نابرجاميان
وقتي كه گفته ميشود مهمترين شكاف موجود و فعال در عرصه سياست ايران، شكاف ميان طرفداران برجام با مخالفان آن است، سخن گزافي گفته نشده است.
به همين دليل است كه بسياري از اصولگرايان نيز علت شكست خود را متهم شدن به مخالفت با برجام دانستهاند و در دور دوم انتخابات نيز تاثير اين عامل واضحتر بود. با وجود اين به نظر ميرسد كه مخالفان برجام همچنان پاي خود را در يك كفش كردهاند تا حداكثر مخالفت را با برجام انجام دهند و هر اتفاقي را نيز بهانه اين مخالفت كنند، در آخرين اظهارات از اين نوع كه دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي و مذاكرهكننده قبلي در موضوع هستهاي ابراز داشته، شاهد گوشهاي از اين منطق مخالفان هستيم. وي در سخناني ابراز داشته است كه:
»اين سند برجام، سندي نيست كه به خودي خود قابل اعتماد باشد، اين سند با شروط پذيرفته شده است. اگر برجام توافق خوبي بود، رهبر انقلاب، مجلس و شوراي امنيت ملي ٢٨ شرط براي اجراي آن اضافه نميكردند. برجام بدون اين شروط واويلاست. ما در مذاكرات پيشنهاد پخش زنده گفتوگوها را داديم.
وقتي بسته پيشنهادي خود را در مسكو و بغداد ارايه داديم، آن را روي اينترنت نيز گذاشتيم تا بگوييم پيشنهاداتمان مشخص است.« براي آنكه بدانيم درك و فهم مخالفان از سند برجام و اصولا مذاكره با ديگران چگونه است، كافي است به اين نظرات توجه كنيم. اگر متن برجام يك توافق طرفيني است، چگونه ميتوان يكطرفه براي آن شرط قرار داد؟ مگر اينكه بگوييم اين شروط در ضمن آن توافق مستتر است. براي مثال اگر ميان دو نفر خريد و فروشي قطعي صورت گيرد، پس از آن يك طرف معامله نميتواند به خواست خود شروطي را به آن اضافه كند، مگر اينكه معتقد باشد اين شروط در ضمن معامله مفروض گرفته شده و وجود دارد، يا آنكه اين شروط را طرف ديگر نيز امضا كند.
از نظر مذاكرهكنندگان متن اصلي و مورد استناد برجام، همان متني است كه منتشر شده است، و اگر دستوري درباره تاييد اين متن صورت گرفته به منزله تحقق يا وجود همان شروط در متن توافق است. و الا كدام فرد عاقل است كه نداند، اضافه كردن شروط يكطرفه فاقد وجاهت قانوني و عقلي است. حال چگونه ايشان ٢٨ شرط را براي آن متن اضافه كردهاند، خدا ميداند.
نكته ديگري كه در اين سخنان است، بحث شفافيت آن مذاكرات است. واقعا جاي تعجب دارد در جامعهاي كه كسي قادر نبود كوچكترين نقد يا اعتراضي به آن سياستهاي نادرست در مذاكرات هستهاي كند، سخن از شفافيت مذاكرات به ميان آوريم. آخر در كجاي دنيا مذاكرات سياسي را به صورت شفاف و پيش از به نتيجه رسيدن منتشر ميكنند كه ما بخواهيم دومي آن باشيم؟ كسي از مذاكرهكنندگان قبلي شفافيت نخواسته بود، همين كه مانع از نقد روزنامهها و رسانهها و سخنرانان نميشدند كافي بود. آيا هيچكس با آن سياستها مخالف نبود؟
مگر ممكن است كسي مخالف نباشد؟ به طور قطع تعداد قابل توجهي مخالف با سياستهاي هستهاي گروه قبلي بودند، ولي چرا در هيچ رسانه رسمي داخل كشور كسي مخالفتي ابراز نميداشت؟ خوب پاسخ روشن است. چون مذاكرهكنندگان قادر به دفاع از عملكرد خود نبودند، و نميخواستند ديگران در مذاكره آنها به هر نحوي ولو به صورت نقد داخل شوند. جالب است كه به اين سخنان رييس كميته روابط خارجي مجلس هشتم توجه كنيم تا عمق ماجرا را بفهميم. ايشان از اصولگرايان جناح متبوع دبير سابق شوراي عالي امنيت ملي بودند. حشمتالله فلاحتپيشه درباره اينكه آيا شما به عنوان رييس كميته روابط خارجي مجلس هشتم اطلاعي از خريد اوراق بهادار امريكايي توسط دولت احمدينژاد در آن زمان داشتهايد يا خير، اظهار كرد: در اين باره هيچ گزارشي به مجلس ارايه نشد.
مشكلي كه بين مجلس و دولت آقاي احمدينژاد وجود داشت اين بود كه دولت سابق براساس اعتقاد خاص خود معتقد بود كه مجلس در رأس امور نيست. فلاحتپيشه درباره اينكه آيا دور قبلي مذاكرات هستهاي تيم مذاكرهكننده گزارشهايي را به مجلس شوراي اسلامي ارايه ميداد يا خير، اظهار كرد: در همان زمان من بارها انتقاد كردم كه مجلس اغماض بيش از حدي نسبت به دولت دارد. بارها آقاي جليلي و تيم مذاكرهكننده هستهاي به مجلس دعوت شدند كه فقط يكبار به مجلس آمدند و بارها دعوت كميسيون را ناديده گرفتند.»
اگر مخالفان برجام و مذاكرهكنندگان قبلي به سياست خود اعتماد داشتند، قطعا از نقد آن استقبال ميكردند، چون ميتوانستند از طريق پاسخ دادن به نقدها، منطق خود را شفافسازي كنند. همان كاري كه گروه مذاكرهكننده فعلي انجام ميدهد و هيچ مانعي در راه نقد و حتي تخريب برجام ايجاد نميكنند، زيرا معتقدند كه در مسير درستي كه قابل دفاع است گام برميدارند و ميتوانند جواب نقدها را بدهند، همچنان كه تاكنون دادهاند.
بنابراين مخالفان برجام و مذاكرهكنندگان قبلي به جاي آنكه در تخريب برجام بكوشند، بهتر است انرژي خود را صرف كمك به دولت جهت اجراي بهتر آن كنند. اين توافق برگشتناپذير است، مگر آنكه طرف غربي آن را كنار بگذارد. بنابراين مخالفت با آن جز آنكه بينتيجه است، به ضرر منافع ملي كشور و وحدت داخلي نيز هست.
ارسال نظر