۳۱۵۴۰۴
۳۵ نظر
۵۰۱۴
۳۵ نظر
۵۰۱۴
پ

ناگفته‌ های خواهر «بابک زنجانی»

نوبهار زنجانی، یکی از خواهران بابک زنجانی در گفت‌وگویی به تشریح روند بازداشت برادرش تا صدور حکم پرونده پرداخت.

خبرگزاری ایسنا: نوبهار زنجانی، یکی از خواهران بابک زنجانی در گفت‌وگویی به تشریح روند بازداشت برادرش تا صدور حکم پرونده پرداخت.

اظهار نظر یکی از بستگان متهم ردیف اول پرونده موسوم به فساد نفتی است که انتشار آن به معنی نفی یا تایید مطلب نیست.

متن این گفت‌وگو به شرح زیر است:

فکر می‌کردید بابک زنجانی بازداشت شود؟

دی ماه ۹۲ بود و تب و تاب رسانه‌ها روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شد. تمام دوستان و آشنایان به محض اینکه ما را می‌دیدند خطر را گوشزد می‌کردند. با برادرم صحبت می‌کردیم و می‌گفتیم همه می‌گویند تو باید مراقب باشی. حواست به اوضاع کارهایت هست؟ همه می‌گویند نباید خودت را رسانه‌ای کنی و از رسانه‌ها باید دور شوی. ما را دعوت به آرامش می‌کرد و می‌گفت مشکلی نیست و خیالتان راحت باشد.

آیا از کارهای برادرتان سر در می‌آوردید؟ می‌دانستید با چه مجموعه‌هایی کار می‌کند؟

بابک خیلی اهل توضیح دادن نبود و مسائل کاری خود را اصلا بازگو نمی‌کرد. کلاً آدم توداری بود و اصلا اهل اینکه دوستان و همکارهایش را ببینیم نبود. به خاطر همین سر از کارهایش در نمی‌آوردیم و ما هم دخالت نمی‌کردیم. تا زمانی که نامش در لیست تحریم‌ها قرار گرفت و از تلویزیون اسمش را شنیدیم، نمی‌دانستیم مشغول دور زدن تحریم‌هاست. چون به کارهایش مسلط بود و به او اعتماد داشتیم ولی خودمان از طریق صحبت‌های دوستان و آشنایان خیلی نگران بودیم.

چطور متوجه شدید بابک زنجانی بازداشت شده است؟ آیا قبل از بازداشت از احضار به دادسرا اطلاع داشتید؟

دهم دی‌ ماه شد. مادرم زنگ زد و از شدت گریه نمی‌توانست صحبت کند. من سر کار بودم. آن موقع در مجموعه VIP مشغول به کار بودم. خودم را به خانه رساندم. اورژانس مقابل درب خانه بود. بین مادرم و برادرم وابستگی شدیدی وجود داشت زیرا بابک کلاً آدم بی‌آزاری بود و فرزند صالح پدر و مادرم بود. گویا برادرم تماس گرفته بود و به مادرم گفته بود چند روزی نمی‌تواند خانه بیاید و مادرم غش کرده بود. بنده خدا برادرم دوباره چند دفعه زنگ زده بود و دیگر مادرم نتوانسته بود صحبت کند. به راننده برادرم زنگ زدم و ایشان هم تایید کرد که چندین ساعت همانجا که بابک را پیاده کرده، ایستاده ولی هنوز نیامده است. از دو ساعت بعد سایت‌ها قیامت کردند که میلیاردر نفتی بازداشت شد. میلیارد نفتی بازداشت شد.

بعد چه شد؟

بابک دوباره تماس گرفت و گفت مشکلی نیست و زندگی عادی و شخصی خود را داشته باشید و به کارهای من هم دخالت نکنید و فقط مراقب سلامتی خودتان باشید. چند روز گذشت تا اینکه یکی از مدیرهای بابک تماس گرفت و گفت به دادسرا بیایید. از دادسرا به خانه برگشتیم و نمی‌دانستیم چکار باید بکنیم. بابک به مادرم زنگ زده بود، مادرم گفته بود که دادسرا بودیم. بابک گفته بود مگر نگفتم هیچ کجا نروید. مدتی گذشت تا اینکه متوجه شدیم پرونده به محل دیگری در بازپرسی کارکنان دولت منتقل شده است. پس از یک ماه بی‌اطلاعی از بابک، هم دلتنگ شده بودیم هم نگران؛ زیرا نه تلفنی زده بود و نه خبری از او داشتیم زیرا گهگاهی تماس می‌گرفت.

