قتل در پی بلند حرف زدن با موبایل!
صحنه قتلی خونین در جنوب شرق پایتخت که به خاطر اعتراض به نحوه مکالمه پسری با موبایلش رخ داده بود، بازسازی شد.
روزنامه ایران: صحنه قتلی خونین در جنوب شرق پایتخت که به خاطر اعتراض به نحوه مکالمه پسری با موبایلش رخ داده بود، بازسازی شد.
این جنایت ساعت ۲۲ شامگاه هفدهم فروردین ماه سال جاری در محله مسعودیه رخ داد و وقتی مأموران کلانتری ۱۵۷ تهران پای در صحنه درگیری گذاشتند دیدند که ۸ پسر جوان چاقوکش به جان هم افتاده‌اند!
مأموران برای پایان دادن به این درگیری خشن اقدام به شلیک تیر هوایی کردند. همزمان سه جوان چاقوکش با دیدن خودروی پلیس از محل گریختند و چهار مرد دیگر دستگیر شدند.
در این میان مأموران پلیس با پیکر بی‌جان و خون‌آلود پسر ۲۱ ساله‌ای به نام محمد که روی زمین افتاده بود، روبه‌رو شدند.
خیلی زود ماجرای نزاع دسته‌جمعی مرگبار به بازپرس ایلخانی از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد.
هنوز دقایقی از این درگیری مرگبار نگذشته بود که یکی از مجرمان بازداشتی با استفاده از شلوغی و تاریکی شب از خودروی پلیس پیاده شد و پا به فرار گذاشت اما با هوشیاری مردم، این پسر ۲۷ ساله که شاهدان دیده بودند وی با چاقو گردن قربانی را هدف قرار داده است، دستگیر شد.
محسن، مظنون اصلی جنایت گفت: شاگرد مغازه لبنیاتی هستم. ساعتی پیش داخل مغازه بودم که متوجه صدای درگیری دوستم با پسر جوانی که با تلفن همراه بلند صحبت می‌کرد، شدم. وقتی از مغازه بیرون رفتم موضوع را از دوستم جویا شدم. گفت که این جوان با تلفن بلند حرف می‌زند و پشت خط ناسزاگویی می‌کند به او تذکر دادم که اینجا خانواده رفت و آمد می‌کند و جای این حرف‌های زشت نیست و آرام حرف بزن! همزمان من نیز به آن پسرجوان تذکر دادم که گفت به تو چه! ناگهان درگیری بین ما بالا گرفت و دوستان این پسر از جمله محمد - قربانی حادثه - نیز سر رسیدند. همه آنها چاقو و قمه در دست داشتند. ناخواسته ضربه‌ای به او زدم و این جنایت رخ داد.
این جنایت ساعت ۲۲ شامگاه هفدهم فروردین ماه سال جاری در محله مسعودیه رخ داد و وقتی مأموران کلانتری ۱۵۷ تهران پای در صحنه درگیری گذاشتند دیدند که ۸ پسر جوان چاقوکش به جان هم افتاده‌اند!
مأموران برای پایان دادن به این درگیری خشن اقدام به شلیک تیر هوایی کردند. همزمان سه جوان چاقوکش با دیدن خودروی پلیس از محل گریختند و چهار مرد دیگر دستگیر شدند.
در این میان مأموران پلیس با پیکر بی‌جان و خون‌آلود پسر ۲۱ ساله‌ای به نام محمد که روی زمین افتاده بود، روبه‌رو شدند.
خیلی زود ماجرای نزاع دسته‌جمعی مرگبار به بازپرس ایلخانی از شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران مخابره شد.
هنوز دقایقی از این درگیری مرگبار نگذشته بود که یکی از مجرمان بازداشتی با استفاده از شلوغی و تاریکی شب از خودروی پلیس پیاده شد و پا به فرار گذاشت اما با هوشیاری مردم، این پسر ۲۷ ساله که شاهدان دیده بودند وی با چاقو گردن قربانی را هدف قرار داده است، دستگیر شد.
