انتقاد ملایم «جمهوری اسلامی» از تلویزیون
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت: رسانهها، آئینه نظام هستند و آراستگی، صداقت و جامعیت آنها دقیقاً به مقبولیت و محبوبیت نظام کمک میکند. عکس این قضیه نیز صادق است و عدم صداقت یا برخورد گزینشی رسانهها را مردم به حساب نظام میگذارند.
این یک اصل کلی است که در مورد همگان صادق است ولی صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان «رسانه ملی» در این میان، در جایگاه و موقعیت کاملاً متفاوت و ممتازی قرار دارد. انتظارات و حساسیتها در این مورد، به مراتب افزونتر است.
خوشبختانه رسانه ملی در بسیاری از زمینهها، کارنامه خوبی را عرضه کرده و در مجموع نمرات مثبت و قابل قبول هم در کارنامه خود دارد. کسانی هستند که عملکرد رسانه ملی را یکسره نفی میکنند. در عوض در طیف مقابل هم کسانی هستند که همه چیز را دربست تایید میکنند. این هر دو نگرش، به دلایل محسوسی، چندان واقعگرایانه به نظر نمیرسد. نقش بیبدیلی که رسانه ملی در مناسبتهای تاثیرگذار از جمله هفته دفاع مقدس، ۲۲ بهمن تلاش برای حضور مردم در انتخابات ایفا کرده، انصافاً شایسته تقدیر است.
تاثیر دعوت برای حضور مردم در این مناسبتها بویژه در پای صندوقهای رای، حتی در عمق روستاهای دور افتاده هم کاملاً محسوس بوده است. علاوه بر این، نقش رسانه ملی در قلمرو اطلاع رسانی، دانش افزائی، مهارتهای شغلی، مباحث فنی - تخصصی، تازههای علم و دانش وفناوری و مشخصاً برنامههای پرباری که برای مخاطب عام، بیشترین فراگیری موثر را بهمراه دارد، هرگز قابل مقایسه با هیچ رسانه دیگری نیست.
با دقت نظر در همین کارنامه درخشان است که سطح توقعات جامعه نسبت به رسانه ملی روز به روز ارتقاء مییابد. انتظارات مردمی که مخاطب دیروز محسوب میشدهاند، قطعاً با انتظارات امروز همانها متفاوت است و باید از جامعیت، دقت نظر و رضایتمندی بیشتری نزد مخاطب عام، برخوردار باشد. از رسانه ملی که امام خمینی(ره) آنرا یک «دانشگاه» میدانست، هرگز توقعی کمتر از یک دانشگاه نمیرود. اهالی رسانه ملی همواره باید خوش بدرخشند، همیشه تاثیرگذار مثبت ظاهر شوند و کوچکترین نقطه ضعفی از آنها به راحتی قابل پذیرش نیست.
امروزه نقاط قابل بهبودی را در رسانه ملی را شاهدیم که ارتقاء کیفیت در این مقولهها میتواند نقش و جایگاه رسانه ملی را نزد مخاطب عام تقویت کند. تصمیم و عملکرد رسانه ملی نمیتواند سلیقهای باشد و به تناسب دیدگاه این و آن در معرض تندباد تغییرات میلی قرار بگیرد بلکه لازم است استراتژی، چشم انداز و ماموریت سازمان به تناسب مصالح، نیازها و تحولات از الگوی روشن و مدبرانهای تبعیت کند. این کمترین انتظار از رسانه ملی است.
از سوی دیگر از رسانه ملی انتظار میرود که در مقولات فرهنگی و حتی طنز هم با زبان و محتوای ارجمند و فاخری ظاهر شود.
عقلاً و منطقاً مصالح کشور و نظام ایجاب میکند که رسانه ملی با در پیش گرفتن یک خط مشی اصولی در مسیری حرکت کند که آحاد مردم به ویژه نخبگان و عناصرفرهیخته با اشتیاق و دلگرمی به رسانه ملی بنگرند و نیازها و انتظارات آنها از این رسانه به درستی برآورده و تامین شود.