اولین ملاقات‌ با برادرتان چند وقت بعد از بازداشت بود؟

پس از مدت‌ها که فکر می‌کنم حدود سه ماه بعد از بازداشت بود، توانستیم بابک را ملاقات کنیم. متوجه شدیم در اتاقی در اوین به سر می‌برد. به ملاقات رفتیم اما اجازه ورود به کل خانواده ندادند و فقط من و مادرم رفتیم. بازپرس کنار ما نشسته بود و هنوز بابک را نیاورده بودند. بازپرس به ظاهر آدم مرتبی بود و به ما گفت راجع به چیز دیگری جز احوالپرسی با او صحبت نمی‌کنید.

بعد از مدتی بابک را آوردند. با لباس خودش بود. بابک کلاً آدم خوش خنده و مهربانی است. همیشه در بحران‌ها با روحیه‌ترین فرد است خیلی طبیعی با بحران‌ها برخورد می‌کند. همیشه لبخند به لب دارد و کلاً آدم خوشرویی است. فکر کنم ۲۰ دقیقه کنار هم بودیم. مادر از بابک پرسید پسرم حالا چه می‌شود؟ بابک گفت مرا چهار ماه زودتر از زمان مقرر و تعهدم بازداشت کردند. ان‌شاءالله درست می‌شود. بازپرس گفت دیگر برویم زیرا من جلسه دارم و وقت تمام است. همدیگر را محکم بغل کردیم و بوسیدیم. بابک هم شانه و دست مادرم را بوسید و او را به آرامش دعوت کرد.

بعضی‌ها می‌گویند بابک در زندان از امکانات خاص برخورداره، در حالی که اینطور نیست.

وکیل‌تان چه می‌گفت؟

آن موقع هنوز وکیل نداشتیم. بازپرس گفته بود وکیلی را در این مرحله نمی‌پذیرد. از یکی از مدیران بابک پرسیدم اینکه بابک زودتر از زمان موعد بازداشت شده چه معنایی دارد؟ به من گفت بابک طی قراردادی با وزارت نفت، یک چک تاریخ اردیبهشت ۹۳ به آنها داده است و در صورتی که آن چک به هر دلیلی دچار مشکل می‌شد باید طبق قوانین چک برخورد شود اما قبل از اینکه زمان سر رسید چک برسد یا شکایتی از سوی نفت یا اشخاص حقیقی یا حقوقی علیه بابک صورت گیرد، بازداشتش کرده‌اند.

خلاصه اینکه عید از راه رسید دلتنگی‌ها بیشتر و بیشتر می‌شد و طاقت خانواده کمتر و کمتر. حالمان خیلی بد بود. بابک عاشق عید بود و همیشه حال و هوای عید را خیلی دوست داشت و هر سال در خانه مادرم در لواسان جمع می‌شدیم و آنجا دید و بازدید می‌کردیم . بابک تقریبا آدم سنتی بود و بیشتر با اقوام معاشرت می‌کرد تا دوستان. افراد خیلی زیادی را می‌شناخت و در ارتباط بود ولی دوستانش معمولا دوستان کاری بودند و کمتر پیش می‌آمد با دوستانش در منزل و محیط خانواده رفت و آمد کند.

برخورد افراد اعم از دوستان و آشنایان و رسانه‌ها بعد از زندان با شما چگونه بود؟

از یک طرف بی‌خبری و از طرف دیگر اخبار رسانه‌های ایرانی و خارجی اذیت‌مان می‌کرد؛ همه با هم و یک صدا به بابک حمله می کردند. طوری شده بود که هر کسی که می‌خواست نامش شنیده شود، حرفی راست یا دروغ از بابک می‌زد. یکی می‌گفت خواهر ندارد؛ یکی می گفت یک خواهر دارد؛ یکی می‌گفت ۳ خواهر دارد؛ یکی می‌گفت در زندان است؛ یکی می‌گفت در هتل به سر می‌برد؛ یکی می‌گفت او را در شمال دیدیم؛ یکی می‌گفت همسر دارد، یکی می‌گفت با پسرش دوست است.

