوی با هم ادغام میکنند.
پاسخ ها
اشتباهی منفی دادم
هنوز نزدیک چهار سال گند های احمدی نزاد را روحانی نتونسته از بین ببره
انشالل بیاید از دست اینها راحت شیم . همش دارن دروغ میگن .
او که میدانست طی چهار سال نمیتواند ...ی احمدی نژاد را جبران کند چرا قول 100 روزه داد.
منتظر دکتر احمدی نژاد در بهار 96 باشید
سلام عزیزم
شما توهم زدی این متن رو نوشتی
احمدی نژاد عزیز دل ماست
ببخشید شما چی مصرف میکنید؟
بسیار تحلیل اخر خنده دار بود .من دوباره به احمدی نژاد رای میدهم
نویسنده مطلب هنوز معنای رقابت را نمی فهمه. هرکه بخواد با روحانی در انتخابات رقابت کنه یعنی مخالف اعتدال;؟
دولت آقای روحانی دیگر رای نمی آره در این سه سال جز بیکاری و رکود بازار برای مردم چه کار کرده خرید هواپیما و سفر به کشورهای اروپایی که نشد کار.با توجه به اینکه در دولت آقای احمد نژادگرانی و تورم بود ولی همه چیز وجود داشت .اگر باز هم احمدی نژاد بیاد رای میاره.
دیگه ملت ایران به دلواپسان و افراطیون رای نخواهند داد .درسته اینها هم سنگ میاندازند و نمیذارند اقای روحانی به ملت و مملکت خدمت بکنه و اسایش نسبی رو واسه این مردم افسرده فراهم کنه.ولی اجازه نخواهیم داد دوباره اینها ظهور کنند
آشکارا وحشت از حضور احمدی نژاد به جانتان لرزه انداخته است
انشالله احمدی نژاد رای اول را میاورد
آی اونهایی که سر مردم کلاه گذاشتید
100 روزه که نشد
1000روز هم گذشت خبری نشد
جز اینکه هر ماه منتظر قطع شدن یارانه باشیم
پس با این تحلیل ها خودتان را سرگرم کنید
والا هرچی فکرش میکنم نقطه قوتی در دولت امید وروزنه امیدی برای زندگی شرافتمندانه یک ایرانی نمی بینم حالا شما اصلاح طلبها وامیدی ها هی مدام به ساز بردتان در آینده بدمید
منکه از سیاست چیزی نمیفهمم اما از اینکه به روحانی رای دادم به شدت پشیمانم واسه همین تصمیم دارم به احمدی نژاد رای بدم هر چند اونم شده ... مشایی اما باز از روحانی فعالتره روحانی انقدر رفته زنگنه رو با اون همه که داشته دوباره وزیرش کرده این یعنی گه اشتباه میگم انصافا بگید..
دوستان به جای کامنت های احساسی به حقایق ،یعنی "رای مردم"رجوع کنید و حرفهای" صد من یه غاز" نزنید.
"برترین ها"اگر بوقچی طیف خاصی نیستی چاپ کن.
به احتمال خیلی قوی نیکزاد وزیر گزینه ماحمود خواهد بود ورقیبی غیر قابل پیش بینی به شمار می آید چرا که حدود 70 درصد منطقه آذربایجان را همراه خود می بیند وچند جناحی را به دنبال خود یدک وی کشد وکارنامه نسبتا قابل قبولی بین مردم دارد
یه چیز انداختن زبون مردم ک احمدی نژاد صد سال مارو عقب انداخته.مگه دوره ی خاتمی از جهانیان جلوتر بودیم.فقط احمدی...