محسن، مظنون اصلی جنایت گفت: شاگرد مغازه لبنیاتی هستم. ساعتی پیش داخل مغازه بودم که متوجه صدای درگیری دوستم با پسر جوانی که با تلفن همراه بلند صحبت می‌کرد، شدم. وقتی از مغازه بیرون رفتم موضوع را از دوستم جویا شدم. گفت که این جوان با تلفن بلند حرف می‌زند و پشت خط ناسزاگویی می‌کند به او تذکر دادم که اینجا خانواده رفت و آمد می‌کند و جای این حرف‌های زشت نیست و آرام حرف بزن! همزمان من نیز به آن پسرجوان تذکر دادم که گفت به تو چه! ناگهان درگیری بین ما بالا گرفت و دوستان این پسر از جمله محمد - قربانی حادثه - نیز سر رسیدند. همه آنها چاقو و قمه در دست داشتند. ناخواسته ضربه‌ای به او زدم و این جنایت رخ داد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
عدم تربیت فرزندان خانواده ها ...
به خاطر یه لحظه عصبانیت یه عمر..
سلام
روی سخنم با مسئولین قضایی کشور است ، ترا به خدا شما را سوگند می دهم با تعللتان در امر رسیدگی به اینگونه امور که باعث فراموشی در اذهان عمومی می شود و اثر گذاری کیفر مجرمین بر روی سایرین کم اثر می گردد ، ترتیبی اتخاذ فرمایید که در کوتاه ترین زمان و بدون نوبت به این پرونده ها رسیدگی شود و با مجرمین با اشد مجازات برخورد تا درس عبرتی برای سایرین باشد و الا مطمئن باشید از رأفت اسلامی شما سوء استفاده می کنند و ارتکاب به اینگونه جرایم عادی تر می شود.
پاسخ ها
جناب بی نام عزیز سالهاست برای عبرت سایرین اشد مجازات در نقطه نقطه این سرزمین در حال اجراست اما آیا ارتکاب این جرایم ، دعواها نزاعها درگیری ها وغیره تمام شده؟ این شاگرد لبنیاتی لحظه ای عصبانی شده و با چاقوی پنیر خردکنی به گلوی آن فرد هتاک زده هردو عصبانی و عصیان زده بوده اند سوال اصلی اینه که برای از بین بردن تنشها و عصبانیت ها و زود از کوره دررفتن ها مسئولان ما چه کرده اند؟ آیا اعدام راه حل اصلی ست؟ فرهنگ غنی ولی بلا استفاده ای داریم چرا؟ چرا از فرهنگ بخشش فقط در زمان اعدام حرف می زنیم، چرا در زمان های دیگر از بخشش و عفو و گذشت حرفی به میان نمیاد؟ این ضارب اعلام کره متوفی با عصبانیت و خشم درحال مکالمه تلفنی بوده و از الفاظ رکیک استفاده می کرده، از طرفی این کاسب وقتی اعتراض می کند با فحش مادر روبه رو می شود، چرا باید مقتول بی ادبی رو به حدی رسونده باشه که هیچکس جرات اعتراض به اورو نداشته باشه؟ چرا در نظام آموزشی ما ، در خانواده ها و در جامعه ادب و احترام آموزش داده نمیشه؟ ما مسلمانیم اما ژاپنی های کمونیستی را می بینیم که به همدیگر احترام می گذارند و ادب را در همه جا رعایت می کنند مسلمانی که فقط به نمازو روزه نیست بهتره به دیگر زوایای اسلام هم نگاه کنیم و به آنها عمل کنیم عمل کنیم عمل کنیم
درس عبرت نمی خواد اینو اعدام کنین حقشه
حالانمیشه یکی دیگرو اعدام کنن که این قاتل عبرت بگیره ؟شایدآدم شد