انقلاب اسلامی زمینههای رشد و تعالی جامعه را به گونهای فراهم کرده که همین نخبگان و عناصر فرهیخته به عنوان دستاورد نظام، تربیت یافتگان همین مردمند که البته رسانه ملی هم در راه فراهم کردن زمینههای لازم نیز بیتاثیر نیست. اما در میدان عمل انتظار اینست که رسانه ملی در مسیری حرکت کند که بتواند جامعه را «اشباع» و «اقناع» نماید تا هیچکس به رسانههای بیگانه گرایش پیدا نکنند. در این مقوله به نظر میرسد که برخی جهت گیریهای رسانه ملی نیازمند بازنگری است.
نکته این است که سازمان صدا و سیما نباید به گونهای عمل کند که این شبهه در ذهنها ایجاد شود که گویا این سازمان براساس یک بینش جزمی، غیرمنعطف و به شدت جناحی، سعی دارد هرگونه خبررسانی، موضع گیری، تحلیل مسائل و رویدادها و در یک کلام هر واکنشی نسبت به مسائل داخلی کشور را با اهداف خاص یک جناح منطبق نماید و انعکاس دهد.
به نظر میرسد که این اصرار و تاکید غیرمنطقی، حتی به قیمت سیاه نمائی علیه دولت صورت گرفته و بیم آن میرود که باعث دلسرد کردن جامعه نسبت به اصل نظام شود. با آنکه آثار و تبعات این عملکرد ضعیف و جناحی ممکن است به زیان کشور تمام شود و حتی به اقبال عمومی نسبت به «رسانه ملی» آسیب وارد کند، اما نگرانی اصلی اینست که مبادا خدای ناکرده به باورپذیری دادهها و تحلیلهای رسانه ملی لطمه وارد کند.
سیاهنمائی، دامن زدن به توقعات عمومی با علم به اینکه دستیابی به چنان شرایطی در کوتاه مدت میسر نیست، وارونه جلوه دادن برخی مسائل حتی در مواردی که به عنوان مسائل ملی و حیاتی برای منافع و مصالح کشور تلقی میشوند و همچنین عدم بیان حقایق به صورت رسا و مفهوم برای مخاطب عام، از اصلیترین مواردی هستند که لازم است رسانه ملی در باره آنها تجدیدنظر کند.
فراموش نکنیم که برای ۳۵ سال، سیاست رسانه ملی بر این اصل عقلانی استوار بود که دیدگاهها، مواضع و اظهارات دشمنان نظام را اراجیفی تلقی میکرد که نباید به آن اعتنا کرد و بعضاً با پاسخگوئی مستدل و متناسب با مقام و موقعیت طرف مقابل، رفع ابهام مینمود و اکنون نیز انتظار اینست که جوسازیها، انتظارات والقائات دشمن به ویژه آنجا که مغایر مواضع و دیدگاههای دولت است، عیناً منعکس و بزرگنمائی نشود.
دست اندرکاران رسانه ملی ممکن است این عملکرد خود را تحت عنوان شفاف سازی با هدف تنویر افکار عمومی توجیه نمایند ولی نباید بگونهای عمل شود که عدهای تصور کنند حرف دشمن را تکرار میکند! نباید از نظر دور داشت که در آمریکا هم دیدگاهها یکسان نیست. اکثریت کنگره در اختیار جمهوریخواهان است که همین دولت کنونی اوباما را ماهها تعطیل و منفعل ساختند. با علم به این نکته اگر رسانههای کشور حرفهای دشمن و امثال «دونالد ترامپ» را تکرار کنند،آیا مصالح و منافع کشور قابل تامین است؟
صرف نظر از اینکه چه کسانی باعث و بانی چنین سیاست ضداصولی و مخربی هستند و چه کسانی از این رفتارها جانبداری میکنند و از استمرار آن احساس پیروزی مینمایند، تردیدی نیست که همه از آن زیان میبینند و آثار و تبعات آن ممکن است دامنگیر کل نظام شود که البته به مصلحت هیچکس نیست.
ارسال نظر