سخنان هاشمی رفسنجانی درباره مسائل روز
آیت الله هاشمی رفسنجانی بابیان اینکه دیگر آمادگی ریاست جمهوری ندارد، از پیشنهاد متقابل خود و ناطق نوری درباره نامزدی در انتخابات به یکدیگر خبر داد. گزیده ای از مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با روزنامه آرمان.
آیت الله هاشمی رفسنجانی بابیان اینکه دیگر آمادگی ریاست جمهوری ندارد، از پیشنهاد متقابل خود و ناطق نوری درباره نامزدی در انتخابات به یکدیگر خبر داد و درباره طرح چنین پیشنهادی با سید محمد خاتمی گفت:بعد از آن حوادث، شرایطی است که ما این بحثها را با ایشان نمیکنیم.
گزیده ای از مصاحبه آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با روزنامه آرمان:
* من در حال حاضر مثل گذشته در جريان مسائل كشور، آنگونه كه اتفاق ميافتد، نيستم. بيشتر از طريق رسانهها و گاهي از طريق بعضي ملاقاتها مطالبي را ميفهمم اما در مجموع فكر ميكنم در شرايط كنوني، هم ضعف مديريت و هم تحريمها هر دو سهم دارند.
*نميتوانيم بگوييم تحريمها بيتأثير يا كمتأثير است. به هر حال تأثير دارد كه دشمنان به آن دلخوش كردهاند. اينكه چه كار كنيم، بحث ديگري است. مديريتها هم واقعاً اشكال دارد. من سالها پيش تذكرات جدّي دادم. اين سبك مديريت در نهايت نميتواند خوب باشد. شايد بعضيها به سوءنيت منتسب ميكنند اما اينگونه نيست. معتقدم مسئولان، كشور و انقلابشان را دوست دارند و مسئوليتشان را ميفهمند. ولي عدم كارايي يك مسئله است و بايد در مسئوليتها كارايي باشد و شرايط يك مدير چه در مقدمه يك بحران و چه در خود بحران شرايط ويژهاي دارد كه به اصطلاح بحران مديريت و مديريت بحران ميگويند. نميتوان هر كاري را دست هر انسان بيتجربه و يا در حال آموزش داد.
* الان بهترين نيروهاي كاردان در ايران هستند. تحصيلكردهها، تجربهديدهها، دورهديدهها و آنهايي كه در دوران جنگ از دانشگاه جنگ عبور كردند و يا در دوران انقلاب و خدمت در شرايط سخت كارايي به دست آوردند. انسانهاي مخلص و انسانهايي كه زندگي سادهاي دارند. فكر ميكنم همين الان كشور ظرفيت عبور از همين بحران را دارد. البته الان دشمن خيلي راهها را بسته است. ولي باز بايد راهي انتخاب كرد. الان وضع ما بدتر از وضع بعد از جنگ كه نيست؟
*با توجه به شرایط فعلی اقتصاد راهحل همين سه عنواني است كه رهبري مطرح كردند. اينكه از من ميپرسيد راهش چيست؟ رهبري گفتند كه سرمايه لازم داريم، درست است و بدون سرمايه كاري را نميشود انجام داد. گفتند كه كار لازم داريم. كار هم بدون سرمايه ايجاد نميشود. بلكه كار بدون سرمايه همانطور كه ميبينيد روزبهروز ريزش ميكند. گفتند كه توليد لازم داريم. توليد هم احتياج به نيروي كار و هم احتياج به سرمايه دارد. اگر همين رهنمود ايشان را پيگيري كنيم، ميتواند نسخه شفابخش باشد ولي در اجرا صفر است. در اين هفت ماه كه از سال گذشته نگاه كنيد، بيكاري كم نشده، بلكه زيادتر شده، گراني بيشتر شده و توليد كم شده و سرمايهها يا راكد و يا غيربازده هستند.
*مجمع سياست مينويسد آن هم جهت مشورت براي رهبري. رهبري سياستها را امضا ميكنند و قانوني ميشود و ابلاغ ميكنند. گويا دولت اصلاً نظرات مجمع را قبول ندارد. موارد خيلي زياد است. يك نمونه را ميگويم. برنامه پنج ساله چهارم كه نوشته شد، برنامه خيلي خوبي بود. سياستهايش با دقتهاي فراوان تنظيم شد و رهبري هم تصويب كردند و مجلس هم تصويب كرد. ولي بعداً در اجرا شنيده شد كه گفتهاند اين برنامه خمير شود.
*بينيد درگيري و قطع رابطه با آمريكا را ما آغاز نكرديم. آمريكا آغاز كرد. اول آمريكا اموال ما را آزاد و رفتار خود را اصلاح كند، بعد ما اين را نشاني از حسننيت ميگيريم و مينشينيم و مذاكره ميكنيم. مذاكره هم به معناي روابط نيست. مذاكره ميكنند و اگر به توافق رسيدند و در صورت تحقق شرايط روابط برقرار ميكنند. حرف من اين بود و الان هم همين است. يعني اگر آمريكا مايل است و ميخواهد با ما رابطه داشته باشد، بايد حسننيت خود را نه در لفظ بلكه در عمل نشان دهد. الان شروط مذاكره يك مقدار بيشتر شده است. بايد ظلمهايي كه به ما كرده جبران كنند و اموال ما را حداقل آنهايي كه فعلاً وجود دارد، تحويل بدهند. اين حرف من بود و الان هم همين است و ثابت است. امام هم يك بار فرمودند كه اگر آمريكا آدم شود، ما مشكلي نداريم و ميتوانيم همكاري كنيم. من تعبير آدم شدن را اينگونه تفسير ميكردم. اينكه در اين شرايط گفته شود بياييد رابطه برقرار كنيم، خوب نيست.