خلاصه اینکه که همه هر چه دل تنگشان می‌خواست درباره بابک می‌گفتند تا شاید سر در بین سرها در بیاورند؛ از کارگردان گرفته تا نمایندگان از بابک می‌گفتند. شکایت هم نمی‌توانستیم بکنیم و خودش هم که وکیل نداشت. آن‌قدر از بابک بی‌خبر بودیم که تا یکی از پرسنل شرکت از او خبر می‌گرفت، بدو بدو به ما اطلاع می‌داد. در نهایت پس از گذشت مدت کوتاهی از بازداشت، دادستانی در مجموعه‌های بابک مستقر شد. این موضوع باعث خشنودی ما بود که حداقل از مجموعه‌ها محافظت و کمتر دچار آسیب و فروپاشی می‌شوند. بعد از مدتی شنیدیم بابک به خواسته خودش اموالش را واگذار کرده و سردفتری که همیشه با قوه قضائیه کار می‌کرده داخل زندان رفته و بابک فقط اموال و دارایی‌های خودش را به قائم مقامش واگذار کرده و نامه‌ای هم فرستاده مبنی بر اینکه اموال خانواده متعلق به خودشان است و جزو دارایی‌های من محسوب نشود. زمان خیلی بدی بود.

شرکت نفت از چه زمانی در مجموعه‌های زنجانی مستقر شد؟

پس از مدتی قائم‌مقام بابک، اموال او را طی وکالت‌نامه‌ای تام‌الاختیار به نماینده نفت واگذار کرد و دادستانی برای هر مجموعه‌ فردی را معرفی کرد تا طی قرارداد تغییر و تحول، شرکت‌ها به مدیران منتخب شرکت نفت واگذار شود. من و خواهرم مالک ملک VIP واقع در شهرک غرب بودیم. خواهرم فقط شریک ملکی من بود و من به تنهایی در آن ملک مدیرعامل بودم. بعد از واگذاری شرکت VIP در همان دفترخانه‌ای که از برادرم وکالت گرفته بودند، شرکت را تماما و کمال به همان فردی که قائم مقام واگذار کرده سپردم اما همچنان مالک ملکم بودم. هر چه تلاش کردم برای خارج شدن شرکت از ملکم به جایی نرسیدم. نامه زدم. اقدام قانونی کردم اما هر کاری می‌کردم تا نامه‌های دادستانی می‌آمد متوقف می‌شد. آخر مجبور به شکایت شدم که در حال رسیدگی است. خلاصه اینکه از حضور متصرفین در مجموعه‌ام شرعاً، اخلاقاً و قانوناً راضی نیستم وامیدوارم خداوند حق را به حق‌دار برساند.

وقتی برادرتان را در دادگاه در جایگاه متهم و اتهاماتی که وارد می‌شد می‌دیدید چه حسی داشتید؟

بابک دچار تیک‌های عصبی شده بود و در صورتش این تیک‌ها پدیدار بود. این را در روزهای دادگاهش متوجه شدیم. خبرنگاران داخل دادگاه بودند افراد مهربانی بودند؛ گهگاهی لبخندی از سر دلسوزی و همراهی به همدیگر هدیه می‌کردیم. بعضی روزها می‌گفتند بابک خیلی خوب دفاع کرد. بعضی روزها می‌گفتند عصبی بود. از روی خبرهای رسمی بعضی دیگر خبرهای حاشیه‌ای جور می‌کردند مثلا می‌گفتند خودکارش چه شکلی بود؟ کفشی که به پا دارد چه رنگی بود؟ چه طوری زومکن‌هایش آنقدر مرتب بود؟ یا می‌گفتند زنجانی اتاق فکر دارد و راهنمایی می‌گیرد و به او مشاوره می‌دهند. چرا خندید؟ چرا دفاع کرد؟ چرا از کنترل خارج شد و... . بعد از مدتها داشتیم بابک را چند ساعت متوالی می‌دیدیم و به نظر چقدر عوض شده بود. دیگر آن بابک صبور نبود. خیلی عصبی شده بود.

