سرافراز تاوان چه چیزی را داد؟
درباره دلایل کنار رفتن محمد سرافراز گمانهزنیهای بسیاری میشود، تحلیلهایی که یا برآمده از حاشیههای ریز و درشت دوران مدیریت اوست یا ناشی از تغییرات عمدهای که در رسانه ملی به وجود آورد
از سه ماه قبل تا امروز که تغییر در مدیریت سازمان صدا و سیما قطعی شده، مدام شنیده میشد که فضای پیرامون نفر نخست جام جم، فضایی مهآلود و پرحاشیه است و جایگاه او کاملا سست و معلق به نظر میرسد.
امروز که سرافراز جای خود را به علی عسگری داده میتوان دوران مدیریت او را کوتاهترین دوران مدیران این سازمان عریض و طویل طی سی سال گذشته - جدا از سالهای اول انقلاب - دانست.
محمد سرافراز چیزی حدود ۱۸ ماه در راس کار بود اما در این دوران چالشها و حاشیههای زیادی پیرامون او شنیده شد تا جایی که بارها بحث استعفای او به گوش رسید و حتی در مقطعی شنیده شد که برای چند روز متوالی در محل کارش حاضر نشده است. اتفاقات دوران ریاست سرافراز طی این ۱۸ ماه آنقدر در رسانهها بازتاب یافت که میتوان از هر کدام مثنوی هفتادمن کاغذ نوشت اما بدون شک منبع اصلی مهمترین حاشیهها کمبود بودجه این سازمان و چالش آشکار جام جمیها با دولت روحانی بود.
از چالش با دولت تا برونسپاری
سرافراز که بارها به کمبود بودجه و ضعف مالی تاکید داشت حتی با استمداد از نمایندگان همسوی خط مشی سیاسیاش در مجلس باز هم در این چالش بزرگ ناکام ماند و به تبع محدودیتهای مالی مجبور به طرحهای پر سر و صدای چابک سازی و برون سپاری شد. او که برای برون سپاری، چارهای جز تن دادن به این کار و نظارت، برنامه ریزی و پشتیبانی بر ساختههای بیرون از نهاد متبوعش نداشت. در کنار این سرافراز تمام آنچه در دوره ضرغامی به وجود آمده بود را یکساله زیر و رو کرد. او در راستای چابکسازی و کوچک سازی سازمان مجبور به ادغام برخی شبکههای رادیویی و تلویزیونی شد که این اتفاق با انتقاد بسیاری از مدیران سازمان روبهرو شد و حاشیههای زیادی بهوجود آورد.
برخی از کارشناسان هم البته معتقدند مشکل اصلی که گریبان سرافراز را گرفت این بود که او میراثدار اتفاقاتی بود که در زمان ضرغامی رخداد و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران را به سازمانی فربه تبدیل کرد که نیاز به اصلاح داشت اما هر اصلاحی هم با موج مخالفتها در درون و بیرون این سازمان مواجه میشد.
در کنار این اتفاق، اختلاف برخی مدیران سازمان با پورمحمدی معاون سیمای سرافراز و تعدیلهایی که در آستانه سال نو منجر به اعتراض بسیاری از کارمندان و اعضای شبکههای تعطیل شده رخ داد نیز اوضاع را وخیمتر کرد اما سرفراز که در طول دوران ۱۸ ماههاش چیزی حدود ۹۰ پست مدیریت را حذف کرد و تمام مدیران دوران ضرغامی را کنار گذاشته بود، تاوان اقداماتی را داد که در این دوران کوتاه به آنها دل سپرده بود و البته چارهای جز آن نداشت.
از طرفی او که از خطاهای رخ داده در برنامههای زنده و ایجاد حاشیههای تازه هراس داشت از بحث برون سپاری استقبال کرد و به تامین برنامههای تولیدی تاکید داشت تا درصد خطا پائین بیاید و از میزان حواشی پیرامون این سازمان کاسته شود که البته این اتفاق رخ نداد. آنچه در برنامه فتیلهایها رخ داد نمونه مهمی از این خطاهای رخ داده بود که با اتفاقات دیگری از جمله پخش نشدن مصاحبه ظریف با عادل فردوسیپور، داستان عجیب و غریب خروج از کشور شهرزاد میرقلی خان، دعوای مستقیم با دولت بر سر پوشش ندادن برجام، شفاف سازی مجری پرس تی وی درباره تعرض یکی از مدیران این شبکه به او و حاشیههای این چنینی در تنگنا قرار گرفت تا مخالفانش را به هدف خود که همان برکناری سرافراز در کوتاهترین زمان ممکن بود نزدیک کند..
