راز دولت روحانی از نگاه یک اقتصاددان
محمدمهدی بهکیش در سرمقاله دنیای اقتصاد نوشته است: دکتر روحانی و دولتش در موضوع برجام خدمتی بزرگ به کشور کردند که نام نیکشان در تاریخ ثبت خواهد شد.
به گزارش انتخاب، مهم نیست که مذاکرات چگونه شروع شد، مهم آن است که چگونه به پایان رسید. در پی این موفقیت بزرگ همه انتظار گشایشی جدی در زمینههای اقتصادی داشتیم؛ زیرا از یک طرف تحریمهای جدی برداشته میشد و از طرف دیگر دولتی توانمند را در حیطه توافق هستهای آزموده بودیم.
ولی بهنظر میرسد آن گونه که فکر میکردیم در حیطه اقتصاد اتفاق نیفتاد و روند امور حاکی از آن است که در آینده نیز چنین نخواهد شد. در ابتدا مواردی از انتظارات و عدم توفیقها را مرور کنیم با ذکر این مهم که برای راهگشایی در بستر اقتصادی بیشتر بر مشکلات تمرکز خواهیم کرد. این دولت نتوانسته برنامهای برای رشد اقتصادی ارائه دهد تا مردم و جامعه کسبوکار بدانند که چه آیندهای در پیش رو دارند. این بیبرنامگی (منظورم برنامههای پنج ساله نیست) به چه دلیل به وجود آمده است. آیا بضاعت دولت دکتر روحانی همین است؟ بهنظر میرسد این چنین نیست حتی اگر مشکلاتی که میدانیم دولت با آنها روبهرو است را در نظر بگیریم.
البته در زمینههای اقتصادی نیز دولت موفقیتهایی در عمل داشته است. نرخ تورم بهشدت کاهش یافته است، هر چند حجم نقدینگی حدود ۳۰ درصد در سال گذشته افزایش داشته است؛ بنابراین کاهش تورم نه بهدلیل کاهش نقدینگی بلکه به دلایل دیگر از جمله نگاه صرفهجویانه دولت و کاهش انتظارات و البته کاهش قیمت نفت و کالاها پایین آمده است. ولی آیا این روند ادامه خواهد یافت؟ بهنظرم جواب روشنی برای آن نداریم، زیرا اگر نقدینگی انباشته شده به تقاضای موثر تبدیل شود، تورم میتواند سیر صعودی به خود بگیرد.
مهمترین اثر کاهش نرخ تورم کاهش نرخ سود بانکی یا همان بهره است که لازمه شروع سرمایهگذاری است، ولی بهدلیل وجود قاچاق گسترده و همچنین وجود موسسات اعتباری بدون مجوز بانک مرکزی کنترل نرخ سود غیرممکن شده است. یکی از کوتاهیهای بانک مرکزی عدم توانایی در کنترل این گونه موسسات بوده است که مانعی در مقابل سرمایهگذاری هستند و بهرهبرداری مردم از اثرات برجام را مشکل کردهاند.
نکته دیگر آنکه فضای پرهیجان پس از برجام را دولت نتوانست تبدیل به فضای اعتماد برای شروع فعالیتهای اقتصادی کند. اگر به یادداشتهای رئیس اتاق ایران توجه کنیم که به پیشنیازهای سرمایهگذاری در کشور اشاره دارد و در پیامهای تلگرامی و سپس در مطبوعات منتشر و در موقعیتهای متفاوت تکرار شد، رقابتی کردن اقتصاد مورد تاکید قرار گرفته و آن را لازمه سرمایهگذاری و رشد دانسته است. دولت درباره رقابتی کردن اقتصاد چه حرکتی کرده است؟ مدیران کسبوکار از یکدیگر میپرسند آیا ارائه برنامهای در این راستا غیرممکن بوده است؟ آیا دولت نمیتوانست برنامه خود را برای کاهش تعرفهها اعلام کند تا مدیران کسبوکار بدانند که چگونه خود را با آن منطبق کنند؟ بهنظر میرسد علت اصلی، عدم توانایی دولت نیست. یا چرا دولت در زمینه کاهش قیمتگذاری عملا هیچ اقدامی نکرده است باوجود آنکه یکی از وزرای دولت با صدای بلند چند بار بر آن تاکید کرده است.
آیا اقتصاددانهای مبرز دولت متوجه نبودهاند که قیمتگذاری مانع بزرگ رقابتی شدن بازار است و تولید کالای غیررقابتی به صادرات نمیانجامد؟ حتی دولت شورای رقابت را که به جای کمک به رقابتی شدن فضای کسبوکار به سازمانی قیمتگذار در کشور تبدیل شده به حال خود رها کرده تا همچنان قیمتگذار باقی بماند.