برخورد دادگاه چطور بود؟

زمانی که پرونده‌ به دادگاه رسید، شرایط خیلی بهتر بود. هفته‌ای یک یا دو بار زنگ می‌زد. روزنامه داشت و هفته‌ای یکبار او را ملاقات می‌کردیم. روند دادگاه به نظر روند خوبی بود. بر عکس زمان بازرسی درب اتاق قاضی به روی ما و به خصوص وکیل باز بود. اغلب اوقات که به دادگاه می‌رفتیم می‌توانستیم قاضی را ببینیم. در جلسات داخل اتاق قاضی من و خواهرم هم بودیم؛ قاضی با بابک رفتار خوبی داشت مثلاً یک بار بابک داشت به یکی از نمایندگان بانک مرکزی نحوه انتقال پول را توضیح می‌داد و صندلی کم بود اما قاضی از اتاق دیگری برای بابک صندلی آورد و همیشه بابک را به آرامش دعوت می‌کرد. همیشه قاضی به ما می‌گفت که چقدر بابک عصبی است. ایشان راست می‌گفت؛ بابک خیلی عصبی شده بود و دائما می‌گفت حرفایم را نمی‌فهمند و نمی‌دانم چگونه توضیح دهم. من از شرق می‌گویم اینها از غرب متوجه می‌شوند. خلاصه اینکه این جلسات تا می‌آمد به نتیجه برسد موضوع از یک طرف لو می‌رفت و مجموعه‌ها و بانک‌های ذی‌نفع خارجی، شانه خالی می‌کردند و دوباره راه جدید و جلسه جدید. هر کسی توی جلسه چیزی می‌گفت. یکی روش‌ها را قبول می‌کرد یکی قبول نمی‌کرد.

می‌گویند بابک فقط وعده و وعید می‌دهد و نمی‌خواهد پول‌ها را برگرداند؟

همیشه در ملاقات‌ها می‌گفت نمی‌خواهند حرف‌های مرا بپذیرند و برایم این رفتارشان عجیب است که یا خودشان را به آن راه می‌زنند یا نمی‌خواهند بشنوند یا شاید هم نمی‌خواهند این مشکل حل شود. تعداد افرادی که حرف‌های بابک را رد می‌کردند زیادتر بود و من و خواهرم هم اطلاعی از امور بانکی بین‌المللی نداشتیم. فقط بابک بود و وکیلش. خلاصه که مثل همین روزها بابک می‌گفت سوئیفت انجام نمی‌شود، اما آقایان می‌گفتند می‌شود و ما مرتب انجام می‌دهیم؛ دقیقا عین همین روزها از یک طرف اصرار و از طرف دیگر انکار.

چطور از حکم دادگاه مطلع شدید و وقتی شنیدید چه حسی داشتید؟

روزی که حکم را اعلام کردند آقای کوهپایه‌زاده (وکیل بابک زنجانی) تماس گرفت و گفت مادر و پدر را از تلویزیون دور کنید زیرا متاسفانه حکم بدی دادند و سعی در ایجاد آرامش داشت. آقای کوهپایه‌زاده فرد متین و باهوشی است و با برادرم علاوه بر ارتباط وکیل و موکل، دوستی دارند. کلاً بابک در این پرونده وکلای زحمتکشی دارد؛ خانم رضایی وکیل خارجی بابک هم دو ماه برای حل این موضوع دائما از این کشور به آن کشور می‌رفت و شاید بالغ بر ۱۰ سفر را طی کرد و جلسات سنگین و متعددی را پشت سر گذاشته و مثل خواهر از هیچ کمکی دریغ نکرده است. آقای کوهپایه‌زاده هم همیشه سعی در همراهی و محبت به ما داشتند. کلاً بعضی مدیران خارجی و دوستان خارجی بابک بیشتر همراهی و کمک می‌کنند شاید چون ترسی ندارند. بلافاصله بعد از تماس آقای کوهپایه‌زاده، بابک تماس گرفت. حالم خیلی بد بود. نمی‌دانستم چگونه حکم رو بگم. بعد از شنیدن حکم بابک گفتم «وای به مامان و بابا چی بگیم؟». بابک گفت ناراحت نباشین من این پول را برمی‌گردانم و وضعیت اینگونه نمی‌ماند و باید این پول برگردد. به بابک گفتم نکنه این پول برگردد و حکم را اجرا کنند گفت این پول دینی هست که بر گردن دارم و باید پرداخت کنم. واقعا دلش می‌خواهد این کار را انجام بدهد. به قول آقای کوهپایه‌زاده اولین کسی که سعی در پرداخت پول دارد و از ته دل می‌خواهد این کار انجام شود، بابک است. حتی بابک وقتی که با وکیل خارجی خود صحبت کرد گفت که پیگیری را ادامه بدهند و نباید خللی در کارها صورت بگیرد. همیشه تصمیمش به پرداخت پول است و راهکارهای مختلفی را طی کرده. هنوز هم با این حکم تصمیم به پرداخت دارد و می‌گوید این پرداخت بیشتر جنبه آبرو و اعتبارم را دارد. نمی‌دانم صلاح است پرداخت شود یا خیر؟ حق بابک اعدام نیست، برادرم مهره‌ کلیدی دور زدن تحریم‌ها بود.

