اعتراف عاشق شکست خورده به جنایت
کارگر خدماتی که بعد از شنیدن پاسخ منفی به درخواست ازدواج از مدیر شرکت او را به قتل رسانده، در بازجوییهای پلیسی به دومین جنایت نیز اعتراف کرد و گفت پسر این زن را هم کشته است.
متهم ٣٧ساله که بهروز نام دارد، مردی متأهل و دارای دو فرزند است که پیش از این نیز دو سابقه کیفری در پروندهاش ثبت شده بود. خانواده این مرد در بوکان زندگی میکنند و خود وی برای کار به تهران آمده و در شرکتی خدماتی در حوالی میدان انقلاب که زنی ٤٩ساله به نام مریم مدیر آن بود، مشغول به کار شده بود. بهروز بعد از مدتی به مریم علاقه پیدا کرد و موضوع را با او در میان گذاشت اما پاسخ رد زن میانسال به درخواست او برای ازدواج باعث شد وی این زن را به قتل برساند. متهم بعد از دستگیری، مسئولیت این جنایت را پذیرفت.
سپس کارآگاهان موفق به کشف دومین جنایتی شدند که در آن پسر مریم، توسط بهروز به قتل رسیده بود. کارآگاهان در تحقیق از خانواده مریم، اطلاع پیدا کردند پسر ٢٠ساله او به نام میلاد سال گذشته و پس از مسافرت به محل سکونت متهم در شهرستان بوکان، دیگر تماسی با اعضای خانوادهاش نداشته و این در حالی است که در این مدت متهم مدعی شده بود میلاد را به صورت غیرقانونی به کشور عراق فرستاده است. با مطرحشدن احتمال قتل میلاد، بازجوییها از «بهروز» ادامه یافت و سرانجام وی به ارتکاب جنایت دوم در اواخر سال گذشته اعتراف کرد. بهروز در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «حدودا سال ٨٧، از طریق آگهی روزنامه با شرکت خدماتی که مریم و پسرش آن را تأسیس کرده بودند، آشنا و بهعنوان نیروی خدماتی در آنجا مشغول به کار شدم. ابتدا با میلاد آشنا شدم تا اینکه اواخر سال ٩٣ یا اوایل ٩٤، میلاد اعتیاد شدیدی به مصرف شیشه پیدا کرد. همزمان، میلاد قصد داشت با زنی حدودا ٣٠ساله که از همسرش متارکه کرده بود، ازدواج کند. مادر میلاد با ازدواج پسرش بسیار مخالف بود و همین موضوع زمینه آشنایی بیشتر من و مریم شد.
ما میلاد را به کمپ ترک اعتیاد فرستادیم و میلاد دو هفته آنجا بستری شد. پس از آن، میلاد مجددا در شرکت مشغول به کار شد و در مدت کوتاهی توانست مبلغی پول پسانداز کند. به پیشنهاد میلاد قرار شد او یک وانت بخرد و آن را در اختیار من بگذارد تا من در زمینه خرید و فروش ضایعات آهن کار کنم. پس از گذشت مدت کوتاهی، میلاد پیشنهاد خرید کالا از غرب کشور و فروش در تهران را مطرح کرد و به این ترتیب من برای خرید کالا به استانهای غربی کشور مسافرت میکردم و کالاها را در تهران میفروختیم و سود حاصل میان من و میلاد، به صورت مساوی تقسیم میشد تا اینکه در یک نوبت، محموله قاچاقی در شهرستان بیجار توقیف شد. در زمان توقیف بار، میلاد مجددا در کمپ بستری شده بود و به همین علت موضوع توقیف ماشین و بار قاچاق را با مریم در میان گذاشتم و او نیز قبول کرد جریمه توقیف خودرو را پرداخت کند.
از این زمان به بعد و به پیشنهاد مریم، قرار شد بدون آنکه میلاد متوجه شود، من تمامی حساب و کتاب کاری خودم با میلاد را با مادرش انجام دهم».متهم در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «بهمن سال گذشته، میلاد در شرکت با چند نفر از نیروهای خدماتی درگیر شد و جراحت شدیدی به صورت یکی از آنها وارد کرد و استخوان گونه او را شکست. این شخص از میلاد شکایت کرد و در ادامه دستور جلب میلاد را از دادگاه گرفت. میلاد از تهران متواری شد و به محل زندگی من و خانوادهام در بوکان آمد و مدتی آنجا ماند. در این مدت میلاد عنوان میکرد قصد دارد به صورت غیرقانونی از کشور خارج شود تا اینکه شب قبل از جنایت و بدون آنکه میلاد مرا ببیند، شاهد صحنه و رفتاری از میلاد شدم که انگیزه اصلی من برای کشتن وی شد».
بهروز در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «شب از قبل از جنایت یعنی روز ١٦ بهمن سال گذشته، میلاد در حیاط خانه در حال کشیدن سیگار بود و من نیز در راهپله داخل ساختمان که کاملا مشرف به حیاط است در حال صحبت با گوشی همراه خود بودم. همزمان، دخترم که حدودا ١٥ سال دارد، برای گذاشتن زباله به در خانه رفته بود. دخترم در حال بازگشت به داخل خانه بود که ناگهان میلاد حرکتی غیراخلاقی انجام داد. خون جلو چشمانم را گرفته بود اما چون میلاد از لحاظ بدنی بسیار قویتر بود، بهناچار آن شب سکوت کردم تا فردای آن روز میلاد را به بهانهای از خانه خارج کنم».بهروز درباره روز جنایت به کارآگاهان گفت: «روز بعد به بهانه شکار، با میلاد از خانه خارج شدیم و به سمت دشتهای اطراف شهرستان سقز حرکت کردیم. پس از پیادهشدن از ماشین، مدتی در دشت حرکت کردیم تا اینکه در مکانی خلوت از میلاد سؤال کردم: «اگر کسی به اعضای خانوادهات نظر سوء داشته باشد، با او چه کار میکنی؟» که او در پاسخ جواب داد: «او را خواهم کشت». پس از شنیدن پاسخ از سوی میلاد گلوله را به سمتش شلیک کردم.
قصد داشتم دستش را از کار بیندازم اما چون گلوله ساچمهای بود و از فاصلهای نزدیک به صورت میلاد برخورد کرد؛ درحالیکه میلاد از ناحیه صورت دچار جراحات شدیدی شده بود و بهشدت خونریزی میکرد، روی زمین افتاد. از دیدن صحنه، بسیار ترسیدم و بهسرعت از محل خارج شدم و با ماشین فرار کردم. چند کیلومتر جلوتر، تفنگ را داخل رودخانه انداختم و پس از مدتی، مجددا به تهران آمدم و به خانواده میلاد گفتم او را به صورت غیرقانونی از کشور خارج کردم و به عراق فرستادم».با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت در شهرستان سقز، بلافاصله هماهنگیهای لازم با پلیس آگاهی سقز انجام و در ادامه تحقیقات مشخص شد جسد فرد ناشناسی روز هفتم اسفند سال گذشته در دشتهای اطراف سقز کشف شده است.
با توجه به اعترافات متهم درباره پوشش میلاد (شلوار ششجیب - لباس ورزشی و کتانی سفید)، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند جسد ناشناس کشفشده متعلق به میلاد است که بر اثر اصابت گلوله به سر، به قتل رسیده بود. سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، با تأیید این خبر گفت: «با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب دومین جنایت، متهم به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه ٢٧ تهران منتقل شد و نزد بازپرس پرونده صراحتا به قتل دومین عضو از این خانواده اعتراف کرد».
نظر کاربران
پس حقش اعدام نیست این آدم باید زجرکش بشه