حال و هوای نوروز در تاجیکستان
جشن نوروز در استان سغد، روز ۸ مارس آغاز می شود و آداب و تشریفات نوروزی در این بخش شبیه مناطق دیگر تاجیکستان نیست.
جشن نوروز در استان سغد تاجیکستان، روز ۸ ماه مارس آغاز مي شود که مراسم نوروزی در این بخش با دیگر مناطق تاجيکستان تفاوت دارد. نخستين سنني که به اين جشن در اين منطقه آغاز مي بخشد، آيين نوروزي با نام "سر سال" يا جشن فرا رسي بهار محسوب مي شود. در اين روز، بخشي از قطعه زمين کشت انتخاب مي شود تا پيرمردي قبل از آغاز بزم ساز و موسيقي به زمين دانه اميد بپاشد و همگي دست دعا بردارند.
اين آيين به باور مردم حاصل کشت را در سال نو فراوان مي کند. در مناطق کوهستان از اين جشن با نام "جفت براران" ياد مي کنند. در روزهاي اول مارس کدبانوها دانه هاي گندم را براي درست کردن سبزه در ظرفها مي گذارند تا اينکه تا جشن دوم و بزرگتر نوروز در ۲۱ مارس اين گندم نيش بزند و سبز شود. زيرا جشن نوروز تاجيکان بدون سبزه گندم که در تهيه سمنو از آن استفاده مي شود، صورت نمي گيرد.
روز ۲۱ مارس روزي که کليه مردم تاجيکستان فرارسي سال نو خورشيدي را جشن مي گيرند، ساکنان اين کشور براي بار دوم از نوروز تجليل به عمل مي آورند. سغديها نيز به مثل ساکنان مناطق مختلف تاجيکستان معتقدند که نوروز را حتما بايد با لباس نو استقبال کرد، در اين صورت به باور مردم، تمام سال صفا و نور و ضيا زندگي آنها را لبريز خواهد گردانيد.
در آستانه فرا رسيدن نوروز آنها به منازل همديگر مي آيند و به دوستان و پيوندان هديه ها مي دهند. اما آيين ديگر نوروزي که همزمان صورت مي گيرد آوردن غذاهاي جشني به خانه هاي همديگر است که در سغد با نام "آش عوضکنان" معروف است. چون حالا در تاجيکستان غذاي معروف سنتي تاجيکان پلو است، بيشتري از ساکنان سغد در شب نوروز به خانه هاي همديگر از همين نوع غذا مي فرستند. بيشتر مراسم نوروزي ساکنان شمال کشور عمدتا در ميدانهاي فراخ و باغهاي سرسبز و گلپوش برگزار مي شود.
صبح روز جشن نوروز آنها خان نوروزي را با هفت سين و يا هفت شين مي آرايند و همان صبح صداي غلغله دار کرنايها آنها را به جشنگاه دعوت مي کنند. دوشيزه اي با لباس سفيد يا سبز که سمبول پاکي و بهار است، در جمع مردم در جشنگاه از آمدن بهار و رسيدن نوروز خبر مي دهد. در جريان بزمهاي رقص و ترانه خواني، سير باغ و گلگشتها، در ايام نوروز چند مراسم خاصي هست که نيز در فرهنگ اجدادي به ميراث مانده است.
سمنوپزي، مسابقات ورزشي سنتي و بازيهاي مختلف با کبک و خروس و اسب دواني و چوگانبازي از ويژگيهاي جشن نوروز در سراسر تاجيکستان است که در استان سغد نيز همه ساله با شکوه خاصي در ميدانهاي نوروزي صورت مي گيرد.
بايد گفت که در نوروز هديه ها و پيشکشهايي که براي غالبان مسابقات آماده مي شود بطور غيرمعمولي گرانبها هستند و اين امر ذوق مردم را براي شرکت در اين بازيها بيش از پيش مي افزايد.
