آدمکشی جوان ۳۰ ساله برای کرایه ۷۰۰ تومانی
جوان ۳۰ساله اي که به خاطر اختلاف ۷۰۰ توماني بر سر کرايه، راننده مسافربر را در مشهد کشته بود، صبح روز گذشته در حضور مقام قضايي لب به اعتراف گشود و زواياي پنهان اين پرونده جنايي را افشا کرد.
خراسان: جوان ۳۰ساله اي که به خاطر اختلاف ۷۰۰ توماني بر سر کرايه، راننده مسافربر را در مشهد کشته بود، صبح روز گذشته در حضور مقام قضايي لب به اعتراف گشود و زواياي پنهان اين پرونده جنايي را افشا کرد.
متهم ۳۰ساله اين پرونده که دهم مهرماه در مشهد دستگير شد، صبح روز گذشته در اولين جلسه بازپرسي به قاضي اسماعيل شاکر گفت: آن شب در بولوار پيروزي مشهد کنار خيابان ايستاده بودم و منتظر تاکسي بودم، وقتي راننده پرايد مقابلم توقف کرد يک مسافر در صندلي جلو نشسته بود به همين خاطر من در صندلي عقب قرار گرفتم و از راننده خواستم تا مرا به منطقه آب و برق ببرد.
وي ادامه داد: پس از طي مسافتي، مسافر ديگر پياده شد و من در صندلي جلو نشستم. وقتي به مقصد رسيديم از راننده پرايد که حدود ۵۵سال سن داشت پرسيدم کرايه ات چه قدر مي شود؟ راننده گفت: دوهزار و ۵۰۰تومان! اما من فقط ۱۸۰۰تومان داشتم.
به او گفتم من فقط همين مقدار پول دارم که راننده با اين حرف عصباني شد و گفت: شما معتادها وقتي پول نداريد سوار نشويد! اين کلمه (معتاد) خيلي به من برخورد چون من اعتيادم را ترک کرده بودم.
وي اضافه کرد: همين موضوع موجب مشاجره بين من و راننده شد. همان طور که روي صندلي نشسته بودم با مشت به سر و صورتش کوبيدم که احساس کردم کمي بي حال شد در اين لحظه چشمم به نخي افتاد که کنار ترمزدستي قرار داشت. ناگهان نخ را برداشتم و دور گردن راننده انداختم و آن قدر فشاردادم که ديگر بي حال شد.
وقتي فهميدم او را خفه کرده ام ديگر چاره اي نداشتم تا جسد را پنهان کنم. از خودرو پياده شدم و به سمت در راننده رفتم تا جسد او را به صندلي ديگر انتقال بدهم اما او کمربند ايمني بسته بود و من نمي توانستم کمربند را باز کنم. بنابراين به خانه ام که در همان نزديکي بود رفتم و با چاقوي ميوه خوري بازگشتم.
کمربند ايمني را پاره کردم و جسد راننده را به سمت شاگرد انداختم و خودم پشت فرمان نشستم، دنبال جايي مي گشتم تا جسد را در آن جا بيندازم. وقتي به پيروزي ۷۲ رسيدم، ديدم منطقه خلوتي است و جاده خاکي و ساختمان هاي در حال احداث وجود دارد، بنابراين جسد را در همان جا رها کردم و دوباره به بولوار هاشميه آمدم، مقداري وجه نقد، گوشي تلفن همراه و مدارک راننده داخل خودرو پرايد بود، آن ها را برداشتم و شيشه هاي خودرو را هم بالا کشيدم و رفتم، اما پس از چند روز وقتي دوباره به بولوار هاشميه آمدم تا ببينم ماموران خودرو را پيدا کرده اند يا نه؟
ديدم خودرو هنوز در همان محل قرار دارد، بنابراين دوباره سوار خودرو شدم و آن را در يک منطقه پرتردد پارک کردم و سوئيچ آن را نيز در همان نزديکي انداختم.
سابقه خبر
شايان ذکر است، در تاريخ دهم مردادماه گذشته جسد مرد مجهول الهويه اي در پيروزي ۷۲ پيدا شد که پس از بررسي هاي لازم مشخص شد جسد مربوط به راننده يک پرايد مسافربر است که از شب قبل مفقود شده است.
با دستورات ويژه قاضي شاکر(قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) کارآگاهان پليس آگاهي با انجام يک سري فعاليت هاي پليسي و اطلاعاتي موفق شدند متهم اين پرونده را دوشنبه گذشته دستگير کنند.
متهم ۳۰ساله اين پرونده که دهم مهرماه در مشهد دستگير شد، صبح روز گذشته در اولين جلسه بازپرسي به قاضي اسماعيل شاکر گفت: آن شب در بولوار پيروزي مشهد کنار خيابان ايستاده بودم و منتظر تاکسي بودم، وقتي راننده پرايد مقابلم توقف کرد يک مسافر در صندلي جلو نشسته بود به همين خاطر من در صندلي عقب قرار گرفتم و از راننده خواستم تا مرا به منطقه آب و برق ببرد.