درخواست‌تان از مردم و مسئولان چیست؟

از همه مردم می‌خواهیم کمک‌مان کنند زیرا حق بابک اعدام نیست. بابک در زمان تحریم‌ها خیلی زحمت کشید و میلیاردها پول وارد ایران کرد حالا چگونه می‌گویند قصد ضربه زدن به نظام را داشته است. تمام دشمنان ایران در خارج برای او پرونده‌سازی کردند زیرا مهره کلیدی در دور زدن تحریم‌ها بود. علاوه بر این، انعکاس این حکم قطعاً روی اموال خارجی بابک تاثیرگذاره و نمی‌دانم تکلیف آنها چه می‌شود. نمی‌دانم باید چه کرد. این اموال نه از بدهی کم می‌شود و نه دست ما به آنها می‌رسد.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    حالا پولا کجاس ؟

  • سین میم

    به نظر من حق اش اعدام نیست. اگر پولی هست بر می گردونه. اگر نیست هم تو حبس بمونه. نه که اعدامش کنن. اگر خلافی شده ضعف قوانین و نظارته. و با حذف یک آدم مساله حل نمیشه.
    ما که از حقایق بی خبریم. ولی خدایی هم هست و نمیذاره سر بی گناه بالای دار بره.

    پاسخ ها

    • بدون نام

      سر بی گناه بالای دار بره ضرب المثلِ
      واقعیت میره اینو نمیدونیم

  • بدون نام

    اشک تمسسسساح

  • بدون نام

    آن وقت که پول مملکت بالا کشید از کسی کمک نگرفت حالا که به چنگ قانون گرفتار شده از مردم کمک می خواهد چه انتظار بیجایی دارد.

  • پدرام

    خواهرجان نگفتند اين همه اموال داخل و خارج كشور رو برادرجان چطوري بدست آوردند و طي ٨ سال در دولت پاك و مهرورز مولتي تيلياردر شدند؟

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اطلاعات رو بروز کن تو او 8 سال نبود این اقای نفت خوار قبل از اینها وارد کار شده حالا این کلید به دست ها جهت خالی نبودن عریضه کارو بستن به دم قبلیه

  • بدون نام

    من با نظر اقا پدرام موافقم ...واقعا خواهر جان نگفتند یه جوجه فکلی اینهمه پول رو‌چطوری به دست اورده ؟؟؟؟

    پاسخ ها

    • من

      شما می شناسیدش؟ میدونید قبلا سرمایه داشته یا نداشته. یا از راه درست پیش رفته یا نادرست؟ چرا گناه دیگرون رو می شورید. خوبه ما آدم ها دستمون به جایی نمیرسه وگرنه همو می کشتیم به خاطر افکار و قضاوت های شخصیمون.
      هر کاری هم کرده راهش روپیدا کرده و انجام داده. اگر راه نادرستیه، خب اون راه باید بسته بشه. این نشد یکی دیگه همون راهو میره باز!

  • محمد

    خدایا نجاتش بده

  • بدون نام

    یه چیزی مبهمه چرا دادکاه و بابک روشن نمیکنن هنوز اموالش چقدر ارزش داره و کجا هاس چرا وکالت نمبده به همون خانم وکیل مهربان که کشور به کشور میره سهم زنجانی رو پس بگیره شرکا حکم رو میدونن اگر بدجنس هم باشن از حکم بابک بخوان سو استفاده کنن باز راه قانونی باز پس گیری هست خصوصا نفت و دولت ایران طرف پرونده اش هست

  • بدون نام

    زمین باید خالی از مفسدان شود

    باید به اشد مجازات برسند

    همیشه گفته اند باد آورده را باد خواهد برد

  • بدون نام

    زومکن‌ یا زونکن؟!!

