حفاظت از جنگل تا پای جان
قاچاقچيان مسلح چوب با پارچه صورتهاي خود را پوشانده و سلاحهاي خطرناك خود را روبهروي سه جنگلبان غيرمسلح گرفته بودند. دو نفر از قاچاقچيان برادر بودند كه شليك يك گلوله از سلاحشان ميتوانست به راحتي جان يك انسان را بگيرد. آنها در تاريكي شب، تير هوايي شليك كردند تا جنگلبانها بترسند و اجازه فرار به آنها بدهند.
يكي از جنگلبانها، «فضلالله عليپور» بود. او از همان ابتدا از روي صدا، دو برادر مسلح را شناخت: «من اينها را ميشناسم، الان دستمان خالي است و آنها مسلح هستند. وقتي رفتند، سراغشان ميرويم و دستگيرشان ميكنيم.» قاچاقچيان داشتند ميرفتند اما ناگهان تصميمشان عوض شد؛شايد حرف فضلالله را شنيدند و يادشان آمد كه پيش از اين به دست او دستگير شدهاند.
پس يكي از آنها گلولهاي چهارپاره شليك كردكه به گردن و صورت فضلالله خورد و او را غرق خون ساخت. چند ساعت بعد، فضلالله ٥٣ ساله در بيمارستان نفسهاي آخرش را كشيد و پليس براي دستگيري قاچاقچيان وارد عمل شد. ماموران،١٢ساعت بعد،هر پنج قاچاقچي را دستگير كردند و يكي از آنها به قتل اعتراف كرد. خواهرزاده فضلالله عليپور جنگلبان فداكار به «اعتماد» ميگويد «دايياش خود را بيمه امام رضا(ع) ميدانست و هميشه ميگفت: جانم را پاي محافظت از جنگل سالده ميدهم.»
حادثه چگونه اتفاق افتاد؟
ساعت ٣:٣٠ بامداد ٧ خرداد، داييام همراه دو همكارش براي گشتزني در جنگل سالده نور سوار ماشين حفاظت يگان جنگلداري شدند. آنها در ميانه گشتزني، با پنج قاچاقچي روبهرو شدند كه با سه نيسان، مقاديري چوب بار زده بودند و در حال فرار در جاده باريك جنگل بودند. هر سه جنگلبان ابتدا دستور ايست دادند اما قاچاقچيان به حركت خود ادامه دادند تا سرانجام در تعقيب و گريز، مجبور به توقف شدند. قاچاقچيان از ماشين پياده شدند اما دو نفر از آنها كه برادر هم هستند، مسلح بودند و به محض پياده شدن، براي ترساندن جنگلبانان كه دست خالي آمده بودند، اقدام به شليك تير هوايي كردند. دايي من آنها را با وجود اينكه پارچه به صورت داشتند، از روي صدا شناخت براي همين به دو همكار ديگرش گفت كه براي حفظ جانشان سوار ماشين شوند تا بعدا اقدام به دستگيري متهمان كنند اما قاچاقچيان متوجه اين موضوع شدند براي همين دوباره برگشتند و با شليك گلوله به سمت شيشه مسافر ماشين جنگلداري، داييام را به شهادت رساندند.
چگونه از جان باختن آقاي عليپور باخبر شديد؟
ساعت ٥ بامداد روز حادثه، از بيمارستان نور با خانه تماس گرفتند و گفتند داييام در درگيري با قاچاقچيان چوب تير خورده. ما سريع خودمان را رسانديم.داييام همان دقايق ابتدايي انتقال به بيمارستان جان باخته بود.
دايي شما قاچاقچيان را از كجا ميشناخت؟
دايي من ١٥ سال جنگلبان بود و در اين مدت چند بار با همين دو قاچاقچي درگير شده بود. آنها دو برادر ٢٧ و ٣٥ ساله هستند كه از سالها پيش در منطقه ما قاچاق چوب و سلاح انجام ميدهند. قبلا هم دو بار از سوي پليس دستگير شدهاند كه يك بارش به خاطر تيراندازي به مامور پليس آگاهي نور و زخمي كردن او بود.
علت درگيري قبلي مرحوم عليپور با اين دو برادر چه بود؟
مدتها پيش، داييام هنگام گشتزني در جنگل سالده نور، متوجه شد كه چند اصله درخت بريده شده. فهميد، اين كار را همين دو برادر انجام دادهاند. صبح روز بعد، خودش را به منطقه باسكول در آمل رساند و كشيك داد. ميدانست قاچاقچيان براي فروش چوب به آنجا ميروند. همين اتفاق هم افتاد و وقتي دو برادر با بار چوب قاچاق آمدند، دستگيرشان كرد.
قاتل به جرم خود اعتراف كرده؟
ظاهرا محمد ٢٧ ساله به قتل اعتراف كرده.
حال دو همكار داييتان كه در اين حادثه تير خوردند چطور است؟
يكي از آنها از ناحيه پهلو تير خورده بود كه حالش خوب است. ديگري هم كه تير، يك ساييدگي روي بينياش انداخت شرايط مساعدي دارد.
خانواده آقاي عليپور در قبال قاتل چه تصميمي گرفته است؟
همه خانواده، قصاص فوري متهم را ميخواهند.نبايد اينطوري باشد كه متهمان مثل دفعات قبل به زندان بيفتند و دوباره آزاد شوند.
از مسوولان چطور؟
از معاون وزير كشور گرفته تا نيروي انتظامي و استانداري و جنگلداري در مراسم باشكوه تشييع شركت كردند. آنها گفتند داييام شهيد اعلام شده.
آقاي عليپور شغل سختي داشت، آن را چگونه توصيف ميكرد؟
هميشه ميگفت چون جنگلهاي نور براي آستان قدس رضوي است، پس او هم بيمه امام رضا(ع) است و مثل جانش از آن محافظت خواهد كرد.
نظر کاربران
نظری ندارم متاسفم و تسلیت میگم به این خانواده داغ دیده غم اخرشون باشه