شعر بهاری حداد عادل
غلامعلی حداد عادل به مناسبت فرا رسیدن فصل بهار شعری سروده است.
بهار آمد و جان و جهان دگرگون شد
جهان جوان شد و جان مست و دیده مفتون شد
بنفشه بار دیگر مژده بهار آورد
ز شوق، روی زمین و زمانه گلگون شد
شکفت از دل خاک سیه شقایق سرخ
چنانکه نقشِ گلِ فرشِ سبزِ هامون شد
به گوش لاله نسیم سحر چنین میگفت
چه دیدهای که دل نازکت ز غم خون شد
چنار دست دعا سوی آسمان برداشت
درخت بید گریبان درید و مجنون شد
خزان اگرچه لگدکوب کرد بستان را
به دست باد بهاری ز باغ بیرون شد
کسی که فصل زمستان نمیسرود غزل
بهار آمد و طبعاش دوباره موزن شد
ارسال نظر