کالین فرث: حاضرم دست به هر کاری بزنم!
آیسینما: کالین فرث بازیگر درام سینمایی «نابغه» ساخته مایکل گراندیج، دیروز با حضور در جمع خبرنگاران حاضر در شصت و ششمین جشنواره فیلم برلین به شوخی گفت حاضر است برای شکستن تصویر سابقش در سینما دست به هر حرکتی بزند.
کالین فرث بازیگر ۵۵ ساله انگلیسی که در فیلم اخیر مایکل گراندیج نقش مکس پرکینز سرشناسترین ویراستار ادبی قرن بیستم را بازی کرده، دیروز در نشست پرسش و پاسخ فیلم «نابغه» با لحنی کنایهآمیز رو به خبرنگاران گفت: «اگر کسی ازم خواست در فیلمی لباس خاصی بپوشم، نه نمیگویم.» فرث اضافه کرد: «حاضرم هر ژانگولری انجام بدهم.»
بازیگر نقش مکس پرکینز در واکنش به سوال خبرنگاری که به تکراری شدن تصویر او در نقش شخصیتهای خوشپوش و منزوی بر پرده سینما اشاره کرده بود، گفت ما در دورانی زندگی میکنیم که آدمها برای دیده شدن حاضرند دست به هر کاری بزنند و شخصیت او در فیلم «نابغه» از چنین دغدغهای رها بود. به عقیده بازیگر انگلیسی شبکههای اجتماعی ما را به سمت دورانی کشانده که برای دیده شدن دایم در حال هیاهو کردن هستیم.
«نابغه» (Genius) اولین فیلم سینمایی مایکل گراندیج است که پیش از این در مقام کارگردان تئاتر شهرت داشت. جود لاو دیگر ستاره فیلم، نقش توماس ولف رماننویس امریکایی قرن بیستم را بازی کرده است. پرکینز به عنوان ویراستار آثار تعدادی از نویسندگان نابغه قرن گذشته از جمله ولف، ارنست همینگوی و اسکات فیتزجرالد شناخته میشود. گای پیرس نیز در این فیلم در نقش فیتجرالد ظاهر شده و لار لینی نقش لوییز همسر پرکینز را ایفا کرده است.
درام زندگینامهای «نابغه» ماجرای رابطه دوستانه پرکینز و ولف را به تصویر کشیده که با بحث و مجادله دایمی آن دو بر سر تبدیل دستنوشتههای تمامنشدنی ولف به رمان، شکل میگیرد و عمق میيابد.
گراندیج اولین فیلم بلند سینمایی خود را با اقتباس از کتابی تحت عنوان «مکسول پرکینز: ویراستار نابغه» به قلم اسکات برگ جلوی دوربین برده و کار نگارش سناریوی فیلم به عهده جان لوگان فیلمنامهنویس دو قسمت اخیر سری فیلمهای جیمز باند بوده است.
لوگان هم که در جمع عوامل سازنده «نابغه» حضور داشت، در ادامه نشست یادآور شد: «ولف در آستانه فراموش شدن بود. بنابراین اگر به چند نفر هم یادآور شویم نویسنده بزرگی هست که باید از نو کشف شود، کارمان را به خوبی انجام دادهایم.»
جود لاو نیز در تکمیل صحبتهای همکارانش در این فیلم گفت او و فرث بسیار مشتاق بودند، «سرعت فکر»ی که پرکینز و ولف از آن برخوردار بودند را به نمایش بگذارند. لاو اضافه کرد: «آنها داشتند تقلا میکردند به هر قیمتی شده در جستوجوی صداقت باشند.»
فرث در پاسخ به سوال خبرنگاری که درباره دستاورد تحقیق عمیقتر درباره نویسندگان امریکایی دهه ۱۹۲۰ از او پرسیده بود، گفت بازی در «نابغه» باعث تغییر دیدگاهش نسبت به میراث اسکات فیتزجرالد شد.
فرث در اینباره توضیح داد: «وقتی جوان بودم قضاوت اشتباهی راجع به فیتزجرالد داشتم. فکر میکردم مثل خیلی از همعصرانش او هم صرفا درباره صحنه مهمانیهای آن دوران مینوشت؛ درباره ثروت و شهرت. در واقع، او نوشتههای او بسیار جاهطلبانهتر و بلندپروازانهتر از این حرفها بود. بنابراین، دوباره عاشق فیتزجرالد شدم. بخشیاش هم به خاطر این بود که تا حدی عاشق گای پیرس هستم.»
ارسال نظر