ایران تا ۷۰ سال دیگر جنگلی نخواهد داشت
هر سال تُنک و تُنک تر می شود و مرزهای وسعت محدودش کمتر و کمتر. انگار مردم و مسئولان و نهادها نمی دانند یا واقعا نمی توانند جلوی از بین رفتنش را بگیرند...
وقتی صحبت ها و اظهارنظرهای مسئولان در حوزه منابع طبیعی و جنگل ها را می شنویم یا می خوانیم، تازه متوجه می شویم که به راستی قدر و ارزش جنگل ها را در کشور آن گونه که باید نمی دانیم. اگر به سطح عموم مردم درباره ارزش جنگل ها و نگرش ها و دیدگاه های آنان برسیم واقعیت تلخ تر هم می شود.
شاهد این درک پایین زیست محیطی، عدم مراقبت و صیانت تک تک ما مردم به عنوان گردشگران یا هر آنچه که نامش را بگذاریم در جنگل های شمال و غرب کشور در مواقع تعطیلات است. بدون کمترین دغدغه و مسئولیتی هر آن گونه که می توانیم از طبیعت و جنگل و... استفاده نابخردانه می کنیم بدون آنکه متوجه باشیم چه سرمایه و گوهر بی بدیلی را از دست می دهیم نه فقط برای خودمان که برای نسل های آینده مان.
تا زمانی که واقعیت های ارزش جنگل را درک نکنیم، شاهد آتش سوزی ها و تخریب ها و... خواهیم بود. کافی است تنها به یکی از مستندات بانک جهانی درباره ارزش هر درخت توجه کنیم. ارزش تنها یک درخت از نظر چوب و تنه و ارزش زیبایی شناختی و لطیف هوا و اقلیم و منابع آب و جلوگیری از فرسایش خاک و صدها ارزش دیگر را چند میلیون دلار محاسبه کرده اند.
همه عوامل تحریب جنگل ها
اگر از مساله مهم ارزش جنگل ها که متاسفانه در سطوح مختلف سازمانی و نهادی و مردم این مواهب به درستی شناخته نشده اند، بگذریم، در همه تخریب ها و قطع شدن درختان جنگل ها و آتش سوزی ها و هر آنچه به جنگل زدایی مربوط می شود عوامل متعددی تاثیرگذارند. موضوع اول بی احتیاطی و سهل انگاری ما استفاده کنندگان از طبیعت و منابع طبیعی و عرصه های جنگلی است. هرچند بی احتیاطی و سهل انگاری به گفته مسئولان امر درصد بالایی از تخریب جنگل ها را دربر می گیرد اما نباید موضوع قاچاق و مافیای چوب و ارزش اقتصادی چوب برای بخشی از تعدی کنندگان را نادیده فرض کنیم.
سهم عمده قطع درختان و تخریب جنگل ها ناشی از اقدامات توسعه ای و دست اندازی نهادها و سازمان های مختلف است. بخشی از تخریب جنگل ها نتیجه اقتصاد چوب است.
شکل دیگری از تخریب جنگل ها در نتیجه وابستگی بخشی از جامعه روستایی و عشایری به چوب و زغال و.. است که در استان های دارای جنگل کم و بیش دیده می شود. علاوه بر این تضادهای قومی و قبیله ای و اختلافاتی که بعضا بین عشایر و روستاییان به وجود می آید، در آتش سوزی جنگل ها و مراتع سهمی ولو اندک دارد.
مقابله با آتش سوزی با دست خالی میسر نیست
اگرچه سازمان جنگل ها و مراتع کشور و سازمان حفاظ محیط زیست به نوعی مسئولیت مستقیم حفاظت و صیانت از جنگل های کشور را بر عهده دارند اما آنچه مسلم است مقابله با آتش سوزی ها و مقابله با قطع کنندگان این عرصه های طبیعی و ملی که هر روز بر دامنه آن افزوده می شود در توان این دو سازمان نیست.
