«شب ايستاده» اروپا
آنطور که پیداست، شب عاقبت به پا خاسته و سر آن دارد تا ماه مارس پاریسی را حالاحالاها کش بیاورد.
معترضان پاریسی در حالی روز گذشته، ٤٠ام مارس، در انتظار ندای همبستگی همتایان اروپایی خود باری دیگر شب را در خیابانها گذراندند که شاید هنوز بسیار زود باشد تا بخواهیم تبعیت جنبش اخیر فرانسویان از سنت انقلابیون قرن ١٨ در تدوین تقویم انقلابی را منادی تکانههای شدید رهاییبخشی در عرصه سیاسی- اجتماعی آن کشور بدانیم؛ تکانههایی که البته همین حالا نیز مرزهای پاریس و چندینوچند شهر دیگر فرانسه را به مقصد دیگر شهرهای عمده اروپایی پشتسر گذاشته است.
سازماندهندگان جنبش «شب ایستاده» که موفق شدهاند از آخرین روز ماه مارس گذشته تاکنون، هر شامگاه هزاراننفر از معترضان پاریسی را در میدان جمهوری آن شهر گردهم آورند، در حالی روز جمعه با انتشار فراخوانی از برگزاری تجمعاتی مشابه در بیش از ٣٠ شهر دیگر فرانسه و شهرهای عمده آلمان، بلژیک، اسپانیا و پرتغال خبر دادند که به نظر میرسد محور اعتراضات روزبهروز دامنه گستردهتری مییابد.
این جنبش که بذر آن در اواخر ماه فوریه گذشته و پس از آن ریخته شد که جمعی از فعالان چپ مجله «فکیر» در جریان یک سخنرانی عمومی خواستار برگزاری تظاهراتی گسترده علیه اصلاحات پیشنهادی قانون کار از سوی دولت سوسیالیست آن کشور در ٣١ام ماه مارس شدند، اکنون میتواند مدعی آن باشد که با گذشت تنها ١٠ روز، به عرصه تبادل ایدهها و نارضایتی اقشاری بدل شده که از هر طیف و رنگی، بر سر یک موضوع اتفاقنظر دارند: سرخوردگی از سیاست رسمی و لزوم بازنگری در نظم مسلط جهانی.
اگر ارائه بسته اصلاحات نولیبرال قانون کار از سوی دولت فرانسه در ماه فوریه گذشته، جمعی از فعالان چپ آن کشور را به فکر برپایی اعتراضاتی عمومی با اتکا به شبکه درهمتنیده اتحادیههای دانشجویی و کارگری کرده بود، اکنون میتوان تقریبا ردپای تمامی ارزشهای بربادرفته اجتماعی را در لابهلای تجمعات و تحصنات معترضان فرانسوی یافت؛ تجمعاتی که شاید برخلاف آنچه از جنبشهای فرانسوی انتظار داریم، هیچ نشانی از پرچمها و پلاکاردهای رنگارنگ در خود نمیبینند، اما در حقیقت یکی از رنگینترین جنبشهای اجتماعی فرانسه از می ١٩٦٨ به اینسو بودهاند.
پناهجویانی که از دژ اروپایی سخن میگویند، دانشجویانی که از شهریههای دانشجویی گلایه دارند، کارگرانی که قوانین کار را به باد انتقاد میگیرند، زنان خانهداری که از تسلط رسانههای اجتماعی به ستوه آمدهاند، بازنشستگانی که بحران مسکن احتمالا آخرین بحران حیاتشان خواهد بود و فعالانی که افشاگریهای اخیر درباره شبکه جهانی فرار مالیاتی شاید چندان باعث تعجب آنان نشده باشد، همگی چهرههایی هستند که این شبها در خیابانهای پاریس فرصت بهدستگرفتن میکروفون و بهاشتراکگذاری دغدغههای خود را در برابر هزاراننفر از متحصنان یافتهاند.
این ماهیت پیوندی که جنبش «شب ایستاده» را بیش از نمونههای مشابه جنبش اشغال در ایالات متحده، به جنبش «خشمگینان» اسپانیایی شبیه میکند، البته سبب نشده تا سازماندهندگان آن با فراموشی اهداف اولیه، جنبش را دچار آسیب سیاستزدایی و بدلشدن به آیینی جمعی کنند. شاهد این مدعا نیز فراخوان تظاهرات سراسری روز گذشته بود که اگرچه مباحثات جاری در تجمعات میدان جمهوری را نشانی بر تسری دامنه خشم معترضان به مسئلهای جهانی فراتر از قوانین کار، یعنی لزوم بازنگری در آن نظام سیاسی- اجتماعی مستقر میداند که بهشدت دچار بحران است، اما همچنان اصلاحات قانون کار را موضوعی مجزا از روند جاری در عرصه سیاست جهانی نمییابد.
معترضان فرانسوی بهدرستی تعدیل قوانین کار را بخشی از پروژه ریاضتی دولتهای اروپایی میبینند که همین حالا نیز نمونههای مشابه آن در ایتالیا و اسپانیا، قربانیان فراوانی گرفته است. کاهش امنیت شغلی، افزایش مخاطرات کاری، رشد نابرابریها و توسعه منافع خصوصی بخشی از تهدیداتی است که مقاومت معترضان فرانسوی را در برابر استراتژی شوک اتحادیه اروپایی بهدنبال داشته است؛ آنهم از سوی دولتی که گویا پس از گذشت ماهها از حملات تروریستی، تمایلی برای پایاندادن به وضعیت اضطراری و مواهب امنیتی حاصل از آن ندارد.
با تمام این اوصاف، اگر برخورد قهرآمیز نیروی پلیس فرانسه با تظاهرات ٣١ مارس و پنجم آوریل را هشداری بر احتمال سرکوب تمامقد جنبش شب ایستاده میدانیم، بهتر است با فعالان پاریسی همصدا شویم که این جنبش همانطور که در پاریس زاده نشده، در این شهر نیز نمیمیرد؛ این دستکم مدعای فراخوان روز جمعه است که از بهار عرب تا جنبش خشمگینان و از میدان «التحریر» قاهره تا پارک «گزی» استانبول را عرصه بروز خشم و امیدی یکسان و اعتقادی راسخ به لزوم برپایی جامعه جدیدی دانسته که وعدههایی توخالی را جایگزین دموکراسی، کرامت و آزادی نمیکند؛ جامعهای که تنها در سایه گسترش جنبش همبستگی به فراتر از مرزها و محدودهها و خیزشی میلیونی محقق خواهد شد.
ارسال نظر