نیمنگاهی به آخرین ترانهای که چاوشی برای «شهرزاد» خواند
وقتی چاوشی زیادی خودمانی می شود!
از لحاظ زبانی ترانههای که در مجموعه «شهرزاد» منتشر شد، دارای لحنی ساده و عامیانه هستند و کمتر واژه ثقیلی در ترانههای این مجموعه یافت نمیشود. زبان هم غالبا، زبان «کوچه و بازار» است و ترانهسرا هم با قدرت و شناخت نسبتا کافی از واژگان و ترکیبها از آنان سود برده است.
از لحاظ تصاویر و مضامین نیز پیچش آنچنانی در کارها نیست یا لااقل میتوان گفت که حتی در ترانهای مثل «افسار» لایهلایه بودن تصاویر و مفاهیم، به هر مخاطبی اجازه بهرهبرداری درخور خویش را میدهند و شاید همین رمز موفقیت و فراگیر شدن این ترانهها باشد. در همین ترانه «افسار» که به بهترین ترانه مجموعه «شهرزاد» است، از لحاظ موسیقایی استفاده از ضربآهنگ و طنین واژگان در کنار واژهآراییهای مناسب، فضاسازیهای مورد نظر شاعر را شکل دادهاند که بر نفود و تأثیر ناخودآگاه کار در ذهن مخاطب میافزایند.
اما آخرین قطعهای-«دیوونه»- که چاوشی برای سریال «شهرزاد» منتشر کرد، کمی متفاوت از سایر کارهای او در این مجموعه است. بند اول ترانه، قرار است بندی لطیف باشد که موسیقی آرام و ترکیب واژگانش، به جنس آرزوی شاعر اشاره کند:
دوست دارم نگات کنم تا که بیحال بشم/ تو ازم دل ببری منم اغفال بشم
ترانهسرا در سرایش «دیوونه» سعی کرده است تا زبان ترانهاش را تا حد ممکن به ادبیات محاوره و روز نزدیک کند اما استفاده ترکیب واژگانی چون «بیحال بشم» یا «اغفال بشم» علی رغم سادگی و آسان فهمی، مایههایی از ادبیات «سخیف» کوچه بازاری را نمایان میکند یا استفاده از عبارت «حال میده» که در ادامه ترانه با آن مواجه میشویم کمی ذهن مخاطب را از فضای عاشقانه قطعه دور میکند.
درست است که زبان ترانه، باید ساده و صمیمی است؛ چرا که مخاطبان ترانه، عموم مردم هستند. این ویژگی سبب میشود که بیان معنا و القای آن به واسطه تصاویر و تعاریف قابل لمس، سبب برقراری ارتباط آن با مخاطب شود؛ صمیمیتی که اعتماد مخاطب را به دست میآورد و او را به شعریت ترانه، میرساند. اما اگر در ترانه هم اتفاق زبانی بیفتد و هم معنای مورد نظر پیچیده باشد، آن وقت نمیتوان توقع داشت که ترانه به کارکرد متمایزش یعنی مقبولیت عام، دست پیدا کند. اگر قرار است معنای تازه و دگرگونی به ترانهای تبدیل شود، زبان باید ساده و روان باشد.
اما درگیری ترانهسرا برای رسیدن به زبانی ساده، متاسفانه او را نزدیک به فضایی زرد و سطحی کرده است و به نوعی انگار ترانهسرا برای جلب توجه مخاطب از به کار بردن واژههایی که بیشتر به ادبیات کلاه مخملیها شبیه است، هم دریغ نکرده است.