  • بدون نام

    آنوفت که هروز یک مجموعه راه اندازی میکرد وافراد مختلف از قشره های قابل نفوذ را دور برش به به وچهه چهه میزدند بم امروز فکر نمیکرد وبا مردم که نان شب نداشتند فکر نمی کرد حداقل یک موسسه کمک به افراد مستضعف راه اندازی نکرد حالا آقا گیر افتاده وراه چاره ای ندارد از همه کمک می خواهد نه عزیز جان بی جهت شما به اعدام محکوم نشد ه ای باید تنبیه بشی تا افرادی مثل شما هم حواسشونو جمع کنند.

  • بدون نام

    واقعا میشود کسی به تنهایی این مبلغ را اختلاس کرده باشد.

  • بدون نام

    هیچ سرمایه هنگفتی برای یک نفر جمع نمی شود مگر اینکه از راه ناروا بدست آمده باشد چطور میشود اینهمه پول وسرمایه را در مدت کوتاهی بدست آورد بدون شک از راه ناروا ومال دیگران جمع آوری شده هم خودش وهم اطرفیان تاثیر گذارش باید مجازات شوند آنها هم که برای نجات او دعا تلاش میکنند از جیره خواران و اطرافیان او هستند.

  • بدون نام

    اونی که منفی میده کیه ...ببینمش آنی ترورش میکردم ....

  • بدون نام

    من نمی دونم این اقا چه کاره اس اما همین که مثل اون اقای مدیر بانک فرار نکرده پس مقصر هم نیست چه جوری هاست که اینو گرفتن اما اونای که ..

  • کارشناس ارشد حقوق نفت و گاز

    خیانت در امانت بیت المال درسطح بین المللی ضربه سنگینی بر روحیات جامعه اسلامی وارد کرده است ,از طرفی مسئولان وزارت نفت هم در این زمینه مسئولیت تام داشته اند که تضمین های لازمه را برای بخش بخش محمولهای نفتی از وی اخذ نمایند علیکن همانطور که خواهر این متهم بین المللی بیان کرده ظاهرا به اخذ یک چک برای سال 1393 اکتفا شده است.آیا وزارت نفت در خصوص همه تعهدات افراد در قبال میلیارد ها تومان پول بیت المال تنها به گرفتن یک چک اکتفا می کند ؟!آیا مقررات معاملات دولتی این اجازه را به وزارت نفت داده است؟! آیا مصوبه ای برای این موضوع از شورای امنیت ملی داشته است؟!.به نظر بنده که یک کارشناس ارشد حقوق نفت و گاز هستم مسئولیت مدنی و کیفری مسئولان مرتبط با این موضوع در وزارت نفت و سایر مسئولان دولتی کمتراز بابک زنجانی نیست." والعاقبه للمتقین "

  • علی

    نظری متفاوت از دیگران ندارم ولی چرا مقامات اجازه دادن و حتی همراهی کردند و درختی که در حال افتادن هست چرا به جای اولش نیاوردند چرا اجازه دادن دیواری که کج بالا می رود آنرا درست نچیدند که اینطور شود و سرمایه های این مملکت به باد برود من نظرم این هست که هر که در این راه به بابک زنجانی میدان داده است خواسته نظام را بهم بریزد خواسته سر مردم و نظام را با این همه مشکلات سرگرم کند تا کاری که خودش می خواهد انجام دهد یعنی این که دنیا را به ایران متوجه کند که ایران محل سرمایه گذاری نیست در ایران هر که بتواند می تواند از راه نادرست مال و منال بدست آورد اگر آنطوری که خواهرش می گوید باید تخفیف مجازات داد ولی اگر خواهرش نیز به سمت و سویی در حال دور زدن افکار عمومی هست او را نیز باید به اشد مجازات رساند تا بین اجرای عدالت شکاف ایجاد نکند

