دیوار مهربانی به افغانستان رسید
زن جوانی که به خاطر انتقام از خانواده شوهر خود، تصاویر خصوصی خواهرشوهرش را در فضای سایبری منتشر کرده بود شناسایی و دستگیر شد.
بسیاری با این عبارت هنوز ناآشنا هستند؛ ولی آن شمار که در اینسو و آنسو و در شبکههای اجتماعی پرکنشاند و میدانند که در ایران چنین کاری انجام شده، پیش میروند و از کسی که نزدیک دیوار ایستاده درباره این دیوار میپرسند. چند پیراهن و تیشرت به میخهایی که به دیوار زده شده، آویختهاند. رهگذران هر کدام چیزی میگویند، یکی پوزخند میزند و کار را بیفایده میداند و برخی دیگر با جنباندن سر و پچپچ با همراهشان کار را تحسین میکنند.
برخوردها اینگونه متفاوت بود تا اینکه کمکم روزنامهنگاران و کنشگران مدنی گردهم آمدند. همچنین با آمدن آرش بارز، آوازخوان نامآشنای هراتی، توجه مردم بیشتر به این دیوار جلب شد و آهستهآهسته به دیوار نزدیک شدند. در همین زمان بود که رهگذران هر کدام کت یا پیراهنی به میخهای دیوار آویزان میکردند و در یک چشم بهمزدن شمار بیشتری از شهروندان با پوشاک دستداشته خود، به دیوار مهربانی رسیدند. اینگونه شد که نخستین دیوار مهربانی در هرات به راه افتاد!
راهاندازان این برنامه که بیشتر دوست دارند آن را «روند» بخوانند، میگویند که چندان امیدوار به استقبال مردم نبودند؛ هرچند در زمان رنگکردن دیوار با برخورد سرد مردم منطقه هم روبهرو شده بودند. خلیلاحمد رحمانی، از کنشگران مدنی هرات با لبخند میگوید: «اکنون این شور و هیجان را که میبینم، حس خوبی دارم». او بلندپروازانهتر سخن میگوید و امیدوار است دیوار مهربانی در استانش درازتر و بلندتر از دیوار چین شود.
در سوی دیگر، شماری از جوانان دور آرش بارز گرد آمدهاند و بازار سلفی گرم است. او هم به هوادارانش توصیه میکند تا به این روند بپیوندند و دست یاری به سوی نیازمندان دراز کنند.
در این هنگام، مردی را میبینم که با پوشاک بسیار خود را به دیوار میرساند. او را چند دم پیش دیدم که با موتورسیکلت خود به دیوار نگاه میکرد. از او نگرش را درباره دیوار میپرسم، درحالیکه لباسها را میآویخت این شعر سعدی را خواند: بنیآدم اعضای یکدیگرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند.
کمکم سروکله مسئولان فرهنگی شهر هم پیدا میشود. جاوید ضرغام آمر فرهنگ و هنر اداره اطلاعات و فرهنگ هرات به خبرنگاران نزدیک میشود و با لبخند از آنان میپرسد: «پیشکش شما چی بوده!» در پاسخ هم خبرنگاران به شوخی از او میخواهند تا کت خود را به دیوار بیاویزد.
ضرغام هم امیدوار است برنامههایی مانند این، مردم را بیشتر از پیش به هم نزدیک کند و فرهنگ نوعدوستی و انساندوستی نهادینه شود. او گفت: «افغانها هم میتوانند نشان دهند که چکیده زندگیشان جنگ و خونریزی نیست و سوی معنوی و انسانی هنوز از یادشان نرفته است».
چند دقیقه بعد، یکی با چند جلد کتاب میآید و آن را کنار کفشها میچیند. گویا میخواست با اینکار تلنگری بزند به اینکه در کنار پوشاک، نیاز به کتاب هم داریم.
پیش از هراتیان، کابلیان و بلخیها هم دیوار مهربانی برپا کرده بودند. استقبال از این روند در این استانها هم خوب بوده است. با چگونگی اقتصادی که در کشور حکمفرماست، روزبهروز به شمار تنگدستان افزوده میشود و مردم از هر روز دیگر، بیشتر نیاز به یاری دارند. به گفته راهاندازان این روند، آنانی که پوشاک دغدغهشان است، شاید از این راه بتوانند دستکم دردشان را درمان کنند.
گویا، کسانیکه دلبستگیای به انسانیت و همنوعدوستی دارند، همچنان میخواهند تا دیوار مهربانی که خشتش در ایران گذاشته شد و از آنجا به افغانستان، پاکستان و حتی چین هم رسیده، دنباله داشته باشد.
نظر کاربران
درود بر بانیان این حرکت ...