نکته دیگر سازماندهی نظام بانکی است. آیا بانک مرکزی نمیتوانست با دعوت از حسابرسان خارجی و کمک به ساماندهی ترازنامه بانکها موجبات جلب اعتماد بانکهای خارجی را تا حدودی فراهم کند. آیا از قبل قابل پیشبینی نبود که در فضای پرابهام بینالمللی موسسات مالی جهانی به ترازنامههای خودساخته بانکها اعتماد نخواهند کرد؟ چنین پیشبینیهایی که با مسائل سیاسی تلاقی نداشت و حتی بیارتباط بود. یا چگونه است که از محدودیتهای سازمانهایی چون «کمیته فرعی اقدام مالی» (Financial Action Task Force) بعد از برخورد با مشکلات باخبر میشویم یا چرا دولت در ارائه قانون جدید بانکداری آن قدر تعلل میکند که با طرحی از درون مجلس مواجه شود که بهصورت غیرحرفهای تهیه شده و با عجلهای غیرقابل توجیه سعی در تصویب آن تحت اصل ۸۵ قانون اساسی دارد که میتواند برای سالها نقش بانک مرکزی را بیاثر کند. این اتفاقات از دولتی که بزرگترین دولتهای جهان را به زانو درآورد، قدری بعید نیست؟
یا آنکه دولت در زمینه اصلاح اصل ۴۴ قانون اساسی که بهشدت به بیراهه رفته است چه کرده است. آیا هیچ برنامهای در این زمینه دارد؟ یا در زمینه مقرراتزدایی که حکم قانونی برای آن وجود دارد چه اقدام موثری انجام داده است. شاید بهتر باشد که پرسیده شود سمینار اقتصاد ایران که به همت دکتر نیلی انجام شد چه رهاوردهایی داشت و کدام یک از توصیههای آن تلاش عظیم به سیاستهای اجرایی تبدیل شد. یا کدام یک از الگوهای رشد و توسعه در اتاق فکرهای دولت مورد بررسی قرار گرفته و موجب یاری رساندن به ترسیم نقشه راه کشور در این جهان بههمپیوسته شده است.
آیا دولت هیچگاه بهصورت جدی به دنیای اطراف نگاه کرده است که صنعت خودرو چگونه میتواند با تعرفههای حدود ۱۰۰ درصد با رقبا رقابت کند؟ و آیا به این مهم توجه شده است که قرارداد سرمایهگذاری مشترک با خارجیها در صورت باقی ماندن تعرفههای فعلی به معنی دادن سوبسیدی بزرگ به شرکتهای خارجی است؛ زیرا آنها وارد بازاری میشوند که میتوانند محصول خود را به دو برابر قیمت بازارهای بینالمللی به فروش رسانند.
با توجه به موارد متعددی مانند آنچه در بالا آمد، دولت در مسائل اقتصادی آنچنان احتیاط به خرج داده که جز کمتحرکی اقتصاد رهاورد دیگری نداشته است. درحالیکه تلاش عمده در برجام آن بود که مسائل اقتصادی حل شود، کارها به راه افتد و جامعه پس از درد و رنجهای جنگ تحمیلی و تحریمها نفس راحتی بکشد و اقتصادی پویا همراه با رشدی پایدار داشته باشد.
ولی مسیری که در پیش داریم راه به جایی نمیبرد. سرمایهگذاری خارجی تحقق نمییابد مگر سرمایهگذاران داخلی شروع به سرمایهگذاری کنند. تا زمانی که دولت نتواند اعتماد سرمایهگذاران ایرانی را کسب کند هیچ سرمایهگذار خارجی به ایران پا نخواهد گذاشت مگر آنکه ضمانتهای چند لایه بگیرد که آن هم از عهده بخش خصوصی برنمیآید؛ بنابراین در شرایط فعلی نمیتوان انتظار رشد بالایی داشت. البته بهدلیل افزایش فروش نفت رشدی محدود در سال جاری خواهیم داشت، ولی در بخش واقعی اقتصاد ابهامات بسیارند و قطعا سال آتی شرایط سختتری خواهیم داشت. ناگفته پیدا است که هنوز چند ماهی از توافق هستهای نمیگذرد و ممکن است تصور شود که انتظارات بیش از امکانات است. ولی بهنظر من این چنین نیست. کشور ما سالها از تحولات جهان عقب مانده است؛ بنابراین سرعت جبران عقبماندگیها نیز باید زیاد باشد وگر نه هیچگاه حتی به همسایههای خود چون ترکیه نمیرسیم.