*اسرائيل به تنهايي نميتواند حمله كند. اگر بخواهد حمله كند، بايد مطمئن باشد كه يا از اول و يا در مسير، آمريكا به او ميپيوندد. لذا احتياج به اجازه آمريكا دارد. دشمنان الان به هر قيمتي ميخواهند ما را متوقف كنند و ضربه بزنند. ولي الان آنچه انسان ميفهمد، فعلاً اميد بستهاند كه همين وضعي كه با تحريمها و تبليغات در كشور ايجاد كردند، آنها را از جنگ بينياز كند. ولي ما بايد خودمان را براي هر پيشامدي آماده كنيم. هميشه هم بايد آماده باشيم. اولويت كاري ما بايد اين باشد كه فعلاً مسائل خودمان را در داخل حل كنيم. فكر ميكنم اگر مردم ايران متحد باشند، مثل زمان جنگ و مثل بعد از جنگ و پشت سر انقلاب حاضر به فداكاري باشند و مسئولان و آدمهاي باتدبير كشور همراهي كنند، در آن صورت اين حوادث رخ نميدهد.
*من ديگر آمادگي اين كار را ندارم. در دورهاي هم كه آمدم، صد بار تأكيد كردم كه ترجيح دارد انسان جوانتر و تازه نفسي وارد شود و ما حمايتش كنيم. شرايطي پيش آمد كه مجبور شدم خودم را نامزد كنم. والاّ براي من آن دوره اول كافي بود و بيش از اين لازم نبود. همه حرفهايم را هم زدم و طراحيهايم را اجرا كردم و برنامههايم را ريختم. بارها گفته بودم كه نيازي نيست بيايم. الان هم اگر يك رئيس جمهور توانا با آراي بالا روي كار بيايد، من به عنوان يك مشاور تا آخر به او كمك ميكنم.
*بعد از جلسه مجمع، معمولاً چهار، پنج نفر از دوستان ميمانند و با هم ناهار ميخوريم و مسائل كشور و راهكارها را مطرح و بحث ميكنيم. اين حرف را هم من به آقاي ناطق زدم و هم ايشان به من زدند. گفتم: هنوز وضع جسمي و سن شما بهتر از من است و بياييد. ايشان هم برعكس به من ميگفت. اما همه حرف بود. گفتم كه ديگر نميتوانم بيايم و آقاي ناطق هم عذرهايي داشت.
*ما بايد دست از اين سياسي بازي برداريم. اين چه چيزي است كه خط كشيدند؟! اصلاحطلب و اصولگرا، هر دو اسم است. اينها اصلاح را ميخواهند و آنها هم اصول را قبول دارند. بر سر چيزي دعوا ميكنند و كار را به اينجا رساندند كه ميبينيد. من نميگويم كه حزب و رقابت نباشد. حزب و رقابت باشد و شعار هم بدهد ولي انتخابات كنند و وقتي كه يكي پيروز شد، همه پشت سر او باشند و كار كنند. اگر اين كار را بكنيم، آمريكا مأيوس ميشود. چون ميداند در آن فضا نميتواند كاري بكند. مشكلاتمان را هم حل ميكنيم.
*واقعاً هيچ فرقي ندارد و اجراي قانون بايد براي همه باشد و من به آن راضي هستم. نميخواهم وضع خاصي براي بچههاي خودم در مقابل ديگران درست كنم. ولي ميگويند و فكر ميكنند كه اين طور نيست. فائزه ۶ماه محكوم شده بود، گرچه من روي حكمش اشكال داشتم اما بالاخره محكوم شد و بايست ميرفت، دورهاش را ميگذراند. خودش را براي زندان آماده كرده بود كه هر وقت خبر كنند، برود. البته شيوه بردن اشكال داشت. در زندان هم در حال مطالعه و ترجمه است. درباره مهدي هم مطمئن هستم كه غير از انقلاب و اسلام و ايران و ملت چيز ديگري برايش جاذبه نداشت.
*رهبري در نماز جمعه گفتند گناه كبيره است چيزي كه در دادگاه ثابت نشده، به كسي اتهام بزنند ولي ميبينيد همان روزنامههايي كه خودشان را نظامند ميدانند، دارند تكرار ميكنند. من نميدانم اينها چطور ميگويند كه ما مقلّد هستيم. مهدي در اختيارشان است و من هم هيچ مسالهاي ندارم. جز اينكه قانون اجرا شود. اگر احساس كنم كه بيقانوني رفتار ميشود، اقدام ميكنم.
*قانون اساسي واقعاً معيار انتخابات باشد. آن كساني كه صلاحيت دارند، حق نامزدي داشته باشند و انتخابات هم سالم انجام شود و نظارت درست انجام شود. گروهها و جبهههاي مشخص سليقه خودشان را بر قانون تحميل نكنند. در آن صورت هر كسي را كه مردم بيشتر قبول دارند، سركار ميآيد. ممكن است افكار عمومي هم اشتباه كند، اما كمتر از افراد اشتباه ميكند. در آن صورت مردم پشتيبان نظام ميمانند. من اينگونه ميبينيم.
* اصلاحطلبها و اصولگراها و مستقلها همه در اين كشور كار كردهاند و انسانهاي زحمتكشيدهاي هستند. سليقههاي مختلفي هم دارند. اگر شما وزرا، استانداران و معاونان دولت مرا ارزيابي كنيد، ميبينيد كه تعادل بين مجموعه سليقهها را در دولتم كاملاً حفظ ميكردم.
ارسال نظر