پرونده سیاه دو راننده آمبولانس و تاکسی
دختر جوان زمانی که سوار تاکسی میشد، نمیدانست که گرفتار شکنجههای سیاه راننده تاکسی و دوستش میشود. این دختر درحالی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، با رساندن خود به یک سوپرمارکت توانست نجات پیدا کند.
ساعت ٤٠: ٢٣ بیست و ششم اسفندماه ٩٤ بود که دخترجوان کنار خیابان به انتظار تاکسی ایستاد. چند دقیقه بعد تاکسی زردرنگی جلوی پای او ترمز کرد و این دختر پس از گفتن مسیرش با جواب مثبت راننده تاکسی، سوار خودرو شد، ولی درست چند دقیقه پس از سوارشدنش گرفتار یک سرنوشت سیاه شد. این دختر که نمیدانست راننده و همدستش چه نقشهای برایش کشیدهاند، روی صندلی عقب خودرو نشست و در راه مورد آزار و اذیت قرار گرفت. او که توانسته بود به بهانهای از خودرو پیاده شود، سرانجام با کمک خواستن از صاحب یک سوپرمارکت توانست از دست دو مرد متجاوز نجات پیدا کند.
با نجات این دختر بلافاصله ماموران کلانتری ١٦٠ خزانه درجریان ماجرا قرار گرفتند و برای بررسی موضوع خود را به محل حادثه یعنی درخیابان منطقه علیآباد رساندند. با حضور ماموران آنها با دختر جوانی روبهرو شدند که مرتب اشک میریخت. دو مرد نیز ازسوی مردم دستگیر شده بودند. صاحب مغازه سوپرمارکتی در تحقیقات به ماموران گفت: «چند دقیقه پیش، داخل مغازهام بودم که ناگهان دخترجوانی سراسیمه وارد شد و درحالی که اشک میریخت، از من کمک خواست. او گفت که دو مرد او را ربودهاند و مورد آزار و اذیت قرار دادهاند. این دختر از من خواست که هرچه زودتر سراغ این دونفر که روبهروی مغازه من منتظر بودند، بروم و آنها را دستگیر کنم. بلافاصله من و دوستانم روبهروی مغازه رفتیم و مرد جوان و راننده تاکسی که داخل خودرو قرار داشتند را دستگیر کردیم. پس از آن هم با پلیس تماس گرفتیم.»
در ادامه ماموران به سراغ دختر ١٨ساله که مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود، رفتند و تحقیقات از او را آغاز کردند. این دختر در اظهاراتش به ماموران گفت: «چند ساعت پیش درمیدان شهدا ایستاده بودم تا سوار یک تاکسی شوم. چند دقیقه بعد تاکسی زردرنگی جلوی پایم ترمز کرد. داخل آن مرد دیگری روی صندلی جلو نشسته بود. من هم به خیال اینکه مسافرکش است، مقصدم که میدان خراسان بود را گفتم و در صندلی عقب نشستم. وقتی سوار شدم، متوجه شدم مسافر دیگر که روی صندلی جلو نشسته بود، قرار است در پل آهنگ پیاده شود. در راه راننده تاکسی سر صحبت با من را باز کرد و درحالی که سیگار میکشید، صحبت میکرد. وقتی سیگارش را روشن کرد، مسافر جلویی از راننده خواست تاکسی را نگه دارد تا به خاطر دود سیگار به صندلی عقب بیاید.
راننده هم قبول کرد و این مرد درکنار من نشست. در راه او از من شماره تماس خواست که من هم به وی گفتم که تلفن همراهم خاموش است و شماره تلفنی به او دادم، اما در یک لحظه این مرد مرا به پایین صندلی برد و مورد آزار و اذیت قرار داد. پس از این موضوع راننده هم خودرو را متوقف کرد و به صندلی عقب آمد. او هم قصد داشت مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد که من به آنها گفتم حالت تهوع دارم و ممکن است حالم داخل خودرو به هم بخورد. همین موضوع باعث شد تا آنها روبهروی یک سوپرمارکت توقف کردند و مرد جوان برای خرید آب به بیرون از تاکسی رفت. من به بهانه حالت تهوع به راننده تاکسی گفتم که میخواهم از تاکسی خارج شوم و بلافاصله بعد از خارجشدن از تاکسی به داخل سوپرمارکت رفتم و از صاحب مغازه کمک خواستم.»
