داستان عکس امضاء شده امام (ره)
یادگار امام روایتی را از پاسخ مثبت ایشان به درخواست مشتاقان ایشان برای امضای یادگاری روی عکسها منتشر کرد.
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در صفحه اینستاگرام خود، زیر این عکس نوشت:
یادش یه خیر، یکی از کارهای من در دوره دبستان و شاید اوایل راهنمایی آن بود که قرآن یا عکس امام را خدمت ایشان می بردم و ایشان امضا میکردند و آن را به صاحبش بر میگرداندم. روزهای خوشی بود. جالب آن بود که امام نسبت به این کار ذرهای مخالفت نداشتند. برخی وقت ها هم قند از پیش ایشان بر می داشتیم و ایشان بر آن دست می کشیدند و به مشتاقانش می رساندیم. نوههای دیگر هم معمولا چنین میکردند.
اما داستان این عکس:
این عکس را که تاریخ آن مربوط به زمان حضور ایشان در نوفل لوشاتو است، در جماران به امضای ایشان رساندم. گیرنده خود عکاس خانه داشت و با وسایل چاپ عکس (که البته فراوان نبود و تنها برخی از عکاسیها در اختیار داشتند)، تعداد زیادی از آن منتشر کرد و مقداری هم به من داد تا به علاقمندان بدهم. اما این عکسها که امضای چاپی داشت هیچ نتوانست جای امضای اصل را بگیرد و طبیعی هم بود که چنین باشد. البته عکس به سبب شادابی و طراوتی که دارد مشتاقان خود را داشت ولی امضای امام البته حلاوت دیگر داشت.
دوش پنهان گفت با من کاردانی تیز هوش
کز شما پنهان نشاید کرد سرّ می فروش
با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام
نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش
ارسال نظر