تغییرات سرافرازانه
سرافراز از همان ابتدای دوران مدیریتش در صدا و سیما با تفکرات تازه پا به جام جم گذاشت. او که از همان ابتدا دنبال تغییر ساختار بود و احساس میکرد سازمان متبوعش بیش از اندازه فربه شده برای جمع و جور کردن آشفتگیها و کاستن از هزینهها ادغام شبکهها را در دستور کار قرار داد و با این کار بسیاری از مدیران زیر دستی و کارمندان آنها را به جبهه مقابل فرستاد تا تعداد مخالفانش هر روز بیشتر از دیروز شود. او که نسبت به مدیران قبلی فرد به روزتر و دارای ایدههای تازه تری به نظر میرسید درصدد رفع ممنوع التصویری برخی مجربان سرشناس و بازیگران بر آمد و باعث شد چهرههایی مثل فرزاد حسنی، آزاده نامداری، رضا رشیدپور و سحر قریشی اجازه فعالیت در سیما را داشته باشند اما این تغییرات نیز کمکش نکرد.
با این حال تاثیر این حواشی روی کنار رفتن زودهنگام سرافراز از مسندش آنقدری نبود که تغییرات او به دنبال داشت تا جایی که با قاطعیت میتوان گفت امروز سرافراز هزینه تغییر ساختار و اصلاح وضع سازمان متبوعش را میدهد. اما نکته مهم اینجاست که بدانیم در همان سازمان عریض طویلی که مدیرانش با رئیس کل اختلاف داشتند افراد بسیار پرنفوذ و قدرتمندی در مسند کار باقی مانده یا ارتباطهایی داشتند که در پی تشدید اختلاف با سرافراز باعث کنار رفتنش از این پست شدند و به نظر میرسد استعفایی در کار نبوده است.
هر چند سرافراز بسیاری از مدیران دوران ضرغامی را کنار گذاشت و به توان مدیران معتمدش دل سپرد اما بازگشت افراد نزدیک به ضرغامی نشان میدهد مدیران قبلی از ماهها قبل منتظر تداوم لغزش سرافراز و بالا گرفتن حاشیههای دستگاه زیر دستش بودند.
حالا در شرایطی که گفته میشود علی عسگری رئیس جدید سازمان صدا و سیما خواهد بود از بازگشت علی دارابی که در زمان ریاست ضرغامی، معاونت سیما را برعهده داشت خبر میرسد که قرار است در نقش قائم مقام نفر دوم سازمان باشد. همچنین هدی فرجی هم به عنوان یکی دیگر از گزینههایی که بازگشتش قریب الوقوع به نظر میرسد نام برده شده. فرجی که در دوران مدیریت ضرغامی بر شبکه یک ریاست میکرد ظاهرا قرار است در نقش معاون سیما برگردد و جای پورمحمدی را بگیرد.
بدین ترتریب باید کم کم منتظر بازگشت مدیران قبلی سازمان و مردان معتمد ضرغامی باشیم و اینکه تازه واردهای احتمالا نام آشنا چطور با بحث کمبودهای مالی کنار میآیند. در این میان هیچ بعید نیست اولین مدیر رده دومی دوران سرافراز که کنار خواهد رفت امیر تاجیک مدیر فعلی شبکه مستند باشد که چندی قبل به شدت به دوران مدیریت ضرغامی انتقاد کرده بود اما حالا باید یا با افراد معتمد او بسازد یا کنار برود.
از طرفی باید دید علی عسگری و مدیران تازه وارد جام جم با طرحهای پر حاشیه چابک سازی و برون سپاری و تحولات ساختاری دوران سرافراز چگونه برخورد خواهند کرد. آیا شبکه شما، تماشا، بازار و تهران دوباره پا به عرصه وجود خواهند گذاشت و از معترضان و کارمندانی که بیکار شده بودند دلجویی میشود یا مدیریت جدید تن به این تغییر ساختار داده و با اصلاحات سرافرازی کنار میآید؟
نظر کاربران
من از خبرنگاران صداوسیمابودم.الان مارانادیده گرفتندتاافرادی که دارای شغل درارگان دیگری دارندرابکاربرندتابه اونها بقول خودشون نخوان پول بدند.بااینحال ادعامیکنندبودجه ندارند.
پاسخ ها
این رو هم اضافه کنید تقریباً من هرکسی رو می بینم از هر قشری به خاطر عملکرد بسیار بد صدا و سیما داره به اون انتقاد میکنه، هر کس دیگری بود زیر بارِ این همه انتقاد می مرد
سلام .جهت اطلاع .بی بی سی در کل دنیا ۲۲۰۰ نفر کارمنددارد ولی صدا وسیما ۴۸۰۰۰نفر کارمند دارد بااین حال قضاوت با شما؟؟؟؟؟
اگر به واقع عملکرد 18 ماهه دکتر سرافراز در بوته نقد قرار گیرد شاهد تحولاتی جسورانه و شجاعانه هستیم که دکتر سرافراز یک تنه اقدام به اجرای این تحولات نمود.
ایشان فارغ از برخی عملکردهای نامطلوبش در این ایام، حرکتی بسیار جسورانه در این سازمان انجام داد که کمتر مدیری جرات اجرای آن را داشت.
سرافراز با یک حرکت متهورانه مدیران چند شغله و پرمدعا در سازمان را کنار گذاشت و آنان را از دست اندازی های گستاخانه به بیت المال را ناکام گذاشت.