پس از اظهارات این دخترجوان بلافاصله دو متهم این پرونده، دستگیر شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. آنها درهمان بازجوییهای نخست به جرم خود اعتراف کردند. بنابراین صبح دیروز با انتقال متهمان به دادسرای جنایی تهران آنها درمقابل بازپرس سعید احمدبیگی، در رابطه با جزییات ماجرا گفتند. یکی از متهمان که ٢٤سال سن دارد، به بازپرس گفت: «من یک فروشگاه پوشاک درمیدان شهدا دارم. تقریبا ٦ماه پیش بود که با راننده تاکسی آشنا شدم. آن روز هم او از من خواست این دختر را سوار کنیم. من قصد ربودن او را نداشتم و در یک لحظه وسوسه شدم و او را مورد آزار و اذیت قرار دادم.»
در ادامه راننده تاکسی که ٤٤سال سن دارد و معتاد به موادمخدر شیشه و تریاک است، در اظهاراتش به بازپرس گفت: «چند ماه پیش با همدستم آشنا شدم. آن روز هم او داخل تاکسی من بود و میخواستم او را به خانهاش در قرچک ورامین برسانم، ولی در راه از من خواست که این دختر را سوار تاکسی کنیم. من هم قبول کردم ولی قصد ربودن او را نداشتم.»
پس از اظهارات متهمان این پرونده آنها به دستور سعید احمدبیگی، بازپرس امور جنایی تهران بازداشت شدند و تحقیقات درباره این پرونده همچنان ادامه دارد.
حکم سنگین
این درحالی است که درپروندهای جداگانه راننده آمبولانس و دوستش که نقشه شیطانی اجرا کرده بودند، با حکم دادگاه به زندان محکوم شدند. این ٢ مرد متهم به آزار و اذیت دختری دانشجو در پارک چیتگر هستند.
ماجرای این پرونده نیز به شب ٢٩ بهمنماه سال ٩٣ برمیگردد. عقربهها ساعت ٣٠: ٠٩ شب را نشان میداد که دختر و پسری در انتهای پارک چیتگر درحال قدمزدن بودند. غافل از اینکه ٢ مرد ناشناس از لابهلای درختان پارک آنها را تحتنظر گرفته بودند. چند دقیقه بعد پسرجوان برای رفتن به سرویس بهداشتی نامزدش را تنها گذاشت و این فرصت، آغازی برای اجرای سناریوی هولناک ٢ مرد ناشناس بود. دخترجوان درحالی که پشت درختهای پارک چیتگر در انتظار نامزدش ایستاده بود، سایه مرد میانسالی را که به سمتش نزدیک میشد، احساس کرد. مرد مرموز درحالی که خودش را مامور نیروی انتظامی معرفی کرد، از دخترجوان خواست برای روشنشدن این موضوع باید با او همراه شود. همزمان با این ماجرا، نفر دوم این سناریو از پیش طراحیشده، از راه رسید.
همدست مرد میانسال درتاریکی جنگل چیتگر از طریق علامتهایی که دوستش با نور موبایل به او نشان میداد، بلافاصله به آنها پیوست. دخترجوان درحالی که ترسیده بود، به ناچار با آنها همراه شد، اما هرگز تصور نمیکرد به جای حرکت به سمت در ورودی پارک، او را به عمق جنگل چیتگر ببرند. چند دقیقه بعد ورق برگشت و ٢ مرد ناشناس با بیهوشکردن دخترک، نیت شومشان را اجرایی کردند.
دختر دانشجو وقتی به هوش آمد، بلافاصله با مراجعه به پلیس آگاهی درخواست کرد تا این ٢ مرد دستگیر شوند. در تحقیقات نخست کارآگاهان مشخص شد شب حادثه گوشی تلفن دختر جوان توسط این ٢ مرد به سرقت رفته است. بنابراین به دستور بازپرس احمدبیگی تحقیقات برای دستگیری متهمان آغاز شد تا اینکه مرد ٤٢ساله به همراه پسر ٣٢ساله دستگیر شدند.
متهمان درمقابل قاضی پرونده، ادعای تعرض را رد کردند و گفتند: «ما دخترجوان را به محل خلوتی بردیم، ولی از تعرض منصرف شدیم و پس از سرقت فرار کردیم.»
متهم ردیف اول این پرونده گفت: «من راننده آمبولانس هستم و آن شب قرار بود با مترو به کرج برویم، اما وقتی به پارک چیتگر رسیدیم، این فکر به ذهنم رسید، اما وقتی دختر را به منطقهای خلوت در پارک چیتگر بردیم و بیهوشش کردیم، همان لحظه ترسیدیم و پشیمان شدیم، فقط گوشی تلفن همراهش را برداشتیم و متواری شدیم.»
