درد معلم خاشی، درد معلمان ایران است
فرقی نمیکند یک سال گذشته باشد یا یک صد سال، او را به خاطر خواهید داشت. اولین کسی که خواندن و نوشتن را به شما آموخت و پا به پای شما الفبا را دوره کرد. امروز روز معلم است. روزی که شاید تنها فرصتی باشد تا پای درد و دلهایش نشست.
فداکاری یکی از صفاتی است که همواره با معلمان همراه بوده است. اما از زمانی که فضای مجازی انسان ها را به هم نزدیک تر کرد، فداکاری آنها هم ستودنی تر شد. از سرتراشیده معلم مریوانی گرفته تا از خود گذشتگی معلم خاشی. هرچند خبرها در پس سیل اتفاقات ریز درشت گم می شوند اما کسی حمیدرضا گنگوزهی، معلم فداکار خاشی را فراموش نمیکند. معلمی که در منطقه صفر مرزی برای نجات جان دانش آموزانش جان داد.
قول هایی که عملی نشد
نخستین روزهای پس از پایان تعطیلات نوروزی، خبری روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت که خیلی ها را در بهت و اندوه فرو برد: «معلم خاشی جان خودش را ازدست داد تا دانشآموزانش نجات پیدا کنند» . تنها سه روز از بازگشایی سال جدید در مدارس نگذشته بود که سه دانشآموز مدرسه روتک خاش غافل از اینکه تا چند ثانیه دیگر چه سرنوشتی در انتظارشان است مشغول بازی کودکانهشان در کنار دیوار سست مدرسه بودند، ناگهان حال و هوای منطقه خاش طوفانی شد. در همان لحظات حمیدرضا گنگوزهی و عبدالرئوف شهنوازی دو معلم مدرسه روتک خاش متوجه شدند که دیوار فرسوده همجوار مدرسه ممکن است جان بچهها را به خطر اندازد.
فریادهای آنها برای دور شدن دانشآموزان از کنار دیوارهم فایده نداشت برای همین نزدیک شدند و سه دانشآموز را از نزدیکی دیوار دور کردند اما دیوار فرو ریخت و خودشان زیر آوار ماندند. عبدالرئوف شهنوازی پایش زخمی شد و حمید رضا گنگوزهی جانش را از دست داد. خبری تلخ که واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. برخی نوشتند که چرا مدارس کشور هنوز استانداردهای لازم را برای امنیت دانشآموزان ندارند و برخی بحث حق و حقوق معلمان را پیش کشیدند که با وجود این همه کمبودها همچنان فداکارانه پای دانشآموزانشان میایستند. موضوعی که البته وزیر آموزش و پرورش هم به آن اشاره کرد و گفت: «معلم فداکار جان خود را که بزرگترین سرمایه است برای نجات دانشآموزان فدا کرد تا زیستن برای دیگران را بیاموزد.
تمام تلاشمان را میکنیم تا بتوانیم کمی از درد و رنج این خانواده کم کنیم.» او تاکید کرد: «از همان روزی که این حادثه اتفاق افتاد همه مسئولان آموزش و پرورش در استان موظف شدند تا موضوع را به طور جدی بررسی کنند. ما بنا به وظیفهای که داشتیم پنجشنبه صبح درمنطقه حاضر شدیم. با خانواده این معلم دیدار کردیم و متوجه شدیم همسر این معلم فداکار کارشناس علوم تربیتی است و علاقه بسیاری به ادامه راه همسرش دارد. همان جا اعلام کردم که این خانم همکار ما خواهد شد و شرایط استخدام او باید سریعاً انجام شود. فرزند کوچک این خانواده بیمار است و وظیفه آموزش و پرورش است تا شرایط لازم برای معالجه این کودک را فراهم کند.»
این قول و قراری بود که وزیر آموزش و پرورش با بازماندگان معلم خاشی گذاشت. معلمی که فارغالتحصیل رشته آموزش ابتدایی دانشگاه آزاد شهرستان خاش بود و از حدود یک سال پیش به صورت خرید خدمت ۸ ماه بدون حقوق برای آموزش و پرورش کار کرد. حالا اما پس از گذشت یک ماه از مرگ این معلم فداکار، برادر او برای انجام مقدمات استخدام همسر معلم فداکار به تهران آمده است اما گویا مسئولین فراموش کرده اند که چه قول هایی به خانواده این معلم داده اند.
