فریبرز عرب نیا از حکم خانه سینما گفت
فریبرز عربنیا با نگارش یادداشتی به ماجرای شکایتش از تهیهکنندهی فیلم «آخرین بار کی سحر رادیدی؟» پرداخته و ابعاد مختلف این اختلاف را تشریح کردهاست.
این بازیگر در یادداشتی نوشت:
«با ياد و نام مقام حق متعال
١- انتخاب عنوان «عربنیا تبرئه شد» این شائبه را ایجاد مینماید که اینجانب متهم بودهام، در حالی که در پی شکایت اینجانب از تهیهکنندهی فیلم مذکور، ایشان هم اقدام بهطرح شکایت متقابل نمودند که نتیجهی طرح این دعوا، حکمی بود که بهاطلاع عموم رسید.
٢- در متن خبر اشاره شده که اینجانب حاضر بهحضور در صحنه (حتی یک روز اضافه بر زمان قرارداد) نشدهام. واقعیت این است که در قرارداد اول و مرجع بین بنده و تهیهکننندگان فیلم مذکور قید شد که به دلیل شرایط اقامتی اینجانب و پسرم در خارج از کشور و با توجه به این نکته که برای بازی در این فیلم باید او را ترک کرده و به ایران برگردم، پس اجباراً قرارداد فیمابین با اتمام مدت زمان مورد توافق غیر قابل تمدید میباشد. با وجود این مطلب با پایان مدت قرارداد فیلمبرداری فیلم مذکور، به خاطر مشکلات عدیدهی تهیهکنندگان و اختلافات سرمایهگذار با کارگردان و عوامل تولید و دیگر همکاران، فیلمبرداری تمام نشد و کارگردان از من درخواست نمود تا علی رغم مشکلات پیچیدهای که بر اثر به تعویق افتادن سفرم برای من و پسرم پیش میآمد، اقدام به تمدید قرارداد نمایم.
اما در کمال تعجب بعد از موافقت اینجانب با تمدید قرارداد و پذیرش دشواریهای پیچیدهی حاصل از آن (که هنوز هم عواقب منفی آن در زندگی من و پسرم جاری ست) سرمایهگذار فیلم اعلام نمود که تمدید قرارداد را میپذیرد، اما حاضر به پرداخت دستمزد در ازای مدت مازاد بر قرارداد اولیه نیست، و صرفاً هزینهی بازخرید بلیت باطل شدهی اینجانب را میپردازد!
با طرح موضوع در شورای محترم حل اختلاف خانهی سینما و در پی برگزاری جلسهای در محل خانهی سینما و با حضور آقایان مؤتمن، عصمتی، بدخشانی و بنده به عنوان ارکان گروه فیلمبرداری و سه تن از اعضای محترم شورای حل اختلاف خانهی سینما، مسایل و مشکلات فیلم مذکور بررسی و مشخص شد که آقای عصمتی به عنوان سرمایهگذار فیلم و بر اساس قوانین سینمایی کشور و وزارت ارشاد صلاحیت تهیهکنندگی فیلم مذکور را نداشته و ندارد، و به همین دلیل مجوز تهیهکنندگی نه به نام ایشان، که با نام فرزاد مؤتمن صادر شده است و بر این اساس تمام قراردادهای منعقد شده بین ایشان با عنوان تهیهکننده و اعضای گروه غیرقانونی میباشد و مسئول پاسخگویی به اختلافات و شکایات اعضای گروه (و از آن جمله شکایت ٢٩ تن از کسانی که عریضهای امضا نموده، توسط آقای بدخشانی مدیر محترم فیلمبرداری به شورا ارائه کرده بودند) شخص تهیهکننده یعنی فرزاد مؤتمن میباشد.
در نهایت و با بررسی تمام جوانب، صورتجلسهای تنظیم و به امضای همهی حاضران از جمله آقایان مؤتمن و عصمتی رسید که حضرات ملزم به تمدید ١٢ روزه ی قراداد با اینجانب و پرداخت هزینهی بلیت مجدد و دستمزد اینجانب شدند که صورتجلسهی مذکور در پروندههای خانهی سینما موجود میباشد.
