جو هیجانی حاکم بر بازارهای مالی کشور
مجید سلیمی در روزنامه وقایع اتفاقیه درباره وضعیت بازار سرمایه نوشت: کاهش نرخ تورم و نرخ سپرده بینبانکی با کاهش نرخ بهره همراه است که این موضوع میتواند انتظار خروج پولهای پارکشده در بانکها را به همراه داشته باشد.
رکود، واژهای است که در سه سال اخیر، اکثر کارشناسان و فعالان اقتصادی با آن سروکار زیادی داشتهاند. اقتصاد ما، یک اقتصاد دولتی است، بنابراین بسیاری از صنایع چشم امیدشان به دستان دولت است اما با سقوط قیمتهای نفت و کاهش بیسابقه درآمدهای نفتی دولت، جیب پدر اقتصادمان خالیتر از آن شد که بتواند به فرزندانش کمک کند. یکی از بازارهایی که در دو سال اخیر همواره چشمانتظار کمکهای دولت بود، بازار سرمایه است.
پس از دی ۱۳۹۲ که بازار سهام بعد از یک دوره پرتلاطم و صعودهای پیدرپی، روند نزولی به خود گرفت، بیشتر کارشناسان معتقد بودند این روند بهزودی متوقف میشود یا دستکم بازار ثابت میماند اما از دی ۱۳۹۲ تا دی ۱۳۹۴ بازار، کمتر شاهد صعود بود و ریزشهای بازار بهطور مداوم تکرار میشد، حتی در برخی مقاطع، کارشناسان نسبت به این موضوع هشدار دادند که با این روند بهطور حتم، بخشی از منابع از بازار خارج میشود. نشانه آن را هم کاهش ارزش معاملات و حتی دفعات معاملات بیان میکردند که این نشانهها در نیمههای سال ۱۳۹۳ بهطور کامل مشهود بود.
مجموع اتفاقهایی که در بازار سهام رقم خورد، نشان میداد فعالان بورس بیش از هر زمان دیگری به آینده بدبین شدهاند و تمایلی به آورده جدید ندارند، حتی این موضوع در زمانی که توافق اولیه هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی صورت گرفت، بازار رشد چندانی نکرد و روز پس از توافق اولیه، بورس منفی شد. اتفاقات سال ۱۳۹۴ تا قبل از اجرائیشدن برجام نیز برای بازار نتیجه دلچسب و امیدوارکنندهای نداشت. بیشتر کارشناسان و فعالان بازار هم بهبود روند بازار را منوط به دو موضوع میدانستند. یکی تغییرات و بهبود وضع سیاسی کشور و دیگری، ورود سرمایههای خارجی که بتواند هزینههای تولید را برای بنگاههای بخش خصوصی کاهش دهد اما از نیمه دوم سال ۱۳۹۴ به بعد، تا زمانی که توافق نهایی انجام شده و برجام اجرا شد، بهطورکلی فضای بازار بین بیموامید رفتوبرگشت داشت و نشانههای زندهبودن بازار با خبرهای کوتاه درباره بهبودهای اقتصادی بروز میکرد.
با لغو تحریمهای ایران و آشکارشدن آثار آن که با عقد قراردادهای بزرگ میان ایران با کشورهای خارجی به منصه ظهور رسیده است، شاخصهای بورس اوراق بهادار تهران به تبعیت از این فضا، در روزهای اخیر رکوردهای کمسابقهای به ثبت رسانده است. رشد بازار سرمایه در چند وقت اخیر، به دلیل خوشبینیهایی بود که در این مدت در میان سرمایهگذاران این بازار رخ داده است؛ خوشبینیهایی که همیشه ریشه در اجرائیشدن برجام دارند و اصلیترین دلیل رشد صعودی بازار سرمایه به شمار میروند.
اما نکتهای که وجود دارد این است که متأسفانه بخش عمدهای از این رشد در صنایع و شرکتهایی اتفاق افتاده که از لحاظ بنیادی در شرایط خوبی به سر نمیبرند؛ صنایعی همچون خودروسازی که از قضا نیز اصلیترین محرک بهویژه روانی رشد بازار محسوب میشود. نکتهای که در این میان وجود دارد این است که تقریبا اکثر کارشناسان بازار بورس اعتراف میکنند این رشد بازار متناسب با وضعیت کلان اقتصادی کشور نیست.
