ریشه یابی جنایات علیه زنان در ترکیه
قتل زنان، طلاق، جدایی و درخواست های غیرمعمول مردان از زنان جزو اصلی ترین مواردی است که بخش قابل ملاحظه ای از جامعه زنان ترکیه در ذیل عنوانی به نام «قتل های ناموسی» با آن درگیر هستند.
مفهوم جنایت عصیان به معنی شورش زن علیه نظم رایج و بیان اراده شخصی وی، و قتل او توسط مردش است. بررسی ها نشان می دهد قتل زنان از سوی شوهران به دنبال درخواست طلاق یا جدایی از سوی زنان برخلاف جنایت های ناموسی یا عرفی - اخلاقی متعلق به طبقه ای خاص یا گروه های دینی، قومی یا اجتماعی نیست.مهم ترین عامل در جنایت های عصیان، قتل زن به دنبال خواست زن برای جدایی از مرد و در واقع مخالفت با وضع موجود است. این مخالفت و اعتراض، بیان اراده شخصی زن است که نمی تواند جدا از تلاش زنان برای کسب استقلال ارزیابی شود.
برخلاف مردان، تحول جایگاه زنان در ضدیت آنان با جایگاه زن در جامعه پدرسالار است. مرد با اتکا به نقش تعریف شده اش در مناسبات سنتی، تحول موقعیت زنان را در قالب تهاجم به مرزهای قدرت مردانه و لزوم مقاومت در برابر این هجمه ارزیابی می کند. قتل زنان خواهان طلاق، جدایی یا تصمیم گیری برای زندگی شخصی نقطه اوج این مقاومت مردانه - سنتی است.
نقطه عطف در جنایت های زنان، قتل «عایشه باشالی» در سال ۲۰۱۰ به دنبال طلاق به علت خشونت سیستماتیک از سوی شوهرش است. از آن زمان به این سو، تصویر وی با چشمانی کبود و مالامال از خشم و رنج نهفته در آن پیوسته در اعتراض های خیابانی علیه قتل های زنان استفاده می شود. عایشه باشالی قبل از کشته شدن درخواست های متعددی به نهادهای مختلف برای محافظت ناز او در برابر تهدیدهای جانی توسط شوهرش داده بود اما هیچ کدام از این نهادها پاسخی به درخواست های وی نداده بودند. همین نکته، قتل عایشه را بسیار تراژیک می کند.
جنایت محتوم در حال نزدیک شدن بود اما سیستم آگاه از وقوع آتی این جنایت به علل نامعلوم مانع آن نشد. بعد از قتل عایشه باشالی تدابیر و ترتیبات پیشگیرانه قانونی زیادی اتخاذ شد اما جنایت ها همچنان ادامه داشت. منتقدان می گویند که رسانه های نوشتاری و دیداری با اطلاق عنوان ساده انگارانه «جنایت ناموسی» روی واقعیت این جنایت پرده کشیدند. این در حالی است که جنایت های ناموسی شکل نهادینه فرهنگی دارند و در سالیان متمادی قدرت شان را از سنت کسب کرده اند.
در مورد خاص ترکیه، در مقابل ویژگی های مشترک جنایت های ناموسی و عرفی - اخلاقی تفاوت هایی نیز موجود است. در هر دو مورد، علت مهم و موثر، فشار اجتماعی ناشی از ارزش های کهن پدرسالار است. جنایت های ناموسی لزوما همراه با تصمیم خانواده و نقشه قبلی قتل قربانی یا واجد هرگونه کیفیت جمعی در کنش قتل نیست، ولی قتل های عرفی همیشه همراه با عناصر مذکور هستند.
جدای از این، جنایت های عرفی - اخلاقی عموما به دنبال علل ناموسی انجام می گیرد. جنایت های عرفی - اخلاقی بیشتر منابع غربی تحت عنوان جنایت های ناموسی طبقه بندی می شوند. از دیگر سو، جنایت های ناموسی و جنایت هایی که با انگیزه جاه طلبی انجام می شوند با وجود قرار گرفتن در طبقه بندی های متفاوت، در برخی مواقع کیفیات مشترکی دارند.
علت مهم و مشترک قتل های ناموسی و قتل هایی که به علت جاه طلبی رخ می دهند، حسادت است. در غرب جنایت هایی که به دنبال خیانت زنان یا مشکوک شدن مردان به آنان صورت می گیرد، ذیل جنایت های جاه طلبی مردان طبقه بندی می شود اما همان جنایت در ترکیه و دیگر کشورهای مسلمان یا کشورهای خاورمیانه جنایت های ناموسی نام می گیرند. برای مثال در ایتالیا و یونان جنایت های ناموسی بیشتر با خیانت زنان مرتبط هستند. از این جنایت ها نزد عوام در ایتالیا تحت عنوان «طلاق به سبک ایتالیایی» یاد می شوند.
در حالی که در سال های اخیر جنایت هایی که در ترکیه رخ داده بیشتر از آن که مربوط به عفت یا وفاداری زنان باشد با تحول موقعیت و جایگاه زنان و به تبع آن، تحول در عادات مرتبط است. هر چقدر هم که علل منتهی به قتل زنان همچون درخواست طلاق، جدایی یا جواب منفی به درخواست رابطه از سوی مردان تحت عنوان جنایت ناموسی ارزیابی شود در اصل آنچه رخ داده جنایت عصیان است. جنایتی که به علت عصیان زنان صورت می گیرد.
نمی توان از قتل عایشه باشالی تحت عنوان جنایت ناموسی یاد کرد، بلکه می توان از آن قتل تحت عنوان جنایت عصیان توسط شوهری مجنون سخن گفت. جنایت های عصیان مبتنی بر سنت مشخصی نیست بلکه مبتنی بر عللی چون اختلافات میان زن و شوهر ناشی از سبک مدرن زندگی و یا وابستگی افراطی مرد به زن است.
افزایش جنایت های عصیان در ترکیه مدرن با تحول موقعیت زنان ارتباط نزدیکی دارد. مشارکت فزاینده زنان در نیروی کار شهری، هر چه بیشتر دیده شدن حضور زنان در فضاهای عمومی و تلاش آنان جهت رشد فردیت، فرصت خروج آنان از چارچوب تعاریف سنتی نقش های زنانه را ممکن کرده است.
افزایش نهادهای جامعه مدنی زنان جایگاه آنان را مستحکم تر ساخته است. وقع جنایت های عصیان محصول کشمکش بین جایگاه زنان با نظام پدرسالار یا همان نظامی است که موسس جایگاه سنتی مردان است.
با وجود تدابیر و ترتیبات شدید قانونی برای پیشگیری از خشونت علیه زنان، جنایت ها همچنان ادامه دارند و این سندی است دال بر ماهیت ساختاری مسئله خشونت علیه زنان در ترکیه. از همین رو پیشگیری از وقوع جنایت علیه زنان با اصلاحات ساختاری و دراز مدت ممکن به نظر می رسد.
(این نوشته ترجمه بخشی از مقاله «بین سنت و مدرنیته: قتل های اخیر زنان در ترکیه» در شماره ۳۰ مجله جامعه شناسی در سال ۲۰۱۴ است.
ارسال نظر