امیدمان به خداست
برادر شهید گنگوزهی در گفت و گو با روزنامه «ابتکار» در رابطه به وعده های مسئولین برای حمایت از خانواده معلم فداکار گفت: برای انجام امور اداری جهت استخدام همسر برادرم به تهران آمده ام. دیروز کارهای اداری برای استخدامش را در آموزش و پرورش تکمیل کردم. او در رابطه با نتیجه استخدام همسر شهید گنگوزهی گفت: امیدمان به خداست. به من گفتند که ممکن است یک روز، شاید ۱۰ روز، یک ماه و شاید یک سال دیگر خبرش را بدهند. قرآن می فرماید: ولا تقنطوا من رحمه الله. ما از رحمت خدا نا امید نیستیم. امید دارم که کارش درست شود. او در ادامه گفت: وزیر آموزش و پرورش پشت تریبون مسجد به ما قول دادند. قولی بالاتر از این نیست. برادر شهید گنگوزهی در رابطه با وضعیت فرزندان معلم شهید گفت: یکی از فرزندانش دچار لکنت زبان است، اما وضعیت خوبی دارد و کم کم مشکلاتش رفع می شود.
اما فرزند دیگرش دچار بیماری قلبی مادرزادی است. پس از تولد متوجه شدیم که در قلبش سوراخی به اندازه سر سوزن وجود دارد. به خاطر مشکلات مالی و معیشتی نتوانستیم درمان هایش را پشت سر بگذاریم. تحت مراقبت بیمارستان امید کودکان است. اقدامات اولیه چون عکس برداری و ... را برایش انجام داده ایم. طبق نظر دکتر قرار است ۶ ماه دیگر دوباره به بیمارستان مراجعه کنیم. فعلا حالش خوب است. برادر این معلم فداکار در رابطه با حمایت مسئولین برای درمان بیماری فرزند این معلم شهید گفت: در این مورد هیچ کمکی نکرد. همان روز اول وزیر مبلغی ناچیز را به تقدیممان کردند. او همچنین در رابطه با حقوق عقب افتاده برادرش گفت: هنوز که هنوز است حقوق عقب افتاده برادرم پرداخت نشده است.
شهادتش افتخار است، از مسئولین چیزی نمی خواهیم
برادر گرگوزهی ضمن تبریک روز معلم به تمامی معلمان گفت: از رئیس جمهور و وزیر محترم به خاطر همدردی با ما تقدیر و تشکر را دارم. برادر من دینی را که نسبت به جامعه و انسانیت و کشورش داشت به نحو احسن پرداخت کرد. از مسئولین چیزی طلب نمی کنم فقط امیدوارم در نبود برادرم از خانواده و فرزندانش حمایت کنند.
شهادتش افتخاری برای کشور است. این برای ما افتخار و سعادتی است. او در پاسخ به این سوال که آیا با وجود این اتفاق مسئولین توجه بیشتری به نقطه صفر مرزی دارند؟ گفت: گرچه من اطلاعی از بازسازی مدارس در این منطقه ندارم اما تا جایی که میدانم، کسی از مسئولین به این منطقه سر نزده است. جمعیت خیریه امام علی (ع) از مدرسه بازدید کردند و از خانواده ما دلجویی کردند.
برادر این معلم فداکار با بیان اینکه مدارس این منطقه وضعیت خوبی ندارد، گفت: این منطقه سه مدرسه دارد. بدنه و پایه های مدرسه ها آب خورده است، مدرسه ای دیگر هم انبار محلی هاست و آن دیگری هم وضعیت خوبی از نظر امنیت ندارد. صبح ها بچه ها در آنجا درس می خوانند و شب ها محلی ها در آن می خوابند. کنار یکی از مدارس آغول گوسفندان است.
معلمان و دغدغه معیشت
شاید اولین دغدغه معلمین دغدغه معیشت باشد. حرفی که آن را محمد رضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی در گفت و گو با روزنامه «ابتکار» تایید میکند. او در این رابطه گفت: عموما آن چیزی که زندگی افراد را تحت تاثیر خود قرار میدهد، نیازهای فیزیولوژیکی افراد است و وقتی که این نیازها تامین نشود تاثیر خود را در بخش های بالاتر زندگی فرد میگذارد. او معتقد است: حس تبعیض چند دهه ای در آموزش و پرورش وجود دارد. شاید این حس آنقدر گفته شده که کارایی خود را از دست داده است اما مسئولین نتوانسته اند برای از بین رفتن این حس کاری کنند. این حس تبعیض که معلمان را جزو کارمندان دولت به حساب نمی آورند در بین اکثر معلمان وجود دارد.