در طول این مدت، تمامی بازارهای بورس دنیا بهویژه کشورهای نفتمحور با ریزش شاخص همراه بودند اما ایران در لیست ریزش بازار بورس قرار نگرفته است؛ یعنی عملا بهواسطه افت جهانی قیمت نفت در چند ماه گذشته، بورس کشورهایی که تولیدکننده نفت هستند مثل کشورهای عربی یا حتی مثل آمریکا، همه با افت شاخص مواجه شدند اما بورس تهران نهتنها ریزش را تجربه نکرده، بلکه روند صعودی نیز در پیش گرفته است. تجربه نشان داده، بورس ما همیشه رفتارهای هیجانی داشته است؛ یعنی زمانی که یک انتظار مثبت در جامعه شکل میگیرد، بازار بیش از آن چیزی که در واقعیت وجود دارد، عکسالعمل نشان میدهد و رشد میکند. این درحالی است که در زمانهایی که انتظار منفی وجود دارد، بازار نیز بیش از حد افت میکند.
دراینمیان، سرمایهگذاران حقوقی با منابع مالی که در اختیار دارند، باید در نقش کاهنده هیجانات بازار نقش ایفا کنند. متأسفانه در یک ماه گذشته، سرمایهگذاران حقوقی، حرکتی در این زمینه در بازار سرمایه نداشتهاند و این حقیقیها بودند که بیشتر خریدوفروشها را تشکیل دادند. امروز و با لغو تحریمها، مشکلات شرکتهای بازار سرمایه برای تأمین مواد اولیه و قطعات مورد نیاز و صادرات تا حدودی برطرف شده است. از طرف دیگر، ابهامات شکلگرفته برای نرخ خوراک پتروشیمیها درحال برطرفشدن است. با آزادشدن منابع ارزی کشور، دسترسی به داراییهای خارجی کشور و افزایش ظرفیت صادرات نفت خام، دست دولت را در انجام پروژههای عمرانی و پرداخت بدهی پیمانکاران بازتر خواهد کرد. افزایش حجم تجارت و مبادلات بینالمللی نیز با کاهش هزینههای مبادلات بر سودآوری بانکها و شرکتهای حملونقلی مؤثر خواهد بود.
ورود بانکهای خصوصی و افزایش طرحهای فروش اقساطی مسکن میتواند بخشی از تقاضای مسکن را تأمین کرده و بخش مسکن را در آینده به سمت رونق سوق دهد، هرچند این موضوع نمیتواند بهسرعت رخ دهد. همچنین کاهش نرخ تورم و نرخ سپرده بینبانکی با کاهش نرخ بهره همراه است که این موضوع میتواند انتظار خروج پولهای پارکشده در بانکها را به همراه داشته باشد که با توجه به آنکه نمیتوان در سایر بازارها انتظار بازدهی بالاتری نسبت به بازار سرمایه داشت، منجر به انتقال سرمایه به بورس خواهد شد که ورود نقدینگی جدید در بازار سرمایه در روزهای اخیر بیانگر این موضوع است.
همکاری شرکتهای داخلی با شرکتهای خارجی و سرمایهگذاریهای مشترک برای تولید محصول جدید، خوشبینی به آینده شرکتهای تولیدی را بهبود بخشیده است. در مجموع، ایجاد شرایط خوشبینی نسبت به آینده شرکتهای موجود در بازار سرمایه و ورود نقدینگی جدید در شرایطی که قیمت سهام شرکتها در کف قیمتی قرار دارند، منجر به رونق بازار سرمایه در روزهای اخیر شده است که بهمرور زمان و بازگشت اعتماد سرمایهگذاران به رونق در بازار سرمایه پس از چندین اصلاح، شاهد وضع رشد ورود نقدینگی ادامهداری در بازار سرمایه خواهیم بود که منجر به رشد بازار سرمایه کشور میشود.
با توجه به آنکه شرایط بیانشده، اثرات خود را در صورتهای مالی سال آینده شرکتها خواهد گذاشت، میتوان رشد مناسبی برای بازار سرمایه در سال آینده انتظار داشت. دراینبین، نقش صنعت خودرو و قطعا بانک، حملونقل، پیمانکاری، تجهیزات و صنعت پتروشیمی در رشد بازار سرمایه بیشتر از سایر صنایع خواهد بود و صنایع دیگر در فازهای بعدی رشد بازار سرمایه، مورد توجه قرار خواهند گرفت.
ارسال نظر