  • بهروز

    پولا رو پس نمیده دادگاه رو کش میده تا دوباره احمدی نژاد بیاد با آن پولا یارانه 250000 هزار تومانی بدهد

  • رضا

    به نظر من نباید اعدام بشه چون در دوران تحریمها کمک زیادی به ایران کرد اگرچه در کنارش به مال ومنال فراوانی رسید .بهتره بخشیده بشه .بدهی دولت ازش بگیرن .بقیه شم به حساب سرپرست خانوارهای ایرانی مبلغی واریز کنن تا از بدبختی بیرون بیان .مخصوصا معلمهای همیشه مقروض وبی پول که حقوقشون همیشه خدا میره جای قسط وام

  • بدون نام

    اخر تکلیف 3000میلیارددلار دلار اختلاص قبلی چی شد

  • بدون نام

    تصورکنید اگه استیو جاز مرحوم:یا بیل گینس که از پارکینگ به این همه ثروت رسیدند.در ایران بودند چه بر سرشان می امد.مگه میشه مگه داریم ...... از پارکینگ به این همه ثروت رسید.من و برادر وپسر خاله هام وبا کل فامیل داریم از صب تا بوق سگ داریم کار میکنیم هنوز نتونستیم ی شاسی بلند بخریم.بعد ینفر از پارکینگ خونه...... مرگ بر مفسد اقتصادی

  • بدون نام

    باید بیاد برای مردم توضیح بده به چه صورت کلاهبرداری کرده نباید اعدام بشه که حقایق نا گفته بمونه

  • علی

    اطمینان دارم که خداکمکش میکندالبته اگر بی گناه باشد واین مدت هم که درزندان بوده وعذاب کشیده تاوان رفتار غلط گذشته اش هست،یادمان باشد دردنیاباهردستی بدی باهمون دست میگیری.

  • ناهید

    نباید اعدام شود بر عکس باید از بابک زنجانی محافظت شدید بعمل تا مجرمین اصلی پیدا وبه سزای عمل خود برسند با اعدام بابک زنجانی مجرمین اصلی به کارشان ادامه میدهند

  • بدون نام

    این آقا حتی در دادگاه دست از جعل برنداشت بعد انتظار داره همه حرفشو باور کنند

  • سیمبر

    بنام خدا

    اینکه حقش اعدام نیست دادگاه تشخیص میده مه افریدهم همه پولهاراپس دادولی اعدام شد.

  • محمد

    ما ایرانی ها حقمون هست با همین چیزها سرگرم بشیم

    ایشون حق یکی نداده کاری کرده اینطوری بشه

    این داستان چندساله تو ایران هست

  • majid

    بسمه تعالی بابک زنجانی جزئی از دولت قبل بوده. هرجا دولت گیر می کرده ان مشگل گشا بوده اینکه این همه پول یکجا جمع شده مشگل سیستم است.سیستم باید درست بشود با اعدام مشگلی حل نمی شود .پولها هم از دست میرود.

  • مهناز

    چه قدر خواهر جان پر توقع هستند که از مردم کمک میخوان
    به نظر من فعلا اعدام نشه . بعد که پولا رو داد اعدام بشه

  • داریوش کبیر

    اینجا ایرانه
    به وقت مردم بدبخت
    به نامه نا نوشته و دستان چروکیده
    اینجا ایرانه تحصیل کرده هاش بیکار

    اینجا کجا هست؟
    افرین اینجا جاییه که اگر خدمت کنی لحت میکنن

  • علی احمدی

    من دلم برایش می سوزد اما در این فکرم چرا آن هایی که از تحریم ها بیشتر از بابک نوش جان کردند خبری نیست.ایشان با چه چراغ سبزی حرکت کرد یعنی در دادگاه خدا هم از آنان خبری نیست.البته هرکه سنگ بزرگ بردارد٬ اگر سنگ افتاد روپاش نابودش می کنه اما سنگ کوچک خیر آسیب جزئٔی میرساند.

  • بدون نام

    کدام قانون صحبت است .فکر کنم قانون همان کانون است .کانون مبادلات .
    دزدی را میزدند. دزد فریاد میزد من ندزدیدم
    گفتند نزنید گفتند میزنیم که مبادا بگوید کار من نبوده مبادا کسی را لو دهد.من ما همه باید بسوزیم از گرانی .باید بمیریم

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج