مهدی یغمایی: بله ما هم مافیایی هستیم
«بابت تیتراژ تلویزیونی تاکنون نه کسی از من پولی طلب کرده و نه من به کسی پولی پرداخت کردهام. حتی آثاری که خواندم بابتشان دستمزد هم نگرفتهام و رفاقتی کار کردهایم و بعضا هم برای من بسیار خوب بوده است. هم «ماهعسل»، هم «شبکوک» برای من بازخوردهای خوبی داشتهاند ولی در مسیر کاریام تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر رفاقت کردن نامش مافیاست، بله ما هم مافیایی هستیم».
مهدی یغمایی در ۲۱ مرداد ماه سال ۱۳۵۵ در شاهرود به دنیا آمد و از سال ۱۳۷۲ نواختن پیانو و خواندن آواز سنتی را شروع کرد. وی بعد از سالها تلاش در بهدست آوردن تجربه درخواندن آواز سنتی به آرامی تصمیم خود را در تغییر سبک خوانندگی عملی کرد تا اینکه درسال ۱۳۸۰ ابتدا همکاری خود را با گروه ژوان آغاز کرد و در همین راستا آلبومی شامل ۱۲ قطعه موسیقی که از جمله معروفترین آنها میتوان به «دختر بهار»، «سایه»، «دلم تنگه»، «ستاره جون» و.. اشاره داشت را منتشر کرد. او سپس دومین آلبوم خودش را با عنوان «یه دنیا حرف» به بازار موسیقی عرضه کرد و اکنون به بهانه انتشار آلبوم سومش «چمدان تو» که چند روزی از انتشار آن میگذرد با این خواننده گفتوگو کردهایم.
شما در آلبوم جدیدتان با آهنگسازان مختلفی همکاری کردهاید، دلیل این تنوع حضور آهنگسازان در این آلبوم چه بوده است؟
من آهنگی را که دوست داشته باشم و ملودیای را که میپسندم از آن استفاده میکنم. هرکس حس و حال خودش را برای ساخت آهنگ دارد و طبیعتا یکی از دلایل من برای استفاده از آهنگسازان مختلف تنوع ملودیها و تکراری نشدن آنها بوده است. با استفاده از فضاهای مختلف ملودی و آهنگسازان دیگر سعی کردهام قطعات آلبوم یکنواخت نباشند. «چمدان تو» ۱۴ قطعه موسیقی دارد و هیچکدام شبیه به دیگری نیستند. شما نمیتوانید دو قطعه را پیدا کنید که شبیه هم باشند؛ این نظر من است و بهزعم بنده اینگونه است و امیدوارم اشتباه نکرده باشم. در هر صورت در پایینترین سطح، نتیجه این کار خارج شدن فضای آهنگها از یکنواختی است.
هنوز چند روزی از انتشار آلبوم شما نمیگذرد، در همین بازه زمانی بازخوردها چگونه بوده است؟
خیلی زود است بخواهیم در اینباره حرف بزنیم اما در ایران هنوز خرید آلبوم اورجینال خیلی همهگیر نشده است مگر تعداد اندکی که به هر حال آثار هنری را به صورت اصل تهیه میکنند. در رابطه با بازخوردها هم عدهای هوادار بنده هستند و نسبت به بنده لطف دارند و نظراتشان مثبت است برای اینکه خيلى اين نظرات با احساساتشان درآميخته است، ميخواهم صبر كنم و ببينم افراد متخصص و مردمى كه تا به حال با من نبودند چه نظرى ميدهند. دوستان دیگر هم بودهاند که دستکم چند قطعه از این آلبوم را دوست داشتهاند و پذیرفتهاند. باید حدود یک ماه از انتشار بگذرد تا ما بازخوردهای واقعی را در فضای مجازی هم ببینیم چون اکثرا در آن فضاست که مردم کارها را میشنوند. باید ببینیم در معابر و مکانهای عمومی هم این آهنگها شنیده میشود یا خیر. امیدوارم این اتفاق بیفتد.