مراسم نوروز در کولاب
من در 21 مارس سال 2001 در روز عيد نوروز در شهر كولاب از استان تاريخي ختلان در جنوب تاجيكستان مهمان بودم. در آنجا مراسم بسيار باشكوهي براي برگزاري نوروز و آغاز سدة نو ترتيب يافته بود. مراسم با موسيقي محلي و نواختن كُرنا (از جنس برنز و به بلندي حدود دو متر) و رقص و نمايش رويش زمين و بيدار شدن جهان و آغاز گرما و فرا رسيدن بهار آغاز شد، «بُزكِشي» و كُشتي پهلوانان، و اسب تازی و سوارکاری برقرار بود و تعداد زيادی چوگان بازی می کردند و افراد بی شماری در پيرامون اين ميدانهای ورزشی گرآمده بودند.
طبق بررسي به عمل آمده، در تاجيكستان نوروز را كوتاه ولي باشكوه جشن ميگيرند. نخست اينكه سال تحويل مفهومي ندارد. سپس، روز اول نوروز را در تمام تاجيكستان به صورت جشن عمومي برگزار ميكنند. در هر منطقهاي، خواه شهر، روستا يا محله، محل اجتماع نوروزي وجود دارد. مردم منطقه با پوشيدن لباسهاي نو، در اين مراسم شركت ميجويند. بدين ترتيب كه دختران و زنان بهترين لباس خود را ميپوشند (كه معمولاً ابريشمي است و رنگارنگ) و آرايش ميكنند و تازه عروسها و تازه دامادها با لباس عروسي در جشن شركت ميكنند. محلي كه مراسم نوروز در شهر كولاب در آن برگزار ميشد، در شمال شهر در دامنه تپهاي در محل يك شركت تعاوني كشاورزي روستايي بود به مساحت شايد چندصد هكتار. در مسير راه ورودي، در سمت چپ، غرفههايي (بدون ديوار) رديف شده بودند كه فقط پشت آنها پوشيده بود و بر روي اين ديوارها قالي و قاليچه و روتختيهاي سوزندوزي شده محلي زنان تاجيك با نقش و نگار "مبارك" ، "سال نو مبارك" ، "نوروز عجم مبارك"، "هر روزتان نوروز، نوروزتان پيروز" آراسته شده بود.
در تمام خيابانها، سردر ساختمانهاي بلند و خلاصه هرجايي كه امكان داشت، شعارهاي نوروزي به چشم ميخورد كه بر بستر پارچههاي سفيد با رنگ آبي يا قرمز، شعار مباركباد نوشته بودند. در هريك از اين غرفهها، كه حدود 12 متر مساحت داشت، تعدادي متشكل از زن، مرد، دختر، پسر، كودك شيرخوار (معمولاً در گهواره) نشسته بودند و نمايشي از زندگي سنتي را همراه با سوغاتيها و سفره هفتسين (يا هفت شين) اجرا ميكردند.
در تمام اين غرفهها تعدادي نوازنده محلي برنامه اجرا ميكردند و ديگراني كه دستشان به كاري بند نبود ميرقصيدند. تهيه كره از دوغ، پخت نان، نمدمالي، نگهداري بچه، ريسيدن نخ، پارچهبافي، تهيه ابزارآلات كشاورزي، تهيه و ساخت سازهاي محلي (يك دو تار در يكي از اين غرفهها به من هديه كردند)، جدا كردن تخم پنبه از غوزه، سوزندوزي و گلدوزي بر روي پارچه و نيز صنايع دستي، نمايش انواع نانها، و خلاصه هزاران مورد ديگر، از جمله نمايشهاي مردمي و زندهاي بود كه ديده ميشد. مراسم عروسي سنتي در چندين غرفه به نمايش گذاشته شده بود و عروسيها را به اين محل منتقل كرده بودند. عروسها، لباسهاي سفيد و تاجي بر سر و آرايش شده و زيبا بر پاي سفره عقد نشسته و زنان بدور او حلقه زده و شال ابريشمي سفيدي بر سر او گرفته بودند (تقريباً شبيه قندساييدن بر سر عروس در ايران). نان و شيريني تعارف ميكردند، سمبوسه ميآوردند و سومَنَك (سمنو) تعارف ميكردند. سمنوها بسيار خوشمزه و شيرين بود.
