۳۰۲۷۳۱
۵۰۹۹
۵۰۹۹
پ

دانشگاه تربیت مدرس، مقر مدیران خط امامی

وقتی هفت رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا از فارغ التحصیلات دانشگاه هاروارد و ۳۹ برنده جایزه نوبل، دانش آموخته دانشگاه کلمبیا هستند و آکسفورد هم در کارنامه فارغ التحصیلات و استادان خود نام ۴۶ برنده جایزه نوبل، ۲۶ نخست وزیر انگلیس، بیش از صد نفر از اعضای مجلس عوام و بیش از ۴۰ نفر از رهبران سیاسی دنیا از دیگر کشورها را دارد، طبیعی است که به علت این ماجرا بیندیشیم؟

ماهنامه جامعه پویا - مهدی قدیمی، مهسا علی بیگی: وقتی هفت رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا از فارغ التحصیلات دانشگاه هاروارد و ۳۹ برنده جایزه نوبل، دانش آموخته دانشگاه کلمبیا هستند و آکسفورد هم در کارنامه فارغ التحصیلات و استادان خود نام ۴۶ برنده جایزه نوبل، ۲۶ نخست وزیر انگلیس، بیش از صد نفر از اعضای مجلس عوام و بیش از ۴۰ نفر از رهبران سیاسی دنیا از دیگر کشورها را دارد، طبیعی است که به علت این ماجرا بیندیشیم؟

دانشگاه هایی که موتور تولید نخبگان و چهره های طراز اول رشته های مختلف هستند و به نظر می رسد کار ویژه بخری از آنها نیز تولید سیاست مداران بزرگ است.

در ایران چه بدیلی دارند؟ آیا دو دانشگاه خاص ایران، یعنی دانشگاه امام صادق (ع) و تربیت مدرس که پس از پیروزی انقلاب با هدف تربیت مدیران علمی و سیاسی برای نظام جمهوری اسلام تاسیس شدند، توانسته اند چنین کارکردی داشته باشند؟ نگاهی به روسای جمهوری و وزرای طراز اول و چهره های بزرگ سیاسی کشور، چنین نتیجه ای را به دست نمی دهد؛ اما مرور خروجی های این دو دانشگاه در دهه چهارم عمرشان، نشان از رویش هایی دارد که البته به نظر می رسد بیش از آنکه محصول متد و سیکل آموزش این دو دانشگاه باشد، ریشه در خط مشی سیاسی موسسان و مدیران آنها داشته است. در این مطلب نگاهی داریم به فراز و فرود این دو دانشگاه.

شکل گیری و اهداف دانشگاه تربیت مدرس

پایگاه علمی خط امامی ها

دانشگاه ها پر بود از دانشجوهای اورکت پوش و استادان کراواتی؛ اولی ها پیروان چریک و فعالان اندیشه های مارکسیسم- لنینیسم و دومی ها اعزامی های دوره پهلوی اول به دانشگاه های آلمان، فرانسه و انگلیس بودند. انقلاب فرهنگی قرار بود در دانشگاه ها به جای هر دو اینها، دانشجویان و استادان انقلابی جایگزین کند. هر چقدر کنار گذاشتن آسان بود، جایگزینی سخت و وقتی کار به جایگزینی استادان رسید، مشکلات بیشتر هم شد. از همین رو بود که ستاد انقلاب فرهنگی تصمیم گرفت دانشگاهی تاسیس کند که نیروی علمی مورد نظر انقلاب را تامین کند؛ به این ترتیب دانشگاه تربیت مدرس یا همان مدرسه تربیت مدرس ایجاد شد.

دانشگاه تربیت مدرس، مقر مدیران خط امامی

صلاحیت علمی، تعهد اسلامی

دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۶۰ برای پذیرش دانشجو در دوره های کارشناسی ارشد و دکترا تاسیس شد. براساس آنچه در «خلاصه گزارش فعالیت های ستاد انقلاب فرهنگی از بدو تاسیس تا سال ۱۳۶۴» آمده و در نشریه «دانشگاه انقلاب» در اسفندماه ۶۳ به چاپ رسیده است، اولین اساسنامه این دانشگاه در ۱۳۶۰.۱۲.۱۷ تصویب شد.