آنچه از دولت در این یک سال باقیمانده انتظار میرود آن است که در درجه اول مسائل سیاسی را در پشت پرده با بزرگان حل کند و سپس مسیر حرکت خود را روشن سازد و مشخص کند که چگونه میخواهد اصلاحات اقتصادی را شروع کند. بهعبارت دیگر طی یک سال آینده در مورد تعرفهها و قیمتگذاری و اصلاح بانکها و... و بالاخره درباره رقابتی کردن فضای کسبوکار ایران چه برنامهای در پیش دارد و اما اگر این قابلیت یا امکان وجود نداشته باشد میتوان پیشبینی کرد که سالهای سختی در پیش داریم.
نظر کاربران
بله در تازیخ خواهد ماند البته نوع بتون و مدل فریب
اگه برجام بصورت کامل هم اجرابشه دردوران پسابرجام فقط پسای آن به مامیرسه وبرجامش به عده ای متمکن پس زیادخودتونودرگیراین مسائل نکنید
همانطور ک در متن هم اشاره شد به نظرم خیلی از انتظارات از دولت بالا هستند و من اضافه میکنم بعضی نابجا هستند.
باید توجه داشت ک اولا برجام در مرحله اول که همان رفع مشکلات و موانع جریان هسته ای بود به طور عالی رفع شده و بسیار حرفه ای در این مورد عمل شده است ک هر چه از تیم حرفه ای ظریف تشکر و تعریف کنیم کم. است
اما باید توجه داشت ما فقط در باب امور هسته ای با امریکا مذاکره کردیم و با توجه به مشکلات طبیعی اعتماد سازی جریان اقتصادی کشورها ب نظرم در این مورد هم پای میز مذاکره و هم اندیشی رفت.. تیم ظریف مسله ی بغرنج هسته ای را وقتی حرفه ای حل میکند چرا نباید در مسائل اقتصادی وارد مذاکره جدی و عادی سازی اقتصادی با ابر قدرتهایی چون امریکا شود؟
ب نظرم مسائل. اقتصادی نیاز ب اعتمادسازی دارد و نباید ساختن را با تخریب یکسان در گرفت.. تخریب نیاز به کلنگ ندارد با یک جمله در عرصه بین المللی اعتماد کمرنگ و بعد از بین میرود و در نهایت به دشمنی افراطی می انجامد ک عملا دوره هشت ساله دکتر احمدی نژاد این را نشان داده است..
ب نظرم باید از دولت حمایت کرد و به تیم وزارت خارجه و اقتصادی میدان داد تا مشکلات را از از اساس درست کنند..
اقتصاد ایران فرای دولتها و فاسد بنا شده ولی اوج این فساد در دوره 8 ساله قبل بوده است.. پس انتطارات اقتصادیمان را مطابق با زمان و صبر و حوصله در نظر داشته باشیم.. هر چند مذاکرات در زمینه های دیگر یک کاتالیزور برای دولت در امور اقتصادی هست
پاسخ ها
آفرین، دقیقا
به علاوه اینکه صرف اعتمادسازی بسیار زمان بر چون نیاز هست بی اعتمادی های را از خاطره ها حذف کرد که این بسیار دشوار.و عقب ماندگی های کشوری که سالها از تحولات جهان عقب مانده است را چطور می توان در ابتدای امر و با سرعت زیاد جبران کرد؟؟؟
آقای اقتصاددان دربعضی موارد بیش از حد تعریف وتمجید ازدولت فرمودند،دولت قانونمند نیست خودشان میگویند شرکتها وموسساتی هستند که به نوعی مشکلات اقتصادی بوجود اوردند!!چرا جلو آنها را نمی گیرند ؟چون تمام افرادی که در راس آن شرکتها هستند آقا زاده ها وبه نوعی وابستگان وزیر وکیل و......هستند یا همه مسئولین بیشتر وقتشان را صرف دعواهای سیاسی می گذرانند وتمام وعده های دروغین به مردم الآن داره رو میشه اگر به مصاحبه قبل از انتخابات که با صدا وسیما داشت به یاد داشته باشید متوجه می شوید که همه وعده ها دروغ بود وبعد از گذشت سه سال برای مردم بیچاره چه قدم مثبتی برداشته؟! دیگه هم بر نمیداردفقط خدابه فریاد ملت برسه.
این آقا مشاور آقای محلوجی وزیر معادن و فلزات سابق بوده که از وابستگان به دولت آقای رفسنجانی است . بنابر این چیز بر خلاف منافع دولت آقای روحانی نخواهد نوشت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دلتون خوشه . کدوم راز . این دولت اصلا ذره ای اقتصاد بلدنیست . فقط تعریف و تمجید الکی .