نمایندگان مجلس و زرنگیهای سیاسی
«زرنگی» واژه جالبی در ادبیات ایرانیهاست. در مدرسه، شاگرد زرنگ یعنی دانشآموزی که درسخوان و منضبط است. در خانه، فرزند زرنگ آن بچهای است که کارهایش را سریع و با دقت انجام میدهد. در فضای اجتماعی و اقتصادی نیز زرنگ کسی است که با هوش، ذکاوت و موقعیتشناسی از فرصتها بهترین استفاده را میبرد.
به طور کلی زرنگی در واژه، کلمهای مثبت به حساب میآید. با این حال هر کلمهای میتواند در تفسیرهای مختلف، معانی دیگری نیز به خود بگیرد؛ معانی که گاه حتی متضاد هستند!
تعبیر برخی از زرنگی با انجام بیقانونی به گونهای که اصطلاحا گیر نیفتند گره خورده است. کسی که میتواند از پارتی برای راه انداختن کارش استفاده کند، زرنگ محسوب میشود. کسی که در هنگام ترافیک از روی شانه خاکی راهش را باز میکند و یا با رفتن به لاین مقابل از صف ماشینها جلو میکشد، احساس زرنگی میکند. کسی که از بیاطلاعی دیگران برای کسب سود از چیزی اقدام میکند هم خود را زرنگ میداند.
به طور کلی زرنگی در این تعریف منفی، مصداق بارز آن تعریف معروف ماکیاولیستی از سیاست است که «هدف، وسیله را توجیه میکند». در این راستا استفاده از هر راهی که شما را به مقصد برساند مجاز است و انتخاب هر راهی که نزدیکتر و سریعتر این کار را انجام دهد، نشانه زرنگی بیشتر است؛ حتی اگر این کار با قواعد و قوانین ناسازگار و در تضاد باشد.
با چنین نگاهی، شاید سیاست یکی از عرصههای جالب توجه بروز زرنگی قلمداد شود. نیچه - فیلسوف مشهور - میگوید: «سیاستمدار انسانها را به دو دسته تقسیم میکند: ابزار و دشمن؛ یعنی تنها یک طبقه را میشناسند و آن هم دشمن است» و یا از فردریک کبیر - پادشاه پروس - نقل شده است که «سیاست در ایجاد فرصت نیست، بلکه در استفاده از فرصت است». مثلی ایرانی هم هست که میگوید «سیاست پدر و مادر ندارد» و البته از این تعریف، همان منظوری برداشت میشود که میتوان در این عرصه انتظار هر کاری را داشت. جدا از همه آن چه در عرصه سیاست دسیسه، فریب و نیرنگ دانسته میشود، گاه «زرنگهای سیاسی» از تغییر کاربری ابزار قانونمند نیز برای بروز زرنگی خود استفاده میکنند.
به عنوان مثال در مجالس مختلف دنیا میتوان نمونههایی از این چنین استفادههایی از قانون را دید. فیلی باستر (سخنرانی طولانی یک نماینده برای جلوگیری از طرح یا تصویب یک قانون) یا آبستراکسیون (عدم حضور نمایندگان در جلسه برای جلوگیری از به حد نصاب رسیدن اعضا و از رسمیت انداختن آن) نمونههایی از حرکات سیاسی جمعی این چنینی هستند.در ایران و در مجلس شورای اسلامی، نمونهای که بسیار دیده شده است، تغییر استفاده از ابزارهایی همچون نطق میان دستور، تذکر و اخطار قانون اساسی بوده است.
هرچند استفادههای سیاسی و حتی بنا بر برخی اقوال خواستههای فردی نمایندگان بعضا در طرح سوال و استیضاح بیتاثیر نبوده است، اما استفاده از ابزار تذکر و اخطار در صحن علنی مجلس موضوعی است که در واقع اغلب به اصطلاح «رو» اتفاق میافتد. برخی نمایندگان مجلس با علم به پخش مستقیم مذاکرات پارلمان از رادیو و نیز انعکاس رویدادهای آن در رسانهها، ابزار تذکر و یا اخطار قانون اساسی را برای زدن حرفی به کار میبرند که در قالب هیچکدام نیست.
در این شرایط گاه تذکری مطرح میشود که اصلا درباره موضوع در دستور کار مجلس نیست و یا اخطاری مطرح میشود که بر اساس ماده استنادشده به قانون اساسی همخوانی ندارد. حتی اگر این نماینده لطف کند و در پایان حرفهایش تذکر یا اخطاری مطرح کند، تا رسیدن به طرح آن حرفهای خارج از موضوعش را میزند و سپس وارد طرح شکل قانونی فرصت حرفهایش میشود. در این شرایط به فرض این که تذکرش وارد دانسته نشده و یا اخطارش رد شود، باز هم در واقع هدف اصلی که زدن برخی حرفها از تریبون مجلس بوده، حاصل شده است. این حرفها را اغلب ابراز و اعلام مواضعی علیه گروه مخالف تشکیل میدهند.
در مجلس نهم نمونههای فراوانی از چنین عملی را توسط برخی نمایندگان دیدیم.شاید از نگاه برخی، چنین رفتاری از سوی یک نماینده، فارغ از دیدگاه سیاسیاش، چون برای زدن حرفش به هر طریقی است، زرنگی محسوب شود؛ اما واقعیت این جاست که حتی اگر آن را یک حرکت سیاسی بدانیم، اخلاق در این سیاست جایی ندارد. در نظامی که نام جمهوری اسلامی را با خود یدک میکشد، قاعدتا اخلاق باید یکی از ارکان سیاستمداری و سیاستورزی باشد.
تریبون مجلسی که برای قانونگذاری و حتی نظارت تشکیل شده، جای رفتارهایی ضد قانون و یا رفتارهایی بر اساس قانون اما بدون رعایت اخلاق نیست. کرسیهای نمایندگی، ملک شخصی نمایندگان نیست که آن گونه خود بخواهند از آن استفاده کنند و از تریبون مجلس چیزی را بگویند که انگار آن را ارگان نگاه سیاسی خود میدانند.در مجلس نهم و حتی برخی مجالس قبل چنین رفتاری بسیار دیده شده است. حال در شرایطی که مجلس دهم در آستانه تشکیل است، باید امیدوار باشیم که چنین اتفاقی در پارلمان جدید نیفتد و یا کمتر بیفتد. در عین حال این وظیفه بر دوش رسانههاست که با شناسایی چنین موقعیتهایی، این زرنگهای سیاسی را به جامعه بشناسانند. آن وقت مردم خود تصمیم میگیرند که جای این قسم از «زرنگ»ها در مجالس آتی هست یا نیست.
ارسال نظر