وی با کسانی مبارزه کرد که حتی خودروی زیر پای فرزندانشان، هزینه سفرهای کاری خارجی به همراه کلیه اعضای خانواده شان و ... از طریق صدا و سیما تامین میشد. جلوی بسیاری از ریخت و پاشهائی از بیت المال را گرفت که یقیناً وجود این ریخت و پاشها بحران سازمان را از این که اکنون هست را هم بیشتر میکرد.
نسبت به حذف بسیاری از شبکه های موازی که صرفاً جهت بزک ودوزک بود و مصداق آفتابه لگن چند دست و... بود، اقدام کارشناسانه ای انجام داد که بود یا نبود این شبکه ها هیچ تاثیری در جذب یا فرار مخاطبین نداشتند چرا که بسیاری از این شبکه ها ناشناخته بودند و مخاطبی حتی در حد یک شبکه تلویزیونی محلی هم نداشتند.
در خصوص کنترل منابع مالی سازمان اقدامات شایسته ای انجام داد و گرچه بحران سازمان را بطور کلی نتوانست رفع نماید اما اوضاع را از وضعیت قرمز و بحران آن ایام خارج نمود.
از دیگر دلایل کناره گیری دکتر سرافراز غیر از بحران مالی بحران دیگری مطرح است و آنهم فرار مخاطبین از صدا و سیما. در واقع علت ناکامی صدا و سیما در جذب مخاطب در جای دیگری نهفته است. با توجه به محدودیتهای موجود در سیاستهای اداره سازمان صدا و سیما و اعمال خط قرمزهای بیشمار که توسط قوانین ایران و شورای سیاستگذاری سازمان به این سازمان اعمال میشود، قرار گرفتن هر فرد دیگری در مسند ریاست سازمان نمیتواند مهاجرت متکثرانه مخاطبین به شبکه های فارسی زبان خارجی را بگیرد.
با توجه به اینکه ارتباطات بصورت فزاینده ای گسترش یافته و تکنولوژی های مدیا پیشرفته تر شده و براحتی در دسترس قرار میگیرد بنابراین محدود نمودن مخاطبان تلویزیون چه در ایران چه در دنیا امری ناممکن و درواقع منع نمودن مخاطبان از تماشای برنامه های شبکه های خارجی ساده انگارانه و در واقع پاک کردن صورت مسئله است.
کسی نمیتواند و در واقع حق ندارد هیچیک از مدیران سازمان صدا و سیما (چه مدیران سابق و چه مدیرانی که پس از این بر مسند قرار میگیرند) را متهم به فراری دادن مخاطبان به سمت رسانه های بیگانه نماید چرا که مشکل در درون سازمان و سیاستهائی هستند که بدون بازنگری و فقط با کمی اصلاحات هنوز در درون سازمان ساری و جاری میباشد.
شاید ایشان با دولت تدبیر و امید زاویه داشت اما دولت توان و یا اشتیاقی برای برکنار نمودن دکتر سرافراز نداشت و دولت تنها با مکانیسمهای بودجه ای در تقابل با سازمان بود.
آنچه که به واقعیت بحران های موجود در سازمان قرین تر است وجود مافیای قدرت در درون خود سازمان است که تعیین میکند سازمان چگونه مدیریت شود! و این امر تا زمانی که ریشه های منفعت طلبی و مافیا گونه برخی صاحب نفوذان در سازمان خشک نشده، وجود خواهد داشت.
شبکه ای مانند بی بی سی چگونه با پرسنلی بسیار کمتر از سازمان عریض و طویل صدا وسیمای ایران توانسته در دنیا قدرتمندانه ددر ذهن مخاطبان نفوذ پیدا نماید اما سازمان صدا و سیما با این وضعیت پر طمطراقش حتی در مرزهای داخلی هم بسختی میتواند رضایت مخاطبش را تامین نماید. دکتر سرافراز معتقد بود پالایش کیفی میتواند به نفع سازمان باشد بنابراین مبادرت به این کار کرد و بسیار هم موفق عمل کرد اما از آنجائیکه منافع بسیاری در خطر افتاده بود و صاحب نفوذهم بودند اجازه ندادند که تحولات بنیادی در سازمان صورت پذیرد.
این سازمان به عوض رشد و توسعه کیفی، تاکنون رشد کمی با چاشنی تورم داشته است و این امر هزینه مدیریت بر سازمانهای اینچنینی را بالا برده و در واقع اداره نمودن آنرا با مشکل مواجه مینماید.
هنوز مدیرانی ذی نفوذ در درون سازمان وجود دارند که صدا و سیما را یک نان دانی پر چرب یافته اند و بدون توجه به اینکه این سازمان از بیت المال ارتزاق مینماید و بدون توجه به این امر که چگونه باید در رضایت مخاطب و جامعه تلاش نمایند، سعی در تهیه آلاف و الوف از کیسه صدا و سیما دارند و تا زمانی که نگاه تحول گرایانه به سازمان تغییر نکند وضعیت سازمان صدا و سیما همچنان بدین منوال خواهد بود و...