ترانه بیش از آن که یک قالب هنری باشد با یک تعریف مشخص، دنیایی از مولفهها، شگردها و رفتارهای کلامی است و وسعتش به اندازهای است که هم میشود تا حد زیادی کوچه بازاری حرف زد و هم میشود به سخن و لحن فرهیختگان، حرف فلسفی زد؛ در واقع ترانه به اعتبار مخاطبانی که دارد میتواند، هر نوعی حرف بزند. اما در ترانه «دیوونه» کمتر شاهد شگردها و رفتارهای کلامی خاص ترانه هستیم:
دوست دارم برای تو با همه فرق کنم/ خودمو توی چشات یه تنه غرق کنم
با تو باشم غم چیه با تو مرگم آسونه/ آخه دیوونه میشم وقتی میگی دیوونه ..دیوونه ..دیوونه
تواناییهای یک ترانهسرا این است که علاوه بر شناخت مدارهای روانی جامعه و مدارهایی که حس زیبا شناسی جامعه بر آن استوار است، نگاهش به حوزه گستردهتری از مردم است. ممکن است مدارهای کشف شده شاعر در شعر، دغدغهها و انگیزههای قشر خاصی از جامعه باشد؛ ولی ترانه سرا با قشر انبوهی از مردم مواجه است؛ بنابر این مدارهای روانی جامعهاش خیلی گستردهتر و بازتر است. اما این ترانه ظاهرا جنبهای بسیار شخصی برای شاعرش داشته که ادبیات «اتاقخوابی» را وارد فضای ترانه میکند:
حال میده ناز کنی تا نوازشت کنم/ بی خودی قهر کنی غرق خواهشت کنم
دل بدم به خنده هات..سپر بلات بشم/ الهی تصدقت ..الهی فدات بشم
شاید باید بپذیریم که امروز مفهوم عشق در ادبیات کلاسیک و الگوهای عاشقی که در فرهنگمان داریم دچار دگردیسی شده است، البته در جامعه ما تصویر عشق هیچ گاه تصویر یک دستی نبوده است. در ادبیات کلاسیک هم رگههایی از ناله و نفرین دیده میشود، اما بسیار کمرنگ است. در اغلب ترانهها و داستان ها عاشق بیشتر خاک پای یار است و سالها دور خانه معشوق میچرخد و هرچیز در کوی معشوق دوست داشتنی است. این نگاه به عشق تنها در ادبیات کلاسیک نیست. در ادبیات محلی نیز شاهد این نوع برخورد هستیم. حال سوالی که مطرح میشود این است که بر سر مفهوم زیبا و لطیف عشق چه اتفاقی افتاده است که معشوقی که در ابتدا شاعر تصدقش را رفته بود با واژه «لعنتی» خطاب میشود:
مگه میتونم تو رو با کسی عوض کنم/ لعنتی صدام بزن، هی بگو تا حَظ کنم
تو حصار بغلت زندگی به کاممِ/ همه چیت مال منه سندش بناممِ
در پایان هم شاعر با به کار بردن ترکیبات واژگانی تکراری و دستخوردهای چون «گلدان گل داده»، «آسمان آبی شده» و «گل نسترن پشت پنجره»، به کلیشهایترین شکل ممکن ترانهاش را به پایان میرساند:
وقتی میخندی برام خونه آفتابی میشه/ گلدونا گل میکُنن، آسمون آبی میشه
گلای نسترنو بذار پشت پنجره/ زُل بزن توی چشام تا دلم ضعف بره دیوونه.. دیوونه ..دیوونه
محسن چاوشی در فضای امروز موسیقی پاپ کاملا تبدیل به یک برند شده است. چاووشی و طرفداران متعصبش هویت دارند، شخصیت و هویتی که بر مبنای صدایی خاص و البته رفتارهای خاص چاوشی شکل گرفته؛ او با وجود تمام حرفوحدیثهایی که درباره حنجره اش هنوز هم بعد از یک دهه شنیده و گفته میشود، محبوبترین خواننده پاپ امروز ایران است. شاید به همین خاطر هم باشد که از او توقع میرود در انتخاب ترانههایش هم دقت بیشتری به خرج دهد.
در خصوص موسیقی قطعه «دیوونه» هم فقط یک نکته و در واقع یک سوال قابل طرح است و آن اینکه: آیا این موسیقی پاپ ما است که هر روز به مداحی بیشتر شبیه میشود یا مداحیهای ما هرروز بیشتر و بیشتر به موسیقی پاپ شبیه میشوند؟
نظر کاربران
عجب!
دوستانی که با چاوشی و فضاهای کاریش آشنایی دارن براشون مبرهنه که یکی از نقاط قوت آثار چاووشی در انتخاب ترانه و فضاسازی کاراشه.حالا وقتی قراره تو یه سریال عاشقانه تاریخی ترانه بخونه طبعا استفاده از اشعار ثقیل جوابگو نیست.
خیلی خوبه که برای نقد هر شخص یا اثر شرایط اون رو هم لحاظ کرد نه بصورت مستقل تحلیل!
ایشون همون کسی هستن که بیش از خواننده های دیگر پاپ کشورمون اشعار کهن خوندن و اهل ریسکن.آلبوم من خود آن سیزدهم که اوج این هنرنماییه.
