ليست اميد برای مجلس كارآمد
مصطفی معین؛ وزير علوم دولت اصلاحات نوشت: حکومت و قدرت هدف نیست و تنها ابزار و وسیلهای برای تحقق حقوق انسانها با افزایش آگاهی آنان نسبت به حقوق خود و مطالبه آنها و قرارگرفتن جامعه در مسیر رشد و کمال و تأمین مادی و معنوی است.
یک ظرفیت از چهار ظرفیت نمایندگان شیراز خالی مانده بود و آقای مهندس علی اکبری که از دوستان قدیمی و کارکشته جهاد عشایر فارس و از مدیران ارشد و خوشنام وزارت جهاد کشاورزی هستند، کاندیدای «لیست امید» بودند. دوستان ستاد انتخاباتی برای گرفتن مجوز و تعیین محل سخنرانی، باوجود طی هفتخان رستم و پاسخگویی به هزارویک بهانه و تحمل هشدارها و تهدیدهای گوناگون، تا آخرین لحظه نتوانسته بودند مجوز برگزاری سخنرانی در یک سالن را دریافت کنند.
شرایط به نحوی بود که خودم را آماده انصراف از سخنرانی و دادن اعتراضیهای در این زمینه به مردم و رسانهها میکردم که بالاخره برنامه با یکساعت تأخیر و در انتظارنگهداشتن صدهانفر از مردم و جوانان پرشور در سالن احسان آغاز شد. پس از خیرمقدم و سخنان مختصر سه منتخب محترم دور اول انتخابات شیراز- آقایان دکتر پارسائی، مهندس رجبی و رضائی و نیز آقای اکبری- سخنرانیام در میان استقبال پرشور حضار آغاز شد. عنوان سخنرانی «حقطلبی و عدالتجویی از دیدگاه امامعلی(ع)» تعیین شده بود که با روز میلاد «امام دانش، جهاد و عدالت» و چالشهایی که در همین زمینهها در کشورمان وجود دارد کاملا تناسب داشت. محورهای سخنانم به اختصار به این شرح بود:
- رابطه تنگاتنگ حق و عدالت در فرهنگ دینی و قرآنی (در سوره حدید - ۹) که بعثت انبیای الهی را به برپایی قسط و عدالت در جامعه توسط خود مردم كمك ميكند با ایجاد زمینههای رشد و آگاهی در آنها و با هدف نهایی رشد اخلاق و کمالات انسانی است.
- هدف قدرت و حکومت از دیدگاه امام (ع) فقط تحقق عدالت برای بهزیرکشیدن باطل، رفع ظلم و ستم و برپاداشتن حق است.
- دلیل پذیرش خلافت از سوی امام(ع) که در خطبه شقشقیه بیان شده نیز چنین بوده است: «اگر حضور و بیعت و حمایت مردم، حجت را برایم تمام نمیکرد و اینگونه نبود که خداوند از آگاهان جامعه و دانشمندان پیمان گرفته است که در برابر ستم و شکمبارگی ظالمان و گرسنگی و حرمان مظلومان و محرومان خاموش و بیتفاوت نباشند، افسار شتر خلافت را بر کوهانش انداخته و رهایش میکردم... این قدرتها و خلافت برایم از «سرفه بزی» هم کمارزشتر است!».
- حکومت و قدرت هدف نیست و تنها ابزار و وسیلهای برای تحقق حقوق انسانها با افزایش آگاهی آنان نسبت به حقوق خود و مطالبه آنها و قرارگرفتن جامعه در مسیر رشد و کمال و تأمین مادی و معنوی است.
- با عنایت به رابطه تنگاتنگ حق و عدالت، میتوان در چهار محور زیرین، انواع عدالت و حقوق انسانی را تقسیمبندی کرد:
اول- عدل الهی (که از اصول مذهبی ماست) و تأمین حقوق فطری و خدادادی انسان (برای همه انسانها بماهو انسان) را از هر رنگ و نژاد و زن و مرد مورد تأکید قرار میدهد و حکومتها موظف به تأمین و رعایت آنها هستند؛ حقوق اولیه و اساسیای چون برخورداری از زندگی سالم و همراه کرامت، تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان و تغذیه، امنیت و رفاه، اشتغال و سرپناه، پوشاک و محل اقامت و...