قطعه «از من بگریزید» آهنگ و شعر کاملا متفاوتی نسبت به فضای سایر آهنگهای آلبوم «چمدان تو» دارد. شعر آن از فروغی بسطامی است و شیوه اجرای متفاوتی هم دارد. چه شد که تصمیم گرفتید این قطعه را هم در آلبوم بگنجانید؟
این آهنگ ساخته خودم است و باید بگویم این نوع آهنگسازی و اجرا کاملا مورد دلخواه و علاقه من است. شاید این حرف خودخواهانه باشد ولی این فضا و این شیوه را خیلی دوست داشتم و میخواستم این کار هم در آلبوم من باشد تا مردم عزیز بدانند با ادبیات کلاسیک آشنا هستم و دنبال میکنم و این میتواند سرآغازی برای آلبومهای بعدیام باشد و تلاشم این است که در آلبومهای بعدی از ادبیات کلاسیک بیشتر استفاده کنم. این قطعه قبلا به صورت تکآهنگ منتشر شده بود و بازخوردهای خوبی از آن گرفته بودم و دوست داشتم در آلبوم باشد تا کسانی که آن را نشنیده بودند، بشنوند و ببینم کدام یک از این سبکها مخاطب را به خود جذب میکند تا بتواند در آینده به من خط مشی بدهد. از این جهت «از من بگریزید» را انتخاب کردم.
یک ویدئوی غیررسمی از شما دیدم که در آن بر اساس ردیف، آواز اصیل ایرانی را به طرز مطلوبی اجرا میکردید. پس چرا همه کارهایی که در مارکت موسیقی ارائه میکنید در ردهبندی موسیقی پاپ قرار میگیرند و از امکانات آوازی صدا و حنجره خود در اشکال دیگر موسیقی بهره نمیگیرید؟
اولا خوانندگان موسیقی اصیل ایرانی حضور دارند و خدا را شکر که به بهترین نحو، موسیقی سنتی ما پیش میرود و بسیار برای این عزیزان احترام قائل هستم. سبکی که از ابتدا برای خودم انتخاب کردم پاپیولار است و این انتخابی بوده که انجام دادهام. خودتان هم میدانید که تغییر سبک دادن به یکباره، خواننده را دچار چالشهای بزرگی میکند و ریسک بسیار بزرگی است. دورههای آوازی را گذراندهام و نمیگویم کامل بلد هستم ولی دستکم آنها را تجربه کردهام. گوش من آشنا به این ردیفهاست.
شاید در آینده تغییر ژانر هم بدهم البته هنوز نمیتوانم صددرصد در اینباره صحبت کنم چون مطمئن نیستم این اتفاق بیفتد. یکی از مسائلی که وجود دارد این است که متاسفانه باب شده که میگویند خوانندههای پاپ توانایی آوازی و اجرای تحریرهای اصیل را ندارند و چون توانایی ندارند به پاپ روی آوردهاند. همه میدانند که برای خواندن دستگاههای موسیقی ایرانی، حنجره باید قابلیت بالاتری داشته باشد. گاهی این کار را انجام میدهم تا مردم بدانند خوانندههای پاپی وجود دارند که میتوانند موسیقی اصیل هم کار کنند اما به انتخاب خودشان خواستهاند پاپ را ادامه بدهند ولی قلبا موسیقی اصیل را دوست دارم، رگ و ریشه من است و شاید در آینده آلبومی هم در آن فضا منتشر کنم. البته باید ببینیم و بررسی کنیم که امکانش هست این اتفاق بیفتد یا نه.
در تاریخ موسیقی ما خوانندگانی را داشتهایم که سبکشان را از سنتی به پاپ یا از پاپ به سنتی تغییر دادهاند.