دغدغه معیشت سخنی است که بارها و بارها گفته شده اما همچنان به قوت خود باقی است. دولت ها هر کدام که میآیند و می روند قدمی در راستای آن بر میدارند. بزرگ ترین گامی که دولت یازدهم در این رابطه برداشت، طرح رتبه بندی فرهنگیان بود هرچند که با کاستی هایی همراه بود. طرحی که برای معلمان زیر ۶ سال سابقه اجرایی نشد و با اعتراض برخی از معلمان همراه شد.
محمدرضا نیکنژاد در این رابطه می گوید: این گام باید با گام های دیگر همراه باشد تا اثر گذاری مطلوب خود را بگذارد. طی چند مرحله باید گام ها را بردارند تا اختلاف حقوقی بین معلمان و کارمندان و خط فقر نسبی در کشور از بین برود. محدود کردن مطالبات معلمان در چهارچوب مطالبات حقوقی، ظلمی بر خواسته های معلمان است. معلمان خواسته های دیگری نیز دارند. یکی از آنها تراکم بالای کلاس است که تنها بخش عظیمی از انرژی معلمان صرف کنترل کلاس می شود.
دغدغه جان داریم
براساس آماری که آموزش و پرورش اعلام کرده است، یک سوم مدارس کشور فرسوده اند و طبق آخرین آماری که از تعداد مدارس در کشور ارائه شده است، ۱۱۲ هزار مدرسه در کشور وجود دارد که با یک حساب سرانگشتی می توان گفت که یک سوم این مدارس رقمی در حدود ۴۴ هزار مدرسه خواهد بود. ۴۴ هزار مدرسه ای که نه ضامن جان معلم است و نه ضامن جان دانش آموز. محمد رضا نیکنژاد، کارشناس آموزش معتقد است: مدرسه ای که عمری طولانی دارد با اهداف آموزشی هم راستا نیست. به این معنی که معلمی که در چنین مدرسه ای تدریس می کند نمی تواند از امکانات بهینه ای برای آموزش بهره مند شود.
معلمان به دنبال این هستند که حرکت دولت به سمت خصوصی سازی کاهش پیدا کند. خصوصی سازی آموزش تبعات بسیاری را به همراه دارد. یکی از پیامدهای آن بهره کشی از معلم است و معلم دیگر آزادی عمل نخواهد داشت و مجبور است که زیر مجموعه خصوصی قرار گیرد تا بخشی از خواسته های معلم از جمله حقوق بیشتر تامین شود. در صورتی که آموزش باید آموزشی باشد که تمامی آحاد دانش آموزان را در بر بگیرد و آموزش را طبقاتی نکند. وقتی که آموزش و دانش آموز طبقاتی شود، معلم هم طبقاتی خواهد شد.
او ادامه می دهد: یکی از نکاتی که وجود دارد این است که وقتی معلمان در مدارس دولتی تدریس می کنند، بیشتر به اهداف آموزشی توجه دارند چرا که مدارس دولتی کمتر از سایر مدارس غیر انتفاعی به دنبال کنکور و نمره هستند. اما در مدارس خصوصی معلمان به خاطر کسب پول بیشتر از فضای آموزش و پرورشی خارج می شوند. در حقیقت زمانی که مدارس غیر انتفاعی گسترش می یابند، آموزش کالایی و معلمان پول محور رشد پیدا می کند.
مرگ ۳۴ معلم در ۳ سال
در۳ سال گذشته ۳۴ معلم بر اثر تصادفات جاده ای، ضربه چاقو، آوار، سرمازدگی و ... جان خود را از دست داده اند. این آماری است که محمدرضا نیکنژاد اعلام می کند و می گوید: بدست آوردن این آمار کار سختی نیست. فقط کافی است دو واژه معلم و مرگ را در گوگل جست و جو کنید. او می گوید: بخشی زیادی از معلمان برای رفتن به مدرسه مسافت طولانی را طی می کنند و همین باعث می شود که جان آنها در همین مسافت طولانی به خطر افتد.
معلم فداکار خاشی نمونه ای از همین دست معلمان است. او ۵ روز در هفته را در روستای محل کار خود می گذرانده و برای برگشت به خانه مسافتی را بالغ بر ۲۸۰ کیلومتر پشت سر می گذاشته است. یکی از دلایل آمار بالای تصادفات جاده ای معلمان همین مسافت بسیار محل کار تا خانه آنهاست.
او با بیان اینکه حجم کار معلمان بالاست می گوید: بخشی از معلمان بر اثر فشار عصبی دچار سکته های قلبی می شوند. بنابراین ساختمان فرسوده از یک طرف و سایر اتفاقات از سوی دیگر جان معلمان را به خطر می اندازد.
ارسال نظر