در كنار و در روبروي اين مراسم، در ميدان سرسبزي، مردان و جوانان در حال سواركاري بودند و بازي محلي و بسيار پرشور خود "بُزكشي" را انجام ميدادند و دلاوريهاي خود در تاخت و تاز را برخ دختران ميكشيدند.
برای انجام نمايش نوروزی سايبانهايي از چادر برافراشته و در زير آن صندلي چيده بودند. برنامه با رقص و آواز محلي اجرا شد و سپس مراسم نوروزي آغاز گرديد. ابتدا، صحنه به عنوان يك زمين بكر در نظر گرفته شده است، سپس دهقاني به صحنه ميآيد و شروع به آماده كردن زمين با كج بيل ميكند. رديف گياهان (غلات) با دختراني كه لباس سبز پوشيده و به رديف پشت سر هم بر روي زمين سجده كردهاند، نمايش داده ميشود. حدود 10 رديف از اين دختران ايجاد شده است. رعد و برق ميزند، باران ميبارد (اجراي اين صداها با نوار و از بلند گو پخش مي شود) و گياهان (دخترتن سبز پوش) آرامآرام، با حركت موزون، سر از خاك بيرون ميآورند.
دهقان آواز ميخواند و سپاس يزدان را بجاي ميآورد. دختران سرپا ميايستند و ميرقصند و دختران ديگري در حلقههايي در اطراف صحنه ظاهر ميشوند و با لباسهاي رنگارنگ نمودي از گلهاي صحرايي را به نمايش ميگذارند. گروه ديگري از دختران با شنلهاي آبيرنگ در حالي كه شنلهاي خود را باو ميدهند از كنار صحنه ميگذرند (نمايش ابر گذرا). شادمانيها به مناسبت فرا رسيدن بهار آغاز ميشود. ساز و دهل ميزنند آواز بهاريه ميخوانند.
در اين هنگام ملكه بهار (دختري زيبا با پيراهن سپيد بلند; در ايران مير نوروزي) از كوهها (از بالاي جايگاه، از تپهاي كه بر بلندي آن مجسمه عظيمي از شاه اسماعيل ساماني برافراشته شده است) خرامان خرامان پايين ميآيد و در عقبه آن، دختران با پيراهنهاي رنگارنگ، در حالي كه هرچهارنفر، از چهار گوشه پارچه سوزندوزي شده رنگين و پر نقش و نگار (روتختي) گرفته اند، و نمايشي از مزارع پر گل و رنگارنگ را اجرا مي كنند، بدنبال ملكه بهار در حركتند و تداعي رُستن گلهاي رنگين صحرايي در پي آمدن عروس (ملكه بهار) را در بيننده ايجاد ميكنند. ملكه بهار هنگامي كه به كنار جايگاه ما ميرسد ميايستد، خوشآمد ميگويد و تعظيم ميكند.
سپس به جايگاه ميرود و در پشت تريبون قرار ميگيرد و با لهجه شيرين تاجيكي ميگويد كه من ملكه بهارم، رسيدن بهار را به شما اعلان ميدارم. رقص و پايكوبي شدت مي گيرد و شادي و سرور به اوج مي رسد. اسبسواران ميآيند، هر كارواني از اشتران (كه با پوشاندن روكشي شتري رنگ به دو نفر جوان كه در پشت سر هم قرار گرفتهاند و نفر جلويي گردن و سر شتر را كه از تخته درست كردهاند، در دست دارد) وارد ميشوند. هنگامه عظيمي برپا می شود و مراسم تا هنگام غروب ادامه می يابد. در پس غروب خورشيد مردم به خانه های خويش باز می گردند تا ديد و بازديهای خود را انجام دهند.
ارسال نظر