در این گزارش آمده است: «به منظور تربیت مدرسان صاحب صلاحیت علمی و تعهد اسلامی و هنر معلمی، ستاد انقلاب فرهنگی تصمیم به تاسیس مدرسه تربیت مدرس گرفت و اولین اساسنامه آن در تاریخ ۱۳۶۰.۱۲.۱۷ تصویب شد که بعدا در خردادماه ۱۳۶۱ با اصلاحاتی مجددا تصویب و از نیمه دوم سال ۱۳۶۲ در ۱۱ رشته علوم انسانی تعداد ۱۱۲ نفر دانشجو پذیرفته شدند و در سال ۱۳۶۲ تعداد ۱۵۲ دانشجو در رشته های مختلف پزشکی، فنی و مهندسی، علوم پایه و کشاورزی پذیرفته شدند و در سال ۱۳۶۳ تعداد ۱۹۹ دانشجو در رشته های فوق و رشته های هنر دانشجو پذیرفته است».

از میان هسته هفت نفره ستاد انقلاب فرهنگی «علی شریعتمداری» و «حسن حبیبی» بیش از دیگران درگیر تاسیس مدرسه تربیت مدرس شدند؛ به طوری که حسن حبیبی حتی خود مدتی سرپرستی این دانشگاه را برعهده داشت. او در پاییز ۱۳۶۱ به عنوان سرپرست مدرسه تربیت مدرس به مناسبت بازگشایی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی کشور با نشریه «جهاد» گفت و گو می کند و در آن، درباره مدرسه تربیت مدرس می گوید: «هیچ سازمان دیگری غیر از مدرسه نباید تامین و تربیت کادر آموزشی دانشگاه ها را به صورت مستقیم در آینده عهده دار باشد. غیرمستقیم چرا؛ مثلا دانشگاه ها دوره های فوق لیسانس و دکترا دارند و خب ممکن است از ۵۰ نفری که در درجه فوق لیسانس فارغ التحصیل می شوند، دو نفر برای تدریس در دانشگاه ها مناسب باشند که اینها جذب می شوند..... با برنامه ریزی هایی که شده، مدرسه بالقوه این قدرت را دارد که در درازمدت کمبود نیروی انسانی دانشگاه ها را برطرف کند».

او همچنین درباره مکان تاسیس دانشگاه و برگزاری کلاس ها می گوید: «فعلا مدرسه به صورت میهمان در یکی از ساختمان های دانشگاه تهران مستقر است که بسیار کوچک است و نمی تواند نیازهای مدرسه را تامین کند؛ در صورتی که مدرسه هنوز گسترش پیدا نکرده است و اگر بعد از یکی، دو سال چنین شود، این امکانات دیگر به هیچ وجه کافی نیست».

این ساختمان، ساختمان «موسسه حقوق تطبیقی» متعلق به دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود که از سوی «نجفقلی حبیبی»، رئیس وقت دانشکده حقوق دانشگاه تهران به مدرسه تربیت مدرس، داده شد که این ساختمان اکنون به کتابخانه مرکزی دانشگاه تربیت مدرس تبدیل شده است. نجفقلی حبیبی یک سال بعد در پاییز ۱۳۶۲ به ریاست مدرسه تربیت مدرس رسید و تا پاییز ۱۳۶۶ در این سمت ماند. قبل از او و پس از حسن حبیبی، ریاست مدرسه چندماهی به عهده «ابراهیم ثنایی»، از استادان فعلی دانشگاه علم و صنعت بود. در این میان نقش علی شریعتمداری را نیز در شکل گیری تربیت مدرس نباید نادیده گرفت. او خود از سال ۱۳۵۸ استاد تعلیم و تربیت، در دانشگاه تربیت معلم تهران یا دانشگاه خوارزمی فعلی بود؛ دانشگاهی که در تاسیس مدرسه تربیت مدرس الگو قرار گرفت.