اما با تمام این احوال و با طی شدن ١٢ روز تمدید شده نیز فیلمبرداری به دليل همان مشكلات عديده به پایان نرسید و این بار آقایان نه تنها از پرداخت بخشی از دستمزد اینجانب سر باز زدند، بلکه اجبار تمدید سهبارهی قرارداد را بدون پرداخت دستمزد تحمیل نمودند!
در آن شرایط به برنامهریز محترم گروه و آقای مؤتمن اعلام نمودم، چنانچه تهیهکنندگان به تعهد خود عمل نمایند، اینجانب سه روز دیگر و به صورت رایگان به کار ادامه خواهم داد تا فیلمبرداری نقش من به پایان برسد، در غیر این صورت برخلاف میل خود مجبور به شکایت خواهم بود.
فردای آن روز برنامهریز محترم کار به من اطلاع دادند که کارگردان نقش تو را از سکانس باقی مانده حذف و اقدام به شکایت نموده است!
٣- گرچه حق طرح شکایت برای همگان، از جمله من قانونی و شرعی میباشد، اما بداخلاقی و تهمت و افترا و استفادهی ناحق از امکانات رسانهای برای تخریب شخصیت طرف دعوا، نه تنها مورد نکوهش دین و اخلاق و فرهنگ ما ایرانیان است ( یا لا اقل زمانی نه چندان دور چنین بوده!)، بلکه رفتارهایی ازین دست نشانگر ضعف و پایبند نبودن به قواعد در حفظ و اجرای قواعد بازیست که متأسفانه بلا و بحران فرهنگی دههی اخیر ایران است که همهگیر شده و آثار تخریب عظیم و تاریخی این آفت در همهی زمینههای اجتماعی کشور عزیز ما قابل مشاهده است. پس، از ین روست که من علیرغم دیدن چنین رفتارهایی در سه فیلم آخر و یک نمایشی که بازی کردم، لابد باید قید حقمداری و عدالتخواهی و پایبندی به موازین اخلاقی و حرفهای را بزنم و طبق توصیهی بعضی از تازه به دوران رسیدهها و تاره به جرگهپیوستگان، نازک نارنجی نباشم و همواره سخن آن شخصیت غیر فرهنگی را آویزهی گوش بدارم که :« آن ... را لولو برد!!»
باشد، من تلاش میکنم دو حکمی را که از شورای محترم خانهی سینما در محکومیت تهیهکنندگان دو فیلمی که امسال در جشنواره داشتهام ( «گاهی»و «آخرین بار کی سحر را دیدی؟») صادر شده، نادیده بگیرم، من تلاش میکنم رفتارهای غیرانسانی، غیراخلاقی، غیرشرعی و غیرحرفهای ده سال اخیر را که بر من و امثال من در سینما و بر من و همهی شهروندان و فرهنگ کشورم رفته فراموش کنم و پنبه از گوش خارج کنم و این قدر به فکر عواقب این پدیدههای شوم فرهنگی نباشم و بیخیال عاقبت و سرانجام خیل عظیم عاشقان سینما و فرهنگ کشورم شوم که از مظاهر فرهنگی داخل کشور قهر کرده، روی بهماهواره و کانالهای خارج آورده و حتی معتادشان گشتهاند!
باشد، من سعی می کنم نادیده بگیرم که وقتی در میان انبوه عافیتطلبان و همرنگان جماعت، تک و توک افرادی که دنبال حق هستند از آن چه نامش عدالت است و شکلش از یاد رفته، نمیگذرند، چگونه با هجوم روبهرو میشوند تا جایی که مجبور به کوتاه آمدن شوند. من بهروی خود نمیآورم که بعضی از سایتها و مطبوعات که با ارباب قدرت و ثروت کنار آمده، در مقابل مظلومان چنان خود را به ندیدن میزنند که تو شک میکنی که آیا کار عضوی به نام چشم اساساً دیدن است یا خود را به خواب زدن؟!» در همين ماجرا حرفهای بیپايه و اساس عصمتی كه هنوز معلوم نبود حقيقتاند يا ادعا با سرعت