وي ادامه داد: پس از طي مسافتي، مسافر ديگر پياده شد و من در صندلي جلو نشستم. وقتي به مقصد رسيديم از راننده پرايد که حدود ۵۵سال سن داشت پرسيدم کرايه ات چه قدر مي شود؟ راننده گفت: دوهزار و ۵۰۰تومان! اما من فقط ۱۸۰۰تومان داشتم.
به او گفتم من فقط همين مقدار پول دارم که راننده با اين حرف عصباني شد و گفت: شما معتادها وقتي پول نداريد سوار نشويد! اين کلمه (معتاد) خيلي به من برخورد چون من اعتيادم را ترک کرده بودم.
وي اضافه کرد: همين موضوع موجب مشاجره بين من و راننده شد. همان طور که روي صندلي نشسته بودم با مشت به سر و صورتش کوبيدم که احساس کردم کمي بي حال شد در اين لحظه چشمم به نخي افتاد که کنار ترمزدستي قرار داشت. ناگهان نخ را برداشتم و دور گردن راننده انداختم و آن قدر فشاردادم که ديگر بي حال شد.
وقتي فهميدم او را خفه کرده ام ديگر چاره اي نداشتم تا جسد را پنهان کنم. از خودرو پياده شدم و به سمت در راننده رفتم تا جسد او را به صندلي ديگر انتقال بدهم اما او کمربند ايمني بسته بود و من نمي توانستم کمربند را باز کنم. بنابراين به خانه ام که در همان نزديکي بود رفتم و با چاقوي ميوه خوري بازگشتم.
کمربند ايمني را پاره کردم و جسد راننده را به سمت شاگرد انداختم و خودم پشت فرمان نشستم، دنبال جايي مي گشتم تا جسد را در آن جا بيندازم. وقتي به پيروزي ۷۲ رسيدم، ديدم منطقه خلوتي است و جاده خاکي و ساختمان هاي در حال احداث وجود دارد، بنابراين جسد را در همان جا رها کردم و دوباره به بولوار هاشميه آمدم، مقداري وجه نقد، گوشي تلفن همراه و مدارک راننده داخل خودرو پرايد بود، آن ها را برداشتم و شيشه هاي خودرو را هم بالا کشيدم و رفتم، اما پس از چند روز وقتي دوباره به بولوار هاشميه آمدم تا ببينم ماموران خودرو را پيدا کرده اند يا نه؟
ديدم خودرو هنوز در همان محل قرار دارد، بنابراين دوباره سوار خودرو شدم و آن را در يک منطقه پرتردد پارک کردم و سوئيچ آن را نيز در همان نزديکي انداختم.
سابقه خبر
شايان ذکر است، در تاريخ دهم مردادماه گذشته جسد مرد مجهول الهويه اي در پيروزي ۷۲ پيدا شد که پس از بررسي هاي لازم مشخص شد جسد مربوط به راننده يک پرايد مسافربر است که از شب قبل مفقود شده است.
با دستورات ويژه قاضي شاکر(قاضي ويژه قتل عمد در زمان حادثه) کارآگاهان پليس آگاهي با انجام يک سري فعاليت هاي پليسي و اطلاعاتي موفق شدند متهم اين پرونده را دوشنبه گذشته دستگير کنند.
نظر کاربران
بی وجدان
معتاد
ای داد از نداری وخماری
مطمئنا هنوزم اعتیاد داشته و از حرفه حقه اون بنده خدا ناراحت شده.
هيچ معتادي تا لحظه مرگش باورش نميشه كه معتاد شده، همشون فكر مي كنن تفريحي ميكشن ولي غافل از اينكه..........
ولي اينم يه جور بيماريه، همه ما معتاد به يه سري كارها هستيم ( عادت به انجام دادن كاري داريم ) مثلاً اگه من بميرمم بايد شبها مسواك بزنم تا خوابم ببره، اگه مسواك نزده برم تو جام تا خود صبح انگار نخوابيدم
ای بابا...بیچاره خونواده ی راننده ی بدبخت!هی روووووزگار نیش میزنی مثل مار...
خودش دوست داشته گیر بیفته! وگرنه چرا موبایل و... رو برداشتی؟ چرا برگشتی ماشین رو جابجا کردی؟ اصلاً چرا وقتی بیحال شد دوباره با نخ کشتیش؟ اصلاً کرایه از اول بلوار پیروزی تا بلوار هاشمیه 500 تومانه چرا 2500 تومان راننده خواسته!؟ اصلاً به من چه!!