۴ چالش روحانی در انتخابات ۹۶
جریان مخالف روحانی که از نیمه سال ۹۲ قدرت قوه مجریه را از دست داده است، از همان روز نخست، هدف خود را تعریف کرد: «تبدیل حسن روحانی به اولین رئیسجمهور یکدورهای ایران». برای آنها بسیار سخت است که چهار سال دیگر را بیرون از دولت بمانند و چشم به انتخابات سال ۱۴۰۰ بدوزند؛ آنها دولت را میخواهند، هرچه زودتر و در سال ۱۳۹۶.
روحانی برای حضور و پیروزی در انتخابات سال آینده، کار سختی را پیش رو دارد و واقعاً نمیتوان گفت که او نیز همانند رؤسای جمهور قبلی و به سنت مألوف، برای بار دوم رئیسجمهور خواهد شد یا خیر؟
روحانی در انتخابات آتی چند چالش جدی پیش رو دارد:
۱ - روحانی، برنامههای دولتش را بر اساس یک اولویتبندی منطقی پیش میبرد. او و تیمش میدانند که گره عمده اقتصاد کشور در شرایط حاضر، تحریمهایی هستند که به دلیل برنامه هستهای ایران، به طور ظالمانه وضع شدهاند. بنابراین، او بلافاصله بعد از به دست گرفتن قدرت، بدون فوت وقت، مذاکرات هستهای را دنبال کرد و با برجام، به فرجام رساند تا ایران، اولین کشوری در جهان باشد که بدون آن که مصوبات شورای امنیت را اجرا کرده باشد، صرفاً با مذاکره، آنها را باطل کرده است.
البته نظام، به دولت اجازه داده بود صرفاً در چارچوب برنامه هستهای مذاکره کند و در نتیجه تحریمهایی که از سالهای اول انقلاب علیه ایران وضع شده بود، همچنان باقی است، چراکه دولت اجازه نداشت درباره آنها که ناظر به مباحث حقوق بشر و برنامههای تسلیحاتی ایران است، گفتوگویی انجام دهد.
اینک، روند لغو تحریمهای هستهای آغاز شده است و قاعدتاً تکمیل این پروسه و عادی شدن وضعیت، بسیار زمانبر است (از زمان سقوط صدام تا لغو تحریمهای سازمان ملل ۱۰ سال طول کشید). این وضعیت کاملاً هم طبیعی است زیرا «از بین بردن»، به لحظهای است و «ساختن»، به سالیان؛ چه انهدام و بازسازی یک خانه و چه تخریب اقتصاد یک کشور و سپس بازسازی آن.
مشکل روحانی این است که نمیتوان در اقتصاد «معجزه» کرد و تمام آثار مخرب تحریمها و سوءمدیریتهای گذشته را در کوتاهمدت رفع و رجوع نمود. بنابراین، رسیدن آثار لغو تدریجی تحریمها به سفره مردم، زمانبر است. اقشار آگاه جامعه، این نکته را میدانند ولی بسیاری از مردم به ویژه در طبقات کمدرآمد، واقف بر این ظرائف نیستند و تصور میکنند که معنای لغو تحریمها، ارزانی و فراوانی فوری است (!) کما این که بعد از توافق هستهای، برخی در جشن خیابانی، در یک دست اسکناس یک دلاری و در دست دیگر، اسکناس هزار تومانی داشتند، بدین معنا که با این توافق هر دلار، هزار تومان خواهد شد!
این واقعیت که «بازسازی اقتصاد ایران پروسهای زمانبر است»، دستاویز خوبی برای جریان مخالف روحانی است تا بتوانند با عوامفریبی، تمام آنچه روحانی برای اقتصاد ایران به عنوان کارهای زیربنایی انجام داده را بیهوده جلوه دهند و به مردم القا کنند که روحانی کاری برای معیشت مردم انجام نداده است.
۲ - جریان مخالف روحانی نشان داده است که استاد عملیات پوپولیستی است. بنابراین در برابر روحانی که از عملکرد اقتصادیاش به استناد اقدامات زیربنایی و ماندگاری مانند لغو تحریمها، افزایش سهم ایران در میدانهای مشترک نفتی و گازی، گشایش مجدد سوئیفت، آغاز حرکت سرمایهگذاران به ایران و ... دفاع خواهد کرد، پوپولیستها میتوانند با شعارهای هیجانی و وعدههایی مانند افزایش مبلغ یارانهها و نظایر این، طبقات محروم و نیز ناآشنایان به مباحث جدی اقتصادی را جذب خود کنند.
خوب یادمان هست که احمدینژاد وقتی آغاز اجرای طرح یارانه نقدی را اعلام میکرد، چگونه برای مردم در تلویزیون عددسازی کرد و گفت که اگر ۲۰ هزار تومان از مبلغ یارانه کودکانتان را پسانداز کنید، بعد از ۱۵ سال، ۵۰ الی ۱۰۰ میلیون تومان پول خواهید داشت و بسیاری حتی یک محاسبه هم نکردند که ببینند چه دروغ بزرگی به آنها گفته میشود.
تقابل روحانی و پوپولیستها در انتخابات سال آینده، تکرار ماجرای معروف «نقش مار و نوشته مار» خواهد بود. نقاش مار، امیدوار به جهالت مردم خواهد بود و نویسنده مار، دلبسته سوادشان.
۳ - مخالفان افراط گرای دولت روحانی - و نه رقبای کلاسیک که اصولگرایان اصیل و سنتی هستند - در «دروغبافی و عملیات روانی منطبق بر آن»، استاد تمام عیارند. آنها نه «یک کلاغ، چهل کلاغ» نمیکنند، که «صفر کلاغ چهل کلاغ» میکنند و بر اساس دروغهای خودساخته، تحلیل و تفسیر و مصاحبه و گزارش میسازند و به مدد رسانههای گستردهای که در اختیار دارند، سعی میکنند، افکار عمومی را تحت تأثیر خود قرار دهند.
تقابل با حجم عظیم عملیات روانی که احتمالاً با بزرگترین نوع آن در ماههای منتهی به انتخابات آتی مواجه خواهیم شد، کار را بر روحانی و تیمش سخت خواهد کرد به ویژه آن که طرف مقابل، پایبند اخلاقیات هم نیست.
۴ - چالش جدی دیگر روحانی، افزایش کارشکنیها در سال آخر ریاست جمهوری اوست تا چهرهای ناکارآمد از دولت او نزد افکار عمومی ترسیم کنند و آرایش را بشکنند. این وضعیت وقتی جدیتر جلوه میکند که بدانیم بسیاری از نهادهای قدرت، از ریاست جمهوری روحانی رضایت ندارند و آرزومند آنند که فردی مانند سعید جلیلی، عنوان ریاست جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد. یک ایران تحت تحریم با ریاست جمهوری جلیلی، برای آنها بسیار خوشایندتر از یک ایران رو به رشد با ریاست جمهوری روحانی است.
نظر کاربران
این تحلیل آبدوغ خیاریتون بدرد حامیان دولت وطن فروش میخوره