ادعای رشیدپور درباره کلیپ «کلاهگیس» ضیا
رضا رشیدپور گفت: جواد یحیوی را «نارفیقی» دانست که قدر محبتهایش را نفهمید. عادل فردوسیپور و برنامهاش را «آخرین سنگر مخاطب تلویزیون» نامید. «خندوانه» را برنامهای برای «خندیدن و نیندیشیدن» نامگذاری کرد و به ادعای خودش تنها اجرایی که از «علی ضیا» دیده، کلیپ مشهور «کلاهگیس» در زمان تساوی داربی پایتخت بود نه اجرایی تلویزیونی.
* «سوژههای او کسانی هستند که توجه عمومی را برمیانگیزند. به همین سبب هم روی صندلی داغ دید در شب یک روز «امیر تتلو» مینشیند و روز دیگری محمدجواد ظریف اما خودش قبول ندارد «سوژههای ساده» را انتخاب میکند تا بتواند در فن گفتوگو کردن از پس آنها برآید.
* با هر پارامتری بخواهیم حساب کنیم، دید در شب به دلیل شکستن رخوت و سکون رسانهای به این سبب که نشان میدهد بیرون از تلویزیون را هم میتوان دید و دیده شد و البته به خاطر تمام جنجالهایی که بر پا کرده، یک اتفاق رسانهای خوب برای زمستان ٩٤ بهشمار میآید، آنقدر که «اعتماد» را بر آن داشت کوزهگر را در کوزه بیندازد، رضا رشیدپور را بنشاند روی همان صندلیای که میهمانانش مینشینند.
* برای او که فکر میکرد یک گفتوگوی ساده مطبوعاتی پیش رو دارد، مانند آن چندتایی که در یکی، دو جریده نوشتاری «سبک زندگی» انجام داده، کمی غافلگیر کننده به نظر میرسید. غافلگیری اولیهاش حضور دوربین و درخواست برای نشستن او روی صندلی میهمانان «دید در شب» بود که با کمی خودداری دست آخر انجامش داد و غافلگیری دوم خیلی زود از راه رسید، گیر افتادن در تنگنای یک گفتوگوی پینگپنگی فشرده و پر ضرب که آخرش با این جمله از آن راضی به نظر میآمد؛ «کاش پیش از این گفتوگو، جای دیگری گفتوگو نمیکردم.»
* تمام دو ساعت چالش من و او البته به همین خوبی و خوشی نگذشت. هنگامی که از «نزدیکی او با قالیباف» گفتوگو را آغاز کردیم، گاردش را بست. هر چند «نزدیکی سیاسی با قالیباف» را انکار کرد اما این را هم گفت: «در یک برهه زمانی روتوش شدهترین و قابل پذیرشترین سیاستمدار فعال در عرصه اجتماعی آقای قالیباف بود و به جهتهایی جذابیت بیشتری نسبت به دیگران داشت. طبیعی است که من هم در اتفاقهای رسانهای ایشان نزدیکتر و راحتتر بودم.»
* کمی عقبتر از این هم رفتیم، به دوران محمود احمدینژاد که دستکم در زمان دولت نخست او، ستاره اقبال رضا رشیدپور در آسمان بیستاره تلویزیون ایران سوسو میزد. نپذیرفت که با دولتمردان نهم رابطه نزدیکی دارد و هنگامی که یادش آوردم در بحبوحه ٨٨، او «جشن اخراجیها» را با حضور حسینی، وزیر ارشاد احمدینژاد و مسعود دهنمکی اجرا کرده، در دو جمله توجیهش کرد؛ «شغل من اجراست» و «آقای دهنمکی همین که به سمت فیلمسازی رو آورده... خیلی بهتر از این است که از دیوار سفارت بالا برویم و کوکتلمولوتف پرت کنیم.»
* پرسشهای کمی جهتدار و پر از دستانداز، گارد مجری دید در شب را بستهتر میکرد اما سرانجام نقطههای توافقی هم یافتیم؛ آنجا که به تلویزیون پرداختیم، به گذشته درخشانش در برنامههای «تاکشو»، کنار گذاشته شدن از تریبون صداوسیما و وضعیت حالای این رسانه که به قول رضا رشیدپور «تلویزیون شاخکهای انگیزشی خودش را از دست داده، اصلا احساس میکنم ارادهای برای دویدن نیست چه رسد برای رسیدن به خط پایان، شاید خسته است، قدمزنان کنار پیست سوت میزند و تماشاچیان و بقیه دوندهها را نگاه میکند... .»