البته اگر دقت کرده باشید خود من هم تغییر ژانر دادهام چون اولین کاری که از من منتشر شد یک قطعه به سبک راک بود و بعد از آن آهنگهای من به «ورلد میوزیک» نزدیک و نواها مقداری غربیتر بود. بعدا مقداری کلاسیک را به آن اضافه کردیم و اکنون بیشتر فضای کارهای من به سمت نواهای شرقی و ایرانی رفته است. به قول معروف پلهپله این موضوع را دنبال میکنیم شاید اتفاقات دیگری هم افتاد و شاید هم همین ژانر را ادامه دادم. بستگی به بازخورد مخاطبان دارد.
این سومین آلبوم رسمی شما محسوب میشود. درست است؟
بله؛ نام اولین آلبوم من «ژوان» بوده و بعد از آن «یه دنیا حرف» را منتشر کردم که حواشی زیادی دربارهاش بهوجود آمد و «چمدان تو» سومین آلبوم من است اما در آلبومهای مشترکی مثل «دلصدا» و «سلام آقا» هم افتخار حضور داشتهام. مابقی آثار هم به صورت تکآهنگ و تیتراژ تلویزیونی پخش شده و مورد استقبال قرار گرفتهاند.
اگر رفاقت مافیاست، من مافیایی هستم
آیا اینکه در محافل غیررسمی از مافیای موسیقی صحبت میشود صحت دارد؟ آیا واقعا مافیای تیتراژ تلویزیون وجود دارد؟
باور بفرمایید من نه چیزی از مافیای تیتراژ تلویزیونی میدانم و نه تا به حال با آن برخورد کردهام. تیتراژ برنامه «ماه عسل» را در سال ۱۳۹۰ خواندم و دوست بزرگوارم احسان علیخانی در کمال خلوص نیت بنده را برای این کار انتخاب کرد و من هم با کمال میل در این کار شرکت کردم و بسیار هم خوشحال شدم. اگر تیتراژ برنامه شبکوک را خواندم به این دلیل بود که دوست هستیم با هم و من داور آن برنامه بودم . دوستان از من خواستند و تیتراژ پایانی آن برنامه را خواندم. بنا به درخواست تهیهکننده تیتراژ سریال «ستارههای سربی» را خواندم و رابط ما دوست عزیزم علی لهراسبی بود که باعث شد این تیتراژ را بخوانم. من چیزی با عنوان مافیا واقعا ندیدم.
پس چرا در محافل غیررسمی و میان خوانندهها اینقدر از این موضوع سخن گفته میشود و میگویند هرکس بخواهد تیتراژ بخواند باید از کانال فرد خاصی عبور کند؟
ببینید من صلاحیت صحبت کردن درباره این مسائل را ندارم.
قصد جسارت به شما را نداشتم. به این دلیل از شما میپرسم که یکبار هم با کسی که تیتراژ میخواند این موضوع را مطرح کنم تا کمی شفافسازی شود.
ببینید در همه جهان تهیهکننده دوستانی در کنار خودش دارد که میتوانند در پیشبرد کارش به او کمک کنند. حالا، دوست ترانهسرا، دوست آهنگساز و هرکس؛ خود شما اگر بخواهید برنامهای را تهیه کنید، شاید خیلی راغبتر و راحتتر باشید که با دوست نزدیکتان این کار را به سرانجام برسانید. این وجود دارد ولی درباره این بحثهایی که درباره خریداری تیتراژ و پول دادن خوانندگان به تهیهکنندگان مطرح میشود، بهشخصه چیزی ندیدهام.
بابت تیتراژ تلویزیونی تاکنون نه کسی از من پولی طلب کرده و نه من به کسی پولی پرداخت کردهام. حتی آثاری که خواندم بابتشان دستمزد هم نگرفتهام و رفاقتی کار کردهایم و بعضا هم برای من بسیار خوب بوده است. هم «ماهعسل»، هم «شبکوک» برای من بازخوردهای خوبی داشتهاند ولی در مسیر کاریام تا به حال چنین اتفاقی نیفتاده است. اگر رفاقت کردن نامش مافیاست، بله ما هم مافیایی هستیم.
ارسال نظر