- دوم- عدالت اجتماعی (انسان بهعنوان عضوی از جامعه) که برابری حقوق همه افراد جامعه را دربرابر قانون و الزام اجرای بالسویه قانون را برای آحاد جامعه تضمین میکند. بنابراین شهروند درجهیک یا دو و سه نداریم و نمیتوان مردم را با این عناوین تقسیمبندی کرد یا جامعه را مانند امروز به دو قطب غنی و فقیر، دچار ازهمگسیختگی و آسیبهای گوناگون اجتماعی کرد.
- سوم- عدالت اقتصادی که اگرچه حق مالکیت را محترم میداند و افراد متناسب با سطح استعداد و توانمندی و تلاش خود از محصول کارشان برخوردار میشوند ولی حکومت با وضع قانون و در جهت پیشگیری از تبعیض و شکاف طبقاتی، از افراد مالیات گرفته و به توزیع عادلانه ثروت اهتمام میکند. دولت همچنین با نظارت دقیق خود، از استثمار انسانها، فساد و اختلاس و تکاثر جلوگیری خواهد کرد.
- چهارم - عدالت سیاسی که آزادی و تعیین حق سرنوشت را از حقوق اصلی مردم میداند که یکی از مصادیق مهم آن انتخابات است. بنابراین حق انتخابشدن و حق انتخابکردن در چارچوب قانون از حقوق همه شهروندان است. در اینجاست که حقوق و مسئولیتهای متقابل حکومت و مردم مطرح میشود:
حقوق و وظایف حکومت عبارت است از بسط و گسترش عدالت در همه وجوه فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن، رفع فقر و تبعیض و بیعدالتی، ایجاد رفاه و امنیت، تأمین حقوق اساسی و آزادیهای قانونی، قبول حق نظارت و عزل و نصب حاکمیت توسط مردم.
حقوق و وظایف مردم در قبال حاکمیت نیز عبارت است از خیرخواهی برای حکومت و حمایت از آن، رعایت قانون و پرداخت مالیات. اختیار انتخاب و عزل و نصب حکام و نظارت بر عملکرد آنها هم از جمله حقوق مردم بر حکومت است.
- چالشی که در ارتباط با حقوق مردم و عدالت در جامعه ما وجود دارد خود را در دو گرایش سیاسی اصولگرایی و اصلاحطلبی نشان میدهد که البته آثار و پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی خود را نیز بههمراه دارد. هرچند تفاوت چندانی بین مبانی دینی، اخلاقی و فرهنگی و نیز اهداف و آرمانهای دو گرایش فوق وجود ندارد ولی نوع نگاه به انسان و اختیارات و تکالیف او و نوع رویکرد به جامعه و جهان و نوع روشهای مدیریتی متفاوت است. رویکردها و روشهای اصولگرایان بیشتر سنتی، همراه با الزام و اجبار، از بالا به پایین و تمرکزگرا، غیرمنعطف و گاهی با تعصب و با قراردادن دین در برابر آزادی و خرد جمعی و جهانی است. در مقام مقایسه، اصلاحطلبان رویکردی نو و آیندهنگر، دیدگاهی باز و مثبت نسبت به نظرات و تجارب بشری، جلب مشورت و جذب جوانان، گرایشهای حقوقبشری و دموکراتیک دارند.
- مطالعات اجتماعی جدید (پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان) نشان میدهد که حدود ۶۲ درصد از مردم خواستار تغییر و بهبود و اصلاح تدریجی وضع موجود هستند. ۲۰ درصد خواهان تغییرات رادیکال و هشت تا ۹ درصد هم ادامه وضع موجود را میپسندند. درواقع همین گرایش حداکثری اصلاحطلبانه جامعه بود که نتایج انتخابات هفتم اسفند را رقم زد.
- امیدوارم که مرحله دوم انتخابات مجلس دهم مانند مرحله اول آن با حضور پرشمار مردم به پای صندوقهای رأی همراه باشد و با آرای آگاهانه و مسئولانه آنان به ائتلاف اصلاحطلبان و لیست امید به تشکیل مجلسی متوازن، کارآمد و حامی مردم و دولت برخاسته از رأی مردم به شعار تدبیر و امید، وعدهها و برنامههای رئیسجمهوری منجر شود.
ارسال نظر