پاشایی و فوران «پوپولیسم شیک»
رامبد جوان در برنامه «خندوانه» هفته گذشته در شبی متفاوت میزبان سه جوان شد که خود را شبیه «مرتضی پاشایی» کرده بودند.
داستان مرتضی پاشایی و طرفدارانش حالا اگرچه داستانی تکراریست اما همچنان اهمیت خودش را دارد.خوانندهای که مراسم تشییع پیکرش به یکی از پدیدههای اجتماعی کشور تبدیل شد و باعث شد کارشناسان بسیاری در حوزههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و … درباره آن سخن بگویند. این بار اما رامبد جوان میخواست از منظر دیگری به این موضوع بپردازد. موضوعی که تحت عنوان «بحران هویت» میتوان آن را دسته بندی کرد.
در این برنامه رامبد جوان با دعوت از چند جوان و یک کودک که تیپ و ظاهر خود را به مرحوم مرتضی پاشایی شبیه کرده بودند از آنها درباره این تقلید و علتش پرسید و اینکه انگیزه شان برای چنین حرکتی چه بوده است.غالب جواب ها البته قابل پیش بینی بود؛علاقه زیاد به پاشایی ،شخصیتش ، خوانندگی و موسیقی اش و اینکه قصد دارند یاد و خاطره او را زنده نگه دارند. مجری خندوانه سعی می کرد به آنها بقبولاند که ظاهر و هویت خودشان را حفظ کنند و ظاهر شدن با هویت خودی در جامعه کار بهتر و درست تری است.به همین خاطر او به کودکی که خود را شبیه به پاشایی کرده بود کمک کرد تا قیافه و تیپ خودش را داشته باشد و البته تاکید کرد که با قیافه خودش بدون عینک و شال و کلاه شبیه به آنچه پاشایی به تن می کرد خیلی زیباتر است.
حمله آغاز می شود
اما بلافاصله بعد از این برنامه هواداران مرتضی پاشایی حمله سفت و سختی را علیه رامبد جوان آغاز کردند و البته این برنامه و آنچه در آن گذشت با واکنش هایی از سوی برادر و پدر مرتضی پاشایی همراه شد.در واقع جدا از حمله هواداران پاشایی به صفحه اینستاگرام جوان و بحث هایی که طی چند روز گذشته در این صفحه بین موافقان و مخالفان برنامه در گرفت پدر و برادر پاشایی این برنامه را بی حرمتی به خواننده فقید دانسته و از عوامل برنامه ساز خواستار توضیح شدند.
اولین واکنش را مصطفی پاشایی (برادر مرتضی پاشایی) فردای پخش برنامه نشان داد و در صفحه شخصی اش نوشت: «خداوند خواست که مرتضی را عزت ببخشد و این در سایه دل پاک و بی آلایش و هنر بی بدیلی که از ذات هنرمندش سرچشمه میگرفت میسر شد. تمامی خصوصیتهای اخلاقی و هنر مثالزدنی مرتضی پاشایی بود که میلیونها ایرانی عاشقانه دوستش دارند. به این نکته باید توجه کرد که خداوند مهر مرتضی را در دل مردم نهاد و هیچ شخصی نمیتواند این محبت را از دلشان خارج کند».
عشق دلیل نمی خواهد!
متعاقب این واکنش پدر پاشایی هم در نامه ای به محتوای برنامه خندوانه اعتراض کرد. در بخشی از این نامه می خوانیم:« اشتباه برنامه سازان و مجری برنامه ای که مد نظر است در این است که درک کردن احساس مردمی که به مرتضی عشق می ورزیدند کار ساده ای نیست و از عهده هر شخصی بر نمی آید. و این سوال که شما چرا مرتضی پاشایی را اسطوره خود می دانید سوال بجا و صحیحی نیست.
تفاوت دیدگاه های به ظاهر روشنفکرانه ای که به دنبال دلایل جامعه شناسانه و منتقدانه این هستند و دید گاه مردمی که عاشقانه مرتضی را دوست دارند که میلیون ها نفر هستند در این است که عشق دلیل نمی خواهد ، اینکه مرتضی نغمه غم انگیزِ وجود انسانها را شنیده بود و با صدای آسمانی و ملودی های کم نظیرش ترکیبی دلنشین را به مردم ارائه می داد…اینکه قصد برنامه ساز و مجری برنامه مذکور از اختصاص دادن یکی از قسمت های این برنامه به موضوع مرتضی پاشایی چه بوده خداوند شاهد وعالم است اما این نکته محرز است که در برنامه دیشب عمدا یا سهوا به خیل عظیم طرفداران مرتضی پاشایی بی حرمتی شد و اینگونه برداشت شد که مجری برنامه قصد در تخریبِ عشقِ طرفداران میلیونی مرتضی پاشایی دارد. امیدواریم عوامل برنامه ساز توضیحی برای رفع سو تفاهم در این خصوص داشته باشند».
همه در ناخودآگاه دنبال دیگرشدگی هستیم
بهرنگ صدیقی، جامعهشناس در این باره می گوید:«هویت از جامعه و شرایط اجتماعی نشئت میگیرد. من محصول بافت و بستر احتماعیای هستم که در آن بار آمدهام. این بافت و بستر اجتماعی مهمترین منبع هویت است. این هویت اجتماعی از طریق مولفههای بسیار بسیار گوناگونی به دست می آید و شکل میگیرد .در این زمینه آنقدر تنوع وجود دارد که بسیار دشوار میتوانیم ردپای همه آنها را در هویتمان تشخیص دهیم. در واقع هر وجه از رفتار و کردار هر یک از ما در هر لحظه تحت تأثیر امور گوناگونی از خانواده، مذهب، رسانه، مدرسه، تاریخ و نظایر اینها گرفته تا جزئیترین اتفاقات روزمره است و همینها است که در شکلدادن به هویت ما مؤثرند. در واقع چیزی که من را میسازد، و این ساختن مدام در جریان است، ملغمهای است از همه این امور سیال و متنوع و اینجا و اکنونی».
او در ادامه می افزاید:: «حالا اتفاقی که معمولا برای ما میافتد این است که این فرایند پیچیدهای که گفتم در ساختن هویت ما دستدرکار است فرایندی ناآگاهانه است که افراد اساساً خودآگاهانه با آن مواجه نمیشوند و نمیشود هم به آن آگاه بود. اینکه ما آگاهانه با این امر مواجه نمیشویم امری است معمول. حالا بحث این است که برخی افراد میکوشند این مواجهه را آگاهانه صورت دهند. اینها همین کسانی هستند که درباره شان صحبت میکنیم. همانهایی که به قولی ادای دیگران را درمی آورند. اینها اساساً دوست دارند چهره، رفتار، و نقش اجتماعی را در این فرایند درونی کنترل کنند و تا جای ممکن خود در دست بگیرند.
به تعبیری دیگر میتوان گفت این افراد با این فرایند بازاندیشانه مواجه میشوند. طوری دیگر اگر بخواهم این بحث را جمعبندی کنم باید بگویم در واقع ما همهمان ادای بقیه را درمی آوریم، موضوع این است که به طور معمول این امر ناخودآگاه است و در این میان برخی هستند که این کار را خودآگاه میکنند».
صدیقی ادامه میدهد: «جالب است که رفتار چنین افرادی معمولاً به نظر ما قابل سرزنش و حتی تمسخرآمیز است و چه بسا آنها را تبدیل به جوک و مایه خنده هم بکند. علتش همین است. آن ها کاری را که ما ناخودآگاه میکنیم و همهمان درگیرش هستیم جلوی چشم میآورند و همین خیلی اوقات روند معمول اموری را که به آن عادت داریم به هم میزند و همین میتواند موجب مضحکه شود».
پوپولیسم شیک در تاروپود فضای مجازی
فارغ از این تحلیل جامعه شناسانه باید گفت اگرچه فضای خاصی که دو سال پیش و پس از درگذشت این خواننده جوان شکل گرفت را می توان تا حدودی درک کرد اما طرز تلقی خاصی که برخی هواداران مرتضی پاشایی که مونه آنهارا در برنامه خندوانه دیدیدم نیز در جای خود قابل تامل است. حملات و انتقادات تندی که که در چند روز اخیر در فضای مجازی در قبال رامبد جوان رخ داد و جملات حماسی و احاسی که از جانب هوادران سینه چاک مرحوم پاشایی منتشر شد نشان دهنده نوعی پوپولیسم شیک بود.
متاسفانه این برداشت سطحی و عوام گرا در مواضع خانواده و به ویزه نامه پدر آن مرحوم نیز بسیار پررنگ است. وقتی او در نامه اش گزاره ای همچون«درک کردن احساس مردمی که به مرتضی عشق می ورزیدند کار ساده ای نیست و از عهده هر شخصی بر نمی آید» را به راحتی بیان می کند نباید از طرفداران پاشایی انتظار دیگری جز حملات شدید به برنامه خندوانه وشخص رامبد جوان داشت. این پوپولیسم شیک است که در لفافه هنر و مردمی بودن هنرمندان به خود اجازه میدهد تا منطق و عقل به حاشیه رفته و هویت خواهی های کاذب و بیهوده از آن سر برآورد.
با همه اینها پرداختن به چنین موضوعی آن هم در قاب رسانه ملی اتفاق خوبی است. اتقافی که رقم زدنش نوعی شجاعت میخواهد و رامبد جوان و اتاق ایدهپردازی این برنامه توانستند با اتکا به آن دست روی یکی از نقاط حساس جامعه بگذارند. اتفاقی که باید امیدوار بود بعد از این هم باز تکرار شود.
نظر کاربران
چرا نظر دیروز منو چاپ نکردید نه سیاسی بود و نه منافاتی با جامعه داشت من در این مورد و کار اقای جوان صحبت کردم
خدا بیامرز فقط آه و ناله میکرد. به نظرم که آهنگ هاش رو نمیشه اصلا گوش کرد. روحش شاد. با گوش کردن آهنگ هاش آدم یاد بدبختی هاش میافته.
اگر یه خواننده خارجی الگو میشد آنوقت آقای جوان چیکار میکرد !!!! خوبه که مرحوم پاشایی یه خواننده وطنی مجاز و محجوب بوده و هست.
برنامه رامبد جوان خوب بود . ایرادی بهش وارد نیست.
وقتی مردم از قرآن دور شوند پاشایی برایشان مهم می شود نمی خواهم به این فرد اهانت کنم بلکه می خواهم بگویم که الگو قرآن وقرآن منشان باید باشند نه خواننده ها
طرفداران این فرد جوانمرگ هم مانند خودش گرفتار ابتذال فرهنگی هستند. فقر فکری متاسفانه تو جامعه ما خیلی نمود بارزی داره