* خیلی محکم به من گفت که «تلویزیون ما دید در شب نمیخواهد» و شاید همین نخواستنها توفیقی اجباری شد تا «ممنوعالتصویر» تلویزیون در بیرون از این جعبه جادو حیات رسانهای خود را ادامه دهد؛ از شبکه ایرانیان که فراخوان خیابان جردن و بازداشت دو ساعتهاش را موجب شد که حالا بگوید: «پیامهای امنیتی من را نمیترساند ولی عقل من را به کار میاندازد. من مثل برخیهایی نیستم که پرچمشان بیا منو بگیر است، اصلا دلم نمیخواهد وارد چالش امنیتی شوم.» تا دوستی با محمد رویانیان و پرونده فساد اقتصادی در ستاد سوخت که رشیدپور دربارهاش گفت: «هیچ اطلاعی از آن پروندهها نداشتم.»
* کمی درباره همکارانش حرف زد. بیشتر از همه «احسان علیخانی» را میپسندید. جواد یحیوی را «نارفیقی» دانست که قدر محبتهایش را نفهمید. عادل فردوسیپور و برنامهاش را «آخرین سنگر مخاطب تلویزیون» نامید. «خندوانه» را برنامهای برای «خندیدن و نیندیشیدن» نامگذاری کرد و به ادعای خودش تنها اجرایی که از «علی ضیا» دیده، کلیپ مشهور «کلاهگیس» در زمان تساوی داربی پایتخت بود نه اجرایی تلویزیونی. درباره تمام اینها حرف زدیم تا برسیم به «دید در شب» و جنجالهایش و دستاولترینش سحر قریشی که رشیدپور گفت: «قصد و غرض این نبود نابود شود» و اصرار داشت که حتی کمک کرده «سحر پرمخاطبتر هم بشود.»
* آن چیزی که در اینجا رشیدپور را به واکنش واداشت، این پرسشم بود: «شهرام جزایری در آن گفتوگو مغلوبت کرد؟» و مجری دید در شب برای آن که ثابت کند، تمام آن ماجرا جور دیگری بوده، به قول خودش «این را برای نخستینبار در برابر دوربین» ما گفت: «آقای جزایری به شدت از ابتدای گفتوگو خواهش میکرد که بچهاش جلوی دوربین بیاید، اتفاقا شاید خود آقای جزایری از فرزندش در مقابل میلیونها بیننده سوءاستفاده کرد... .»
نظر کاربران
آقای رشیدپور یک بار شب شیشه ای را تجربه کردی و اتفاقاً با استقبال عمومی روبرو شد ولی بنظرم تا وجهه خودتو از دست ندادی، دید شب رو کنسل کن. به درد نمیخوره (یعنی خیلی تکراری شده) . بنظرم در حد و اندازه، کلاس شما نیست.
اوایل از رشیدپور بدم نمیومد ولی اخیرا میبینم خیلی دست و پا میزنه مشهور بشه و تو هر سوراخی سرک میکشه و بعضا با ابروی مردم بازی میکنه حالت تهوع بهم دست میده و حسم میگه ایشون داره به هرقیمتی برای خودش توجه و نگاه جذب میکنه......
لطفا یه جوری به علی ضیا بگید اگه برنامه سال تحویل را اجرا کردی دم از خدا و پیغمبر نزن که حالم ازت بهت می خوره میگن تا چهل روز نو رحج در وجود ادم جلوه گره ولی توبعد از برگشن از حج با یه سری دختر در کافی شاپ به رقص وپایکوبی مشغول بودی
پاسخ ها
سه تا لایک!
تنها اجرایی که از «علی ضیا» دیده، کلیپ مشهور «کلاهگیس» در زمان تساوی داربی پایتخت بود
به بهترین شکل اجرای مزخرف علی ضیاء رو نقد کرد مرسی