درآمد پنهانی برای میلیون ها ایرانی
میلیونها نفر ایرانی درآمدهای پنهان دارند. وقتی تعبیر درآمدهای پنهان به کار برده میشود، شاید ذهن بسیاری از ما ناخواسته به سمت مفاسد اقتصادی و درآمدهای نامشروع سوق پیدا کند، اما اینجا منظور نه مفاسد اقتصادی و نه درآمدهای نامشروع است، بلکه منظور از درآمدهای پنهان، درآمدهایی است که برخی از شهروندان به واسطه مکفی نبودن درآمدهای خود، مجبورند از طریق آن معیشت بگذرانند.
این اتفاق در شرایطی رخ میدهد که اگر بر اساس حداقل حقوق زندگی را بسنجیم، نه تنها بسیاری از آنان زیر خط فقر هستند که عملا برای تعداد زیادی از خانوارها زندگی با چنین درآمدی ممکن و میسر نیست. بر این اساس است که میلیونها ایرانی بدون آنکه به صورت رسمی اعلام کنند، شغل دوم و حتی سوم دارند و درآمدهای جانبی یاریرسان آنهاست و شکاف میان درآمدها و هزینههای خانوادهها را جبران میکند.
در حدود یک دهه اخیر شکاف معناداری میان دستمزدها و هزینههای خانوار به وجود آمده است، به طوری که هزینه سبد معیشت خانوار چهارنفره کارگری در سال ۹۴ حدود دو میلیون و ۷۴۴ هزار تومان تخمین زده شده است. همین رقم نشان میداد که قدرت خرید کارگران با توجه به کف دستمزد ۷۱۲ هزار تومانی سال ۹۴ حدود ۳۴۴ هزار تومان نسبت به سال ۹۳ کاهش پیدا کرده است. همچنین از طرفی مرکز پژوهشهای مجلس، خط فقر را دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان اعلام میکند و از طرف دیگر دستمزدها بر اساس نرخ تورم تعیین میشود و همین امر باعث ایجاد فاصله معنادار حدود ۵/۱ میلیون تومانی میان حداقل دستمزدها و خط فقر شده است و حقوق زیر دو میلیون و ۳۰۰ هزار تومان به معنای حضور در محدوده زیر خط فقر است.
پس زمانی که آمارها را نگاه میکنیم، مشخص میشود که بیش از ۶۰ درصد شاغلان زیر خط فقر هستند و حتی عدهای از افراد زیر خط فقر مطلق به سر میبرند. به عبارتی دستمزد این افراد کفاف تامین حداقل نیازهای اساسی فرد را نمیدهد و آن فرد به طور مطلق فقیر محسوب میشوند.
رشد ۷ میلیونی چند شغلهها
بر اساس آماری که به آن اشاره شد به نظر میرسد بسیاری از ایرانیان برای تامین معاش خود مجبورند به شغلهای جانبی روی آورند. حال نکته حائز اهمیت این است که بیشتر مواقع نشانی از چنین مشاغلی در آمارهای رسمی نیست و افراد دارای شغل دوم و سوم از افشای آن جلوگیری میکنند و به شکل پنهان به فعالیت میپردازند.
به طوری که خبرگزاری مهر در گزارشی تعداد افراد دارای بیش از یک شغل را حدود هفت میلیون نفر میداند و مینویسد: به دلیل افزایش هزینههای زندگی، تجملات، قانع نبودن، افت ارزش ریال و دستمزد پایین ایران در مقایسه با برخی کشورها، میلیونها نفر ۱۲ تا ۱۶ ساعت از شبانه روز را در بازار کار به سر میبرند و در حال حاضر بین ۷/۴ تا ۱/۷ میلیون نفر در ایران دوشغله و یا سه شغله هستند و ۲/۵ میلیون نفر نیز در جست و جوی آن هستند. مسلم خانی کارشناس بازار کار نیز در گفت و گو با این خبرگزاری درباره گرایش افراد به مشاغل دوم و سوم معتقد است که ۲۸ تا ۳۰ درصد نیروی کار در ایران شغل دوم و عدهای هم شغل سوم دارند. حال این آمار فقط مربوط به شاغلان بخشهای دولتی و غیردولتی است و ۲۲ درصد نیروی کار هم اعلام کردهاند تمایل دارند شغل دوم یا سوم داشته باشند اما شرایط آن فراهم نشده است.
نکته قابل توجه آنکه بیشترین درصد چند شغلهها در گروه کارکنان مستقل قرار داشتهاند. به عبارت دیگر، افراد چند شغله معمولا دارای فعالیت در بازارهای کار غیررسمی هستند و یا شغلی در بازار کار رسمی و شغلی در بازار غیررسمی دارند، مانند فرد کارمندی که در ساعات عصر به فعالیت در بخش حمل و نقل میپردازد و یا اداره فروشگاهی را بر عهده دارد. به هر حال بسیاری از این افراد حقوق بگیران دولتی هستند. علاوه بر مثال بالا میتوان به کارگرانی اشاره کرد که صبح و بعد از ظهر در شرکتهای دولتی مشغول به کار هستند و نیمه شب به شغل نگهبانی میپردازند.