پاسخ ها
بالاخره این بابا بایستی توی یه چارچوبی مشخص، شعر و ترانه از خودش به جای بگذاره یا نه!؟
حالا شرایط اون اثر میخاد خیلی خاص باشه یا نباشه، مسئله اینه که تا کجا میخاد خودمونی بخونه!؟
هر سبکی و هر مفهومی! و هر تحریک غرائز حیوانی و... رو بگذاریم به حساب شرایط خاص خواننده هنرمند و پاپ مملکت هنر دوست و....!
داری میپیچونی جناب هوشیار! ولی
ان الله بصیر بصیر!
خدا خیلی بیناست، بینا...!
خدا رو توی نهج البلاغه خطبه قاصِعَه پیدا کن که چجوری داره امتحان میکنه من و تو رو که هر نظری از خودمون ول ندیم.
مخلصتم به خدا.... ولی تا حدودی خدا مهربانه. با جرات میگم و پای حرفم هستم.
هرچی که هست ملت با هاشون حال می کنن حال ملتو عشقه تحلیلو تفسیرش ماله خودت.
البته این نظر شخصی نگارنده و قابل احترام و اما...............ما با صدای محسن چاوشی داریم زندگی میکنیم اتفاقا زندگی عامیانه اش لذت بخشه شما هم بیایید.
واقعا منم وقتی اون قسمت که میگه :حال میده....رو شنیدم فکر کردم اشتباه میکنم دو سه بار دیگه برگشتم دیدم نه واقعا میگه حال میده بنظرم خیلی جالب نبود اوردن این کلمه تو یه شعر کلا ملودیش خوب بود ولی شعرش نه طرفدارای اقای چاوشی هم باید بپذیرن این موضوع رو والکی دفاع نکنن
واقعا منم وقتی اون قسمت که میگه :حال میده....رو شنیدم فکر کردم اشتباه میکنم دو سه بار دیگه برگشتم دیدم نه واقعا میگه حال میده بنظرم خیلی جالب نبود اوردن این کلمه تو یه شعر کلا ملودیش خوب بود ولی شعرش نه طرفدارای اقای چاوشی هم باید بپذیرن این موضوع رو والکی دفاع نکنن
این ترانه رسما هیچی نداره! لحن محسن و تنظیم فوق العاده فرشاد حسامیه که جون میده به این ترانه...امیدوارم تو آلبوم خوب باشه حداقل پاریزی.
تو شعری که به زبان محاوره است چه مشکلی داره استفاده از این کلمات؟که نویسنده ذکر کرده کلمات سخیف کوچه بازاری.ماها خودمون در طول روز هزار بار از این کلمه ها استفاده میکنیم.اگه همین کلمه ها و ایراداتی که نویسنده گرفته در فضای دیگه ای با تم جدایی از این ترانه بود کاملا میشد بهش حق داد ک ترانه ی خوبی نبوده اما در کل با توجه به اسم ترانه که دیوونه هست نه دیوانه کاملا باید منتظر چنین لیریکی میبودیم حتی میشه گفت اگه غیر از این بود تعجب اور بود.یه نکته دیگه اینکه به زیبایی و تاثیر گذاری اهنگ های قبلی نبود این اهنگ اما درکل کار بدی هم نبود .
به نظر من این ترانه بسیار زیبا و کاملا ملموس بود
من که خیلی خوشم اومد
برنامه خوبی است
به نظر من بهترین آهنگ شهرزاده شاید شما که نظر نوشتین با نظر من موافق نباشین اما چاوشی افکت هایی رو در این آهنگ آورده که تا حالا ازش استفاده نکرده بعدشم حال میده چه مشکلی داره کسی که دیوونه باشه از این کلمات استفاده میکنه توی این آهنگ کلام محسن بر تنظیم غلبه کرده و تو وقتی گوش میدی با تمام وجود صدای محسن رو میشنوی و محسن یک تصویرسازی زیبا رو داره با صداش انجام میده و لرزش صدای اون توی قسمت سوم فوق العاده است به نظر من اگر این آهنگ رو چند بار گوش بدین به زیبایی اون پی میبرین شماهایی که این آهنگ رو نقد می کنین امثال همونایی هستید که آلبوم پاروی بی قایق رو یکبار گوش دادن و اومدن نظرای بد درباره اون شاهکار دادن امیدوارم طرفدارای محسن کاراشو چند بار گوش بدن تا به چیزی که محسن خواسته پی ببرین و فقط این رو بدونین محسن هیچ کاری رو بی دلیل منتشر نمی کنه و به نظر من اون دیگه کار بد منتشر نمی کنه و به اون پختگی رسیده عاشقتم محسن جان