همدستی در اوباشی گری!
دربی اخیر تلفات نداشت! با این وجود هنوز یک سال هم از تراژدی غمگین مرگ هفت تماشاچی فوتبال در ورزشگاه آزادی نگذشته است. فوتبال دلیلی برای شاد بودن و دور هم بودن است، با این حال به عاملی برای مرگ و نابودی تبدیل شده است.
همیشه تماشاچیان و طرفداران مسابقات نیستند که هدف اوباشیگری در فوتبال قرار میگیرند، افراد عادی و مردم کوچه و خیابان هم از این مزاحمت و آشوب در امان نمیمانند. برای مثال سال ۹۰ شادی طرفداران تیم پرسپولیس در شهر گچساران از توابع استان کهگیلویه و بویراحمد منجر به مرگ یک دختر جوان شد که به عنوان رهگذر در حال تردد در خیابان بود.
علاقهها را مدیریت کنیم!
صندلیهای ورزشگاه آزادی با ترتیب و نظم خاصی چیده نشده و همه آنها یک شکل هستند، اما محل قرارگرفتنشان معناهای متفاوتی دارد. برخی از نوجوانان و جوانانی که در ایران برای تماشای فوتبال و سایر مسابقات ورزشی به استادیومها میروند حجم تخریب شدهای از احساسات و هیجانات مثبت و منفی را با خود به آنجا میبرند و فقط یک دام و مهلکه کوتاه کافی است تا نوجوان در اثر فشار جو از خود بیخود شده و دست به کارهای عجیب بزند.
نمونه این اتفاقات را در مسابقات ورزشی و بهویژه فوتبال در سراسر دنیا شاهد هستیم، اما در ایران وندالیسم فوتبالی شکل دیگری دارد. یک تماشاچی قدیمی فوتبال در درد و دل با «آرمان» در این زمینه میگوید: مسئولان باید بدانند این صندلیها هیچ وقت خالی نمیماند. برای جوانی که انگیزه و تفریحی جز استادیوم آمدن ندارد این تفریح بزرگی است که نمیتوان آن را متوقف کرد یا جلوی علاقه جوان به آن را گرفت بلکه باید این علاقه را مدیریت کنیم.
هیچ آماری وجود ندارد!
اگر بعد از این دربی یا برخی مسابقات ورزشی عنوان میشود این بازی خوشبختانه تلفاتی نداشته به دلیل این است که معمولا هر بازی فوتبالی با حاشیه و بازیهای حساس با زد و خورد و حوادث جانبی همراه است. در ایران متاسفانه وقتی یک بازی فوتبال تمام میشود و جراحت و کشتهای بر جای نمیماند باید خدا را شکر کرد.
از برخی که خود فرهنگ تماشاگری و استادیوم رفتن ندارند تا استادیومهای ما که امن نیستند، دست به دست هم می دهند که برخی بیدلیل در این میانه کشته و مصدوم شوند یا جراحاتی گریبانگیر آنها شود که یک عمر با آنها باقی میماند.سال ۹۰ به دنبال تغییر ناگهانی نتیجه بازی پرسپولیس و استقلال و شادی هواداران پرسپولیس، یک نفر کشته و ۴۶ نفر به علل مختلف راهی بیمارستان شدند.
مهر پارسال هم که هنوز یادمان نرفته چطور ناباورانه هفت ایرانی در حین خروج از ورزشگاه آزادی به دلیل ازدحام جمعیت و افتادن سقف آهنی جان باختند. اینجاست که باید بگوییم ورزشگاه رفتنمان هم مانند رانندگی کردنمان است، این در درجه اول خودمان هستیم که با استفاده نابخردانه از یک وسیله یا مکان آن را به کام خود و دیگران تلخ میکنیم. در اینجا بد نیست یادی هم بکنیم از درگذشتگان با احساسی که به دلیل هیجان و شوک ناشی از برد و باخت حین تماشای این مسابقه فوت می کنند که اگر بخواهیم نرخ واقعی این افراد را به رقم کشتههای بعد از بازی در اثر درگیری و ازدحام بیفزاییم آمارها سربه فلک می کشد. آمارهایی که متاسفانه مانند بسیاری از معضلات اجتماعی در کشورمان رقم دقیقی در موردشان وجود ندارد و همه خبرها مقطعی است. با این وجود با پیگیری اخبار کشتهشدگان و تلفات دربی میتوان گفت هیچ زمانی آمار کشتهشدگان دربی کشور چند سال پی درپی صفر نبوده است.
این فقط یک تفریح نیست!
برای تعداد زیادی از ایرانیان فوتبال و تماشای آن چیزی بیش از یک تفریح محسوب شده و حتی برای عدهای این به اصطلاح بازی یکی از دغدغههای اصلی زندگی تلقی میشود. کریخوانیهایی که بعضا به زد و خورد و حتی مرگ و میر ختم میشود تراژدی تکراری بازی دو تیم مطرح فوتبال پایتخت است که از دیرباز تماشاچیان زیادی را برای تماشای خود به استادیومها میکشاندند.
این افراد شب جلوی در ورزشگاه چادر میزنند، ساعت ها جلوی در صف میکشند و در برف و سرما یا زیرآفتاب سوزان تیم محبوبشان را تشویق می کنند، نه برای اینکه این هم یک بازی است و باید از آن لذت ببرند، بلکه این علاقه گاهی اوقات جنبه افراطی گرفته و شکل مرگ و زندگی پیدا می کند. البته این رفتار مخصوص ایران نیست و در کشورهای زیادی مانند انگلستان برخی هواداران افراطی برای خود و دیگران حادثه می آفرینند. این در حالی است که ورزشگاه های این کشورها کمتر خودشان بستر ایجاد حادثه میشوند.
هیجانطلبی و عقدههای شخصی
بعضیها در تماشای فوتبال دنبال هیجانطلبی یا عقدهگشایی هستند. اگر برنده شوند باید شادیشان را تخلیه کنند و اگر ببازند باز هم بیشتر باید ناراحتیشان را به هر نوعی تخلیه کنند و اینجا این فقط صندلیها و اتوبوسها و سایر تجهیزات عمومی و شهری نیستند که هدف این تخلیه هیجانها قرار میگیرند، بلکه خشونتها بیشتر مواقع شکل انسانی پیدا می کند. برای برخی که در شرایط عادی نیستند و به ورزشگاه میروند عقده گشایی و هیجانطلبیهایی از این دست رفتاری مطلوب و در دسترس است که چون دیگران هم در اطراف فرد به او مبادرت میوزند امکان قرار گرفتن فرد در موج تخریبی و مخفی شدن برای انجام اعمال خرابکارانه بیشتر می شود.
امید در مورد دربی اخیر که به گفته مسئولان تلفاتی نداشته به «آرمان» می گوید: هیچ وقت استادیوم آزادی بدون تنش و استرس نبوده و طبیعی است که این استرسها به زد و خورد ختم شود. او میگوید از یک هفته قبل در تلگرام با ۸۰ نفر از دوستانم قرار گذاشتیم و صبح خیلی زود به ورزشگاه رفتیم، اما افراد زیادی از شهرستانهای دورتر به تهران میآیند که خستگی و دوری مسیر باعث میشود رفتارهای عجیبی از آنها سر بزند. در تهران هم نوجوانان زیادی به شیوه خودشان عمل میکنند و استادیوم را همچون مکانی برای تخلیه هیجان خود تلقی میکنند. با این وجود، این اوباشیگری در فوتبال ما بعضا وجود دارد.
جا افتادن اوباشیگری در فوتبال ایران
یک روانشناس ورزشی که سابقه بررسی و پژوهشهای زیادی در خشونتهای فوتبالی دارد در این زمینه به «آرمان» می گوید: برخی رسانهها به طور محسوس و معناداری به استرس و موج روانی و خشونت احتمالی مسابقات دامن میزنند و در آن دخیلند در حالی که تعدادی از افرادی که به اوباشیگری و تخریب در جریان مسابقات ورزشی پرداختهاند بعد از دستگیر شدن به تماشای فیلم های خشونتآمیز به عنوان یک عامل وحشیگیری خود اذعان کرده اند؛ با این وجود بر اساس آمارها وندالیسم ورزشی در ایران نه تنها در سالهای اخیر از بین نرفته و کم نشده است، بلکه این رفتار یعنی زد و خورد حین انجام مسابقه یا بعد از آن به رفتاری عادی برای برخی ورزشکاران و بازیکنان تبدیل شده که اینها همه جای تامل دارد.
حسن عشایری می افزاید: تقریبا در اکثر دربیها اگر مردم به آن شکل فجیع با خودشان و سایر وسایل عمومی درگیر نشده باشند برخی بازیکنان از خجالت آنها درآمدهاند و با درگیری فیزیکی و لفظی با یکدیگر و لفظی و تصویری با هواداران عکسهای بدی را به نام خود در قاب بی اخلاقی در فوتبال ایران ثبت کردند. این روانپزشک اذعان می کند: هیجانات به هر حال باید از طریقی تخلیه شود. برای جوان ایرانی که جایی و راهی جز خیابان و همین موقعیتهای کوتاه برای تخلیه هیجان وجود ندارد، این اتفاق با بالاترین درجه و بیشترین حجم تخریب صورت می گیرد.
عشایری با اشاره به رخدادهای اخیر در فوتبال و درگیری و زد و خوردهای لفظی و فیزیکی بین بازیکنان و مردم گفت: شاهد افزایش میزان اوباشیگری در فوتبال ایران هستیم در حالی که تا پیش از این هم این رفتارها وجود داشت ولی این روزها به وضعیتی رسیدهایم که برخی بازیکنان و تماشاچیان همدست شدهاند تا اوباشیگری را در فوتبال و فرهنگ مردم ایران جا بیندازند. این روانشناس با ابراز تاسف از عادی شدن برخی رفتارهای زشت و توهین آور از سوی بازیکنان در مورد بازیکنان دیگر یا طرفداران تیم مقابل می گوید: ذهن بالاتر از ماهیچه است ولی با الگو قرار دادن این افراد اوباشیگری در فوتبال ما اپیدمی شده است!
ارسال نظر