گذشته از این مشاغل، بعضی افراد به سرمایهگذاری در بخشهایی مثل مسکن میپردازند. برای مثال اگر آنها سرمایه کلانی داشته باشند در زمینه ساخت و فروش مسکن فعالیت میکنند و یا تعدادی از آنها با اجاره دادن خانههای خود درآمدزایی میکنند. حتی بعضا مشاهده میشود که برخی از شاغلان کم درآمد برای درآمدزایی حاضرند خانه خود را اجاره دهند و ماهانه اجاره بها دریافت کنند و برای سکونت خود خانهای را بدون پرداخت کرایه ماهانه، رهن کامل کنند و به اجاره نشینی روی آورند.
رشد چند شغلهها عامل بیکاری
حال اگر بخواهیم از منظر دیگر به این موضوع بپردازیم، باید گفت که دو شغله یا چند شغله بودن افراد هر چند ممکن است وضع معیشتی خانواده را بهبود ببخشد، اما انجام چندین شغل توسط یک فرد، علاوه بر اینکه آسیبهای جسمی و روانی جبران ناپذیری را بر شخص میگذارد، میتواند سلب فرصتهای شغلی از افراد فاقد کار کند. امروزه یکی از مهمترین مشکلاتی که گریبانگیر اقتصاد ایران بهویژه جوانان شده است معضل بیکاری است؛ این معضل در شرایطی همچنان سیر صعودی خود را طی میکند که میلیونها نفر در کشور در بیش از یک شغل فعالیت میکنند.
جدا از افرادی که با نادیده گرفتن قانون «ممنوعيت تصدی بيش از يك شغلی» در چند پست مدیریتی مشغول به کار هستند و عرصه را برای دیگران تنگ کردهاند، در این گزارش توجه به مشاغلی است که به شکل پنهان در اقتصاد شکل گرفته و درآمدزایی آنها مشخص نیست. همانطور که به آن اشاره شد، اگر به آمارگیری بپردازیم، حدود ۶۰ درصد کارکنان با دستمزدهایی که دریافت میکنند زیرخط فقر قرار میگیرند، اما اگر دستمزدی را که آنها از شغل دوم خود کسب میکنند با حقوق ثابت آنها جمع ببندیم بسیاری از آنها دیگر شامل ایرانیان زیرخط فقر نمیشوند و آمار دقیقتری از فقر ایرانیان میتوان ارائه داد.
همچنین با توجه به کاهش درآمدهای نفتی در سال گذشته، دولت تمرکز و توجه خود را در این سال بر درآمدهای غیرنفتی بهویژه درآمدهای حاصل از مالیات متمرکز ساخته است که بهقطع مشاغلی که به شکل پنهان در اقتصاد ایران ظهور کردهاند به همان شکل و به طور نامحسوس از پرداخت مالیات معاف شدهاند که سازمان مالیات کشور با شناسایی این افراد و اخذ مالیات از آنها میتواند تور مالیاتی خود را افزایش دهد. به هر حال ظهور پدیده چند شغلی و متعاقب آن رشد مشاغل پنهان امروزه به معضلی تبدیل شده است که ساماندهی آن بیش از پیش احساس میشود.
توجه به این مقوله برای درمان معضل بیکاری از الزامات است و بعید است دولت و مسئولان بدون ساماندهی مشاغل پنهان بتوانند از میزان بیکاری جوانان بکاهند. برای ساماندهی آن به نظر میرسد تعادل میان درآمد و نرخ تورم و پایداری شغلی تا حد زیادی مانع روی آوردن افراد به انجام چندین شغل شود و اگر نهادهای تصمیم گیر تلاش کنند که درآمد شغل افراد و تخصص با اشتغال تناسب داشته باشد میتوان به حذف پدیده دو شغلی و یا چند شغلی کمک کرد، اما نقطه آغاز این کار شایسته سالاری است و در این صورت میتوان نرخ بیکاری را هم کاهش داد.
البته باید توجه داشت که هدف این افراد از روی آوردن به مشاغل دوم نه ضربه زدن به اقتصاد و نه ایجاد مانع برای جوانان جویای کار است، بلکه آنها با دستمزدهای اندکی که دریافت میکنند ناچار به انجام فعالیت بیش از ۱۶ ساعت در روز هستند و بدون انجام فعالیتهای جانبی ممکن است حتی از پس تامین نیازهای روزانه خود برنیایند.
ارسال نظر