با اعترافات متهمان، پس از تکمیل تحقیقات قرار مجرمیت هر دو ازسوی بازپرس صادر شد. آنها در شعبه سوم دادگاه کیفری یک محاکمه شدند و قضات دادگاه درپایان جلسه محاکمه، متهم ردیف دوم را به اتهام آدمربایی به ٢٢سال زندان تعزيري و به اتهام غصب عنوان مامور دولتي به ٣سال زندان و به اتهام سرقت به ١٥سال زندان تعزيري و ١٠٠ ضربه شلاق و از طرفي به خاطر رابطه نامشروع و زناي غيرمحصنه به ١٢٠ ضربه شلاق محكوم کردند. همچنین متهم رديف دوم نیز به اتهام شركت در آدمربايي به ١٥سال زندان و به خاطر غصب عنوان مامور به ٢سال زندان و به اتهام زناي غيرمحصنه هم به ٩٩ ضربه شلاق محکوم شد.
نظر کاربران
مگه حکم تجاوز اعدام نیست؟
بسه به نظر شما..
بعد میخواهیم کل دنیا را اصلاح کنیم .....
معلوم نيستش اين دختره اينكاره بوده يا نه
يه داستان ساختگي كودكانه!
اگه ربوده اند و ميخاستن آذيتش كنن همينجوري بهش اجازه ميدن بره بيرون از ماشين؟؟
نه داستان اينجحوري بيشتر به واقعيت نزديكتره كه دختره خيابوني ساعت11:45 سوار ميشه و ميخاد اخاذي كنه و چون نميتونه به بهانه اي ماشين رو نگه ميداره و منتظرشون ميزاره و....
الان ابن مدل اخاذي ها كه به سنگ ميخوره دختره مثلا ميخاد با بردن آبروي طرف مقابل خودش رو ارضا كنه و انتقام بگيره
پاسخ ها
برو خیال بافی نکن بچه........
خوب ایتکه همه ی اونایی که این طوری پستن سواستفاده میکنن میگن خوب میریم شلاق می خوریم پس حق دختد بیچاره این وسط چی هست که بایدصدتاروانشناش رو ببینه تاشایدفراموش کنه
به تاکسی هم ننیشه اعتمادکردخدایا جوانانو از وسوسه شیطان حفظ کن آمین
اعدام کنید اعدامشان کنید
حتما دختر بدبخت کسی رو نداشته که پیگیر ی کند این حکم رو بریدنداگه از طبقه سرشناس میشد تا بحال راننده تاکسی و پسرجوان اعدام وجسدشان هم خاک شده بود دراین دنیا حق مستضعفا پایماله رفیق
من خودم حقوق خوندم و در مورد پرونده دوم تجاوز به عنف اثبات نشده.چه بیدار یا بیهوش به او تجاوز شده باشد حکم اعدام است.
اطلاعات پرونده ناقص در این سایت گزارش شده است و لطفا احساسات مردم را جریحه دار نکنید
دختر،!ساعت۲۳٫۴۰؟؟؟؟؟من یه مردهستم این ساعت کمترمیام بیرون،والدین ساعت رفت وآمدفرزندانشونوکنترل کنن
زنای غیر محصنه در اسلام نوعی زنای یارابطه جنسی نامشروع با رضایت طرفین خارج ازقواعدازدواج شرعی است که یکی از انها یا هر دو انها مجرد (فاقد همسر) باشند، نسبت به فرد مجرد غیر محصنه احتساب خواهد بود. در واقع شرط تجرد ورضایت لازم است. یعنی جوان مجرد که همسر ندارد خواه مرد باشد یا زن، اگر با دیگری زنا کند آن را زنای غیر محصنه گویند و طبق شرع اسلام حدش تازیانهاست wikipedia
چرا بجای اینکه بفکر حل مسئله باشید باز دارید صورت مسئله رو پاک میکنید؟ شما جرات بیرون اومدن ساعت 10 به بعد ندارید دلیل نمیشه مردم مثله شما باشند. من خودم کارم طوریه که شیفت عصر یا شبکاری دارم. مسئله اینه که جنایت و جرم بسیار زیاد شده و . اینه که باید حل بشه.
ساعت 9:30 شب در فصل زمستان نیمی از مردم خواب هستند، دختر محترم همراه با دوست پسرش در پارک چیتگر چه میکرده، ساعت 11:30 دقیقه شی یک دختر تنها از کجا به کجا میرفته، آیا این خانومهای محترم پدر، برادر، بزرگتر یا ... ندارند ؟ کار اون حیوون صفتهای کثافت هم صحیح نیست و مشمول سخت ترین مجازات، اما بایستی بستر به وجود آمدن جرم را کاهش داد. در این ماجراها باید شکایت کننده را هم تنبیه کرد.
سلام.
قبلا راننده تاکسی کلی ضامن و تحقیقات و عدم سوئ پیشینه و .....میاورد تا مجوز تاکسی صادر بشه الان هر ننه قمری میاد فوری یه تاکسی بهش میدن .
اینجا ایران است