باید این حساسیت نسبت به موضوع جنگل و ارزش جنگل برای همگان روشن شود تا عزم و جدیت برای مقابله با آنچه در سطوح سازمانی و مدیریتی و چه در سطح مدیریت محلی و مهم تر از همه مردم به وجود آید. مراقبت و صیانت از جنگل ها مسئولیت تک تک ما استفاده کنندگان از این مواهب خدادادی است. اگر این عزم و حفاظت از جنگل ها به وجود آمد آن وقت بنابر اظهارات یکی از مسئولان دیگر شاهد آتش سوزی ۶۴۳۸ هکتار از جنگل ها و رویشگاه های طبیعی فقط در ۴ ماهه اول سال نخواهیم بود.
جنگل های زاگرس بیش از ۴۰ درصد آب فلات مرکزی ایران را تامین می کنند
محمدمهدی ضیاء نوشین: دکتر اسماعیل کهرم، بوم شناس و صاحب نظر در حوزه منابع طبیعی و جنگل، که هم اکنون به عنوان مشاور رییس سازمان حفاظت محیط زیست در امور محیط طبیعی است در گفت و گو با «همشهری ماه» از دغدغه های چندین دهه ای خود در حوزه صیانت از جنگل ها گفت و از اینکه مسئولان و مردم ارزش و قدر جنگل ها را نمی دانند، گلایه های بسیاری کرد. وی راه حل حفاظت و صیانت از جنگل های کشور را در ادغام سازمان جنگل ها و مراتع با سازمان محیط زیست، اختصاص بودجه مناسب برای خروج دام و دامدار از جنگل، به کارگیری محیط بانان و جنگل بانان، آیش گذاشتن جنگل ها و جلوگیری از قاچاق چوب و قوانین سختگیران برشمرد.
آمار و برآوردی داریم که هرساله چند هکتار از جنگل های کشور به شکل های مختلف اعم از آتش سوزی و قطع شدن درختان و تخریب جنگل ها از بین می رود؟
من سه سال پیش سفری به شهر پوتسدام نزدیک شهر برلین برای شرکت در کنفرانسی داشتم. ناسا در این کنفرانس که بنده هم عضو آن بودم گزارش داد که ایران سالی ۱ تا ۱.۵ درصد از جنگل هایش را از دست می دهد. در شمال کشور یک میلیون و ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع جنگل داریم که می شود ۱۲۰ میلیون هکتار. اگر یک درصد از این جنگل ها را سالانه از دست دهیم معنی اش این است که در ظرف ۱۰۰ سال به طور کلی جنگل هایمان از بین خواهدرفت و اگر ۱.۵ درصد باشد طی ۷۵ سال آینده جنگلی نخواهیم داشت.
جنگل هایمان به سه دسته تقسیم می شوند. یکی جنگل های هیرکانی است که مربوط به نوار شمالی کشور است که در دنیا برای همه مشخص و بی نظیر است. تکه دوم از جنگل های کشور، ۱۰۰۰ کیلومتر طول و ۲۰۰ کیلومتر عرض دارد یعنی دود ۲۰۰ هزار کیلومتر مربع می شود. جالب است مجموعه جنگل های زاگرس و بلوط زارهای آن بیش از ۴۰ درصد از آب فلات قاره ایران را تامین می کند. جنگل های دیگر همچون کام فیروز فارس، مثل جزینک زابل، مثل جنگل های حرا بین بندرعباس و قشم را هم داریم. جنگل های هیرکانی مربوط به شمال کشور، منحصر به فرد است. یکی از دلایلش این است که این جنگل، ۳ میلیون سال است که خود طبیعت مدام تولید می کند و هیچ کس این درختان و جنگل را نکاشته است.
ما آن گونه که باید ارزش جنگل ها و حفاظت از آنها را نمی دانیم چه در سطح مردم و چه در سطح مسئولان و دست اندر کاران حوزه جنگل ها و منابع طبیعی و محیط زیست؟
حدود ۲ سال پیش مدیر کل سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری یکی از استان های شمالی که قاعدتا باید اولین حامی جنگل ها باشد، بعد از آتش سوزی بخشی از جنگل در رادیو گفت، چیزی نشده، ۴۰۰ هکتار جنگل سوخته و به زودی به جای آن، جنگل در می آید. اگر این به راستی معتقد به ارزش جنگل بود، باید برای از بین رفتن یک درخت، عزا می گرفت. برای اینکه ۶۰ تا ۷۰ سال طول می کشد که آن یک درخت به وجود آید. جنگل های ما دست یک عده ای از مسئولان و متولیانی افتاده که ارزش و قدر آن را نمی دانند.
در سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور یک عده افراد بدون پول، منفعل، بدون وسایل و امکانات، این همه مراتع و جنگل ها در اختیارشان گذاشته اند و گفته اند جنگل ها را حفظ کنید، خب نمی شود. اینها را می گویم که بدانید دست سازمان جنگل ها و مراتع حتی تنگ تراز سازمان حفاظت محیط زیست است. در کشورمان جنگل ها و محیط طبیعی ارزشی ندارد.
یک مقدار درباره ارزش جنگل ها توضیح می دهید که برای مردم مصداقی تر و ملموس تر باشد؟ واقعا ارزش جنگل ها در چیست؟
درباره ارزش جنگل از تحقیقات علمی اخیر بگویم که جنگل از تعدادی درخت تشکیل شده که همه می دانند. منتها آن چیزی که ما متوجه اش نیستیم مساله هم افزایی درخت است. یعنی اگر در یک جا ۱۰۰ درخت باشد، اگر این تعداد را ۱۰ برابر کنیم، می شود ۱۰۰۰ درخت. هم افزایی این تعداد باعث می شود ارزش جنگل و تاثیرش بر محیط زیست ۱۰ هزار برابر شود. در جنگل ها مهم نیست که چند درخت وجود دارد و اصلا تعداد آن مشخص نیست و بی نهایت است. یک درخت بر درخت دیگر و درخت دیگر بر درختان همجوار و همین گونه تاثیر درختان روی یکدیگر باعث هم افزایی می شود.
آخرین دستاورد این است که هرجا جنگل است، در زیرش یک آب انبار است. همه می دانیم که آب برای کشور خشک و نیمه خشک مان چقدر ارزش دارد. یک جنگل مثل ناودان هایی عمل می کند که آب باران را جمع آوری کرده و جذب کرده و در زمین نفوذ می دهد. بنابراین یک جنگل زیرش یک آب انبار و منبع آب فراوان است. اگر شما به جنگل های سیاهکل بروید، اگر پرنده ای باشد و صدایش را بشنوید، به جز صدای پرندگان، صدای غالب صدای شرشر آب است. برای اینکه به دلیل شیب، آبشارهای کوچک و ریز را می بینید و صدای آب را می شنوید.
تصور کنید یک زمین درخت نداشته باشد، آبی که روی زمین می افتد با شیبی که دارد خاک را می شوید و در پایین دست تبدیل به سیل می کند. جالب است وقتی بارندگی می شود، جنگل و درختان ۶۰ درصد قطرات باران را جذب می کنند و درخت متورم می شود و به چشم نمی آید. درخت بعد از بارندگی متورم می شود و به تدریج و چکه چکه آب را به زمین و آب های زیرزمینی می دهد. وقتی درختان آبخیز را ببرید، در پایین دست سیل راه می افتد. درختان در تنه و ریشه هم آب را ذخیره می کنند و هم جلوی فرسایش خاک را می گیرند و هم آب انبار است.
مساله دیگر ارزش چوب است، ما ۳.۲ میلیون مترمکعب در سال می توانیم از این جنگل ها استفاده کنیم یعنی یک نوع صنعت چوب. از این بیشتر شود که ما حدود ۲ برابر این عدد مصرف می کنیم، ناپایدار است.
ارزش دیگر، میوه های جنگل هاست. در جنگل های اوتارپرادش در مرز بین بنگلادش و هندوستان، ۳ میلیون نفر از مواهب جنگل از عسل گرفته، چوب، میوه و... بهره می برند.
یک مساله دیگر که خیلی مهم است این است که زیستگاه های منحصر به فردی ایجاد می کنند که در آن حیات وحش می تواند زندگی کنند. ارزش و جنبه اکوتوریسم جنگل هاست. این جنگل ها تا وقتی می توانند نقش خودشان را ایفا کنند که تعداد دخرتان و وسعتشان در هکتار از یک حدی کمتر نباشد. اگر تعداد درختان جنگل ها آن قدر کم شود که نتواند رطوبت و نور خورشید را به اندازه کافی جذب کند، جنگل از حیز انتفاع ساقط می شود. ما در دنیا رتبه اول یا دوم در فرسایش خاک را داریم. دلیل اول و اصلی فرسایش خاک در ایران، جنگل زدایی است.
علاوه بر قطع شدن درختان و آتش سوزی های جنگل ها چه عواملی در کشورمان در تخریب جنگل ها موثرند؟
در کشور ما دشمن شماره اول جنگل، آتش سوزی است. دلایل از بین رفتن این جواهر بی بدیل به خصوص برای کشور نیمه خشک ما متعدد است. اما ما در ایران چیزی داریم به نام دفن زباله در جنگل که در هیچ جای دنیا نیست. استادان دانشگاه تهران این نسخه را پیچیدند که خودشان اهل شمال کشور بودند. در شمال سفره آب زیرزمینی بالاست، اگر زباله را دفن کنید، چون آب های زیرزمینی داخل زمین همه با هم در ارتباط اند، این آلودگی زباله پخش می شود. پس زباله را در شمال نمی توان دفن کرد.
از طرف ما دستگاه هایی نداریم که اینها را سالم بسوزاند. بنابراین سوختن و دفن زباله هر دو منتفی است. قرار بر این شد که زباله را در داخل جنگل انباشته کنند نه دفن که آن هم مسائل خاص خودش را دارد. اخیرا شنیدم که دفن زباله در جنگل را می خواهند متوقف کنند اما نمی دانم کی اتفاق بیفتد.
درباره آتش سوزی های اخیر که در ایلام، کردستان و کرمانشاه شاهد بودیم نظرتان چیست؟
به نظرم مسئولان و نهادهای مرتبط مقصرند. بیشتر اینها تعارض های ارضی زمین است. در منطقه جهان نما در استان گلستان به مردم گفتند قباله های یک برگی با هولوگرام می دهیم. وقتی مثلا کشاورز و دامدار، ۲۳ هکتار زمین اش می شود ۱۷ هکتار، خب ناراضی می شود. در این محدوده با زمین های مردم، یک شهرک ساختند. این دامدارها و کشاورزان تعمدا و از سر لجبازی بخشی از جنگل ها را آتش می زنند.
دوم اینکه نسق ها و بنچاق هایی که در قدیم بود اینها مثل امروز دقیق نبودند. مثلا نسقشان برای زمان ناصرالدین شاه است و یک عده ریش سفید نوشته اند که این بنا تا اولین درخت برای فلان فرد باغدار است. دامدارهای می آیند درخت را قطع می کنند تا محدوده زمین شان بیشتر شود. یا اختلافات طایفه ای که مثلا همسایه ها و طایفه ها در همین مریوان، اختلاف دارند و این طایفه مرتع طایفه دیگر را آتش می زند و آن طایفه مرتع طایفه مخالف را.
چهارم آتش زدن های تصادفی و سهل انگاری هاست. باز هم می گویم اگر جنگل برای ما ارزش داشت جلوی آتش سوزی جنگل ها را به هر گونه و طریقی که شده می گرفتیم. یک کاری که در سوییس می شود و به سازمان جنگل ها و مراتع توصیه کردم این است که اعلام کنند به علت خشکی هوا و شرایط جوی، امروز مثلا ۱۱ مرداد در استان های فلان، روشن کردن آتش ممنوع است، ولو اینکه منجر به آتش سوزی نشود.
در استرالیا معلمی آتش روشن کرد، به ۲۵ سال زندان محکوم شد. در سوییس من محکومیت ۸ سال را می دانم. چند سال جنگل هایمان را آیش بگذاریم و جلوی قاچاق چوب را بگیریم، آن وقت می توان امیدوار بود.
یک طرحی وجود داشت به نام طرح خروج دام از جنگل؟ آیا کاری کردند؟
تاکنون هیچ کاری نکرده اند. حدود ۴۰ میلیون دام فقط در گیلان داریم و معتقدم که اینها باید حتما از جنگل خارج شوند. تا الان جنگل ها توانسته اند خودشان را حفظ کنند. دائم در دولت های مختلف بحث صیانت از جنگل ها را مطرح می کردند که هیچ گاه عملی نشده است. اگر برای ما جنگل مهم بود، تدبیری می اندیشیدیم. نسبت به ۴۰ سال گذشته جنگل های ما حدودا نصف شده است.
سفری رفته بودم به لاهور پاکستان. در آنجا استاد دانشگاهی می گفت از زمان جدایی هند از پاکستان، وسعت جنگل هایمان را دو برابر کرده ایم. از ۵.۵ میلیون هکتار به ۱۱ میلیون هکتار رسانده ایم. شما چه کار کرده اید؟ شرمم آمد و گفتم ما برعکس شما انجام دادیم و جنگل هایمان را نصف کردیم. از زمان رضاخان که جنگل ها ملی شده تا اکنون هر کس آمده وعده صیانت، خروج دام و جنگل نشینان و... را مطرح کرده اند اما یک راس دام بیرون نکرده اند. برای اینکه نه پول دارند و نه امکانات و نه ارزش جنگل را می دانند.
باید چکار کرد؟
مسئولیت اصلی با سازمان جنگل ها و مراتع و آبخیزداری کشور است. من جزو آن دسته ای هستم که صددرصد موافقم سازمان محیط زیست و سازمان جنگل ها با یکدیگر ادغام شوند. برخی از مسئولان می گویند سازمان محیط زیست با وزارت جهاد کشاورزی یکی شود. این اشتباه و خطاست و نباید باشد. مگر ممکن است که جنگل عرصه اش دست سازمان جنگل ها باشد ولی گوزن اش را سازمان محیط زیست حفاظت کند. بودجه بیشتر شود، نیرو برای جنگل بان و محیط زیست بگیرند. یک بودجه ای برای خروج دام و دامدار از جنگل بگذاریم و اینکه بیاییم سیستم دامداری در جنگل را فشرده کنیم.
نظر کاربران
با این غارتی که میشه 10 سال دیگه هیچی از ایران نمیمونه
واقعا وحشتناکه :-(
این مملکت اینقدر برای خودش مشکل دارد که اصلا بحث جنگل و دریا رودخانه نیست
به جهنم ..
وقتی کاری از دست ما مردم عادی بر نمی آید چرا با این خبرها دق مان میدهید . این خبرها را باید به مسولینی گفت که در راس امور نشسته اند و زور دستشان است نه من شهروند بدبختی که در زندگی خودم هم مانده ام .
مسئولانه برخورد کنیم میبینیم مسئولی در این زمینه وجود ندارد . غیر مسئولانه آن هم که گفتنش دردناک است : ماکه تا اون موقع نیستیم به ...
اگر واقعا" نگرانید تنها راه حل :
1- از یک طرف برخوردار نمودن کارکنان سازمان جنگلها و مراتع از مزایای قوانین خدمات حکومتی(قیمت زیرمیزی اجازهء قطع یک اصله از برخی درختان در بعضی مواقع برابر پنج ماه حقوق کارمند )
2-تشکیل نهادهای مردمی و حمایت از آن جهت ایفای مسئولیت نظارت (نه نمایندگان مجلس نه سازمان بازرسی )
3- تغییر شرایط مانیتورینگ کلیهء مناطق در راستای دسترسی ساده مردم
4- فنس کشیهای مناسب و مستحکم
5- نصب دوربینهای مدار بسته بطوریکه مردم بصورت آنلاین دسترسی داشته باشند
6- تبدیل جنگلها به پارکهای جنگلی
7- اختصاص منابع لازم
8- تعیین مدیران توسط تشکیلات مردم نهاد