دانشگاه تربیت مدرس، مقر مدیران خط امامی
علی شریعتمداری

شریعتمداری در گفت و گویی با نشریه «دانشگاه انقلاب» در خرداد 1362 درباره تاسیس مدرسه تربیت مدرس می گوید: «مسئله دیگری را که ما اقدام کردیم، تاسیس مدرسه تربیت مدرس بود. ما از ابتدا متوجه این امر بودیم که در مملکت باید نسبت به تربیت مدرس اقدام بشود و طبق وظیفه ای که امام امت بر عهده ستاد گذاشته بودند، ابتدا فکر کردیم باید در تربیت استاد اقدام کنیم؛ ولی چون برنامه های آموزشی دانشگاه ها تدوین نشده بود.

صبر کردیم تا گروه های برنامه ریزی، برنامه های دوره لیسانس را تدوین کنند و بعد ما نسبت به گشایش مدرسه تربیت مدرس اقدام کنیم؛ البته در مدتی که گروه های برنامه ریزی مشغول برنامه ریزی دوره کارشناسی بودند، ستاد برنامه آموزشی و برنامه تربیتی مدرسه تربیت مدرس را تدوین کرد و حتی آماده گشایش این مدرسه بود؛ ولی خوب می دانستیم افرادی می توانند در تربیت مدرس شرکت کنند که هم از لحاظ اخلاقی صلاحیت آنها محرز باشد و همه به این نظام وفادار بوده و معتقد به این نظام باشند.

متاسفانه برادران متعهد ما در عین حال که به تدریس در دانشگاه اسلامی علاقه داشتند، به خاطر شرکت در نهادهای انقلابی و فعالیت های جنبی نتوانستند آن طور که باید و شاید در امتحانات علمی موفق باشند و همین امر سبب تاخیر در گشایش مدرسه تربیت مدرس شد و ما در چند نوبت مجبور شدیم ضوابط گزینش داوطلبان مدرسه تربیت مدرس را تغییر دهیم. آخر سر در رشته های علوم انسانی عده ای را پذیرفتیم و کلاس هایی را ستاد راسا در معارف اسلامی و دروس عمومی تشکیل داد».

هیات امنا به میدان می آید

مدرسه ای که میهمان دانشگاه تهران بود، کم کم بزرگ شد. در شهریور 1362 نخست وزیر وقت به پیشنهاد سازمان برنامه و بودجه تصویب می کند که مبلغ 20 میلیون ریال از محل هزینه های متفرقه عمرانی و طرح های عمرانی قانون بودجه سال 1362 کل کشور «جهت فراخم آوردن مقامات احداث یک باب ساختمان آموزشی در اراضی واگذاری از سوی دانشگاه تهران به مدرسه تربیت مدرس داده شود».

وی همچنین در سال 1368در نامه ای به امام خمینی (ره) می نویسد: «یکی از دستاوردهای بسیار مهم انقلاب فرهنگی، دانشگاهی است به نام دانشگاه تربیت مدرس که برای تربیت استاد در داخل- یعنی کلید استقلال فرهنگی- توسط ستاد انقلاب فرهنگی تاسی شده است [...] اما با توجه به وضع عمومی کشور و کمبود بودجه و ارز، نه تنها نتوانسته ایم پس از هفت سال امکانات لازم [...] را در حد مطلوب فراهم کنیم، بلکه اخیرا با عنایت به ضرورت گسترش کار دچار مشکل جدی تر شده ایم که بیم بازماندن از ادامه گسترش دانشگاه و در نتیجه، آسیب دیدن آموزش مطلوب محموعه دانشگاه ها می رود.» و بر ایان اساس از امام (ره) می خواهد «بودجه بخش فرهنگی بنیاد جانبازان انقلاب اسلامی به این دانشگاه اختصاص یابد».

آیت الله سیدعلی خامنه ای» ، رئیس جمهور وقت در زیر این نامه می نویسد: «نطر هیات امنای دانشگاه تربیت مدرس مبنی بر نیاز مالی و امکان تامین از طریق بنیاد مستضعفان را این جانب تایید می کنم» و امام در پاسخ می نویسد: «بسمه تعالی، از نظر اینجانب هم بلامانع است. ان شاءالله آقای نخست وزیر اقدام می نمایند، روح الله الموسوی الخمینی».

نجفقلی حبیبی، رئیس اسبق دانشگاه تربیت مدرس، در گفت و گو با «جامعه پویا»، در این زمینه می گوید: «یکی از عوامل موفقیت دانشگاه تربیت مدرس، هیات امنای بسیار قوی آن بود. این هیات امنا متشکل از 12 نفر بود که رییس جمهور و نخست وزیر هم جزء آن بودند. تا جایی که به خاطر دارم، جز رئیس جمهور وقت (مقام معظم رهبری) و نخست وزیر، آقایان حسن حبیبی، محمد فرهادی، مهدی گلابی و احمد احمدی عضو این هیات امنا بودند. زمین دانشگاه تربیت مدرس متعلق به دانشگاه تهران بود، نخست وزیر از اختیاراتش استفاده کرد و آن را به دانشگاه تربیت مدرس داد».

اما تنها هیات امنای دانشگاه نبود که در پیشبرد اهداف آن نقش داست. «علی محمد حاضری»، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس و از اولین فارغ التحصیلات رشت جامعه شناسی این دانشگاه در این زمینه می گوید: «هسته اصلی دانشگاه تربیت مدرس را باید در انجمن های اسلامی دانشجویان جست و جو کرد. در آن زمان دانشجویان انجمن های اسلامی سه مشغولیت اصلی داشتند. گروه اول درگیر نهادهای انقلابی جدید مثل جهاد سازندگی و سپاه شدند. گروه دوم درگیر ماجرای اشغال سفارت آمریکا شدند و گروه سوم که درگیر این دو جریان نشدند، بنیان انقلاب فرهنگی را گذاشتند و همه آنها در تاسیس تربیت مدرس نقش داشتند.»

او ادامه می دهد: «البته مانند بقیه نهادهای انقلابی نمی توان کانون متمرکزی را در نظر گرفت که دانشجویان انجمن های اسلامی در آن جمع می شدند و برای آن تصمیم گیری می کردند؛ ولی ا ین ایده که نظام آموزشی ما، هم از نظر علمی و هم از نظر اعتقادی دچار ضعف است، در میان این دانشجویان مطرح بود. این ایده با چهره های اسلام گرایی مثل دکتر حسن حبیبی و دکتر سروش و همچنین روحانیونی مانند دکتر سید محمدحسین بهشتی، مطرح، پروبال داده و پیگیری شد».

حاضری خود جزء همین دانشجویان بود. او کارشناسی جامعه شناسی را از شهید بهشتی گرفته بود. دانشگاه تربیت مدرس در ابتدا فقط برای دوره های کارشناسی ارشد و سپس دکترا دانشجو می پذیرفت، آن هم پس از دو مرحله گزینش اعتقادی و علمی که حاضری در هر دو موفق بود. به جز حاضری، وحید احمدی، معاون فعلی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، برات قبادیان، یکی از گزینه های اصلی ریاست دانشگاه تربیت مدرس پس از سال 1392، میر فضل الله موسوی، سید هاشم آقاجری، معصومه ابتکار، حاتم قادری، مهاجرانی و... دانشجویانی با تفکر حاکم بر انجمن های اسلامی، یعنی تفکر دانشجوی مسلمان پیرو خط امام بودند که به دانشگاه آمدند.

دانشگاه تربیت مدرس، مقر مدیران خط امامی

از نخبه تا مدیر

در سال ۱۳۶۷ مدرسه تربیت مدرس به دانشگاه تربیت مدرس تغییر نام داد؛ اما این همه اتفاقاتی نبود که در این دانشگاه افتاد. یک سال قبل تر نجفقلی حبیبی به این دلیل که نمی شود کسی با درجه دانشیار، ریاست دانشگاهی را که دانشجوی دکترا تربیت می کند، بر عهده داشته باشد، کنار گذاشته شد و «علی اکبر صالحی»، رئیس فعلی سازمان انرژی اتمی ایران، به جای او پیشنهاد شد.

صالحی در سال ۱۳۶۵ به عنوان یکی از اعضای هیات امنای دانشگاه تربیت مدرس، وارد این هیات شده بود؛ اما نجفقلی حبیبی با ریاست صالحی مخالفت و «سید خطیب الاسلام صدرنژاد»، معاون خود را پیشنهاد می کند که در نهایت صدرنژاد به ریاست دانشگاه می رسد.

حاضری در این زمینه می گوید: «در تاریخ دانشگاه تربیت مدرس چندین بار مقابله جدی با این دانشگاه صورت گرفته است. از همان ابتدای انقلاب یکی از جریاناتی که در برابر جریان تاسی تربیت مدرس قرار گرفت، جریانی بود که خواهان اعزام دانشجو به خارج از کشور برای تامین هیات علمی بود. این جریان از همان ابتدا مهجور ماند؛ چون یکی از آرمان های انقلاب اسلامی، استقلال بود و این استقلال به دست نمی آمد، مگر با استقلال علمی و فرهنگی. از نظر ما سیاست اعزام دانشجو به استمرار وابستگی های علمی که از قبل از انقلاب هم وجود داشت، می انجامید.

مقابله دوم زمانی شکل گرفت که سایر دانشگاه ها نیز به مرور دوره های کارشناسی ارشد دایر کردند.اواخر دهه ۶۰ گفته شد با گسترش دانشگاه ها رسالت تربیت مدرس تمام شده است. تا آن زمان، برگزاری دوره های کارشناسی ارشد و دکترا فقط مختص تربیت مدرس بود؛ اما به مرور این دوره ها در همه دانشگاه های کشور دایر شد و دانشگاه تربیت مدرس انحصارش در این زمینه را از دست داد.

مقابله سوم که بیشترین ضربه را به دانشگاه زد، از سال ۱۳۸۴ به بعد و در دولت های نهم و دهم اتفاق افتاد که در جریان آن، دولت عملا به مهندسی فضای دانشگاه تربیت مدرس سیاسی باشد، فرهنگی بود؛ یعنی دانشگاه تربیت مدرس سیاسی باشد، فرهنگی بود؛ یعنی دانشگاه تربیت مدرس به مرکز نیروهای خط امام و کانون تفکر اسلام مدرن در مقابل اسلام سنت گرا تبدیل شده بود. از نظر زمانی پررنگ شدن این مرز با انشعاب مجمع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت مبارز در سال های ۶۷-۶۶ هم زمان است».

نیروهای خط امام در دهه ۷۰ به اصلاح طلب معروف شدند و دولت های هفتم و هشتم را در درست گرفتند. نجفقلی حبیبی در این زمینه می گوید: «در پذیرش دانشجو برای ما مهم بود که دانشجوها درس خوان و پیرو خط امام باشند. اصلا به این دلیل اسم تربیت مدرس در ابتدا مدرسه تربیت مدرس بود که الگویی مثل مدرسه فیضیه قم در نظر موسسان آن بود و انصافا هم دانشجوها، طلبه وار درس می خواندند. شاید باورتان نشود ولی خیلی از دانشجوها با وضو سر کلاس ها حاضر می شدند. این دانشجوها بعدا عملا تبدیل به نمایندگان جریان اصلاحات شدند».

او ادامه می دهد: «هدف ما البته تربیت نیروهایی بود که به درد جمهوری اسلامی ایران بخورند؛ اما چون مسلمان واقعی عمل سیاسی و عمل عبادی و علمی اش از هم جدا نیست، اگر نیرویی هم از نظر اعتقادی و هم از نظر علمی شایستگی ورود به عرصه سیاست داشت، با آن مخالفتی صورت نمی گرفت».

حاضری نیز معتقد است: «ما به طور خودآگاه به دنبال تربیت مدیر سیاسی نبودیم. ما می خواستیم استخوان دارهای نظام آکادمیک را تربیت کنیم که مدیران غیرآکادمیک توسط آنها تربیت شوند. فکر می کنم این اتفاق هم افتاد؛ زیرا در حال حاضر سهم دانشگاه تربیت مدرس در تامین کادر علمی و آکادمیک ایران بیشتر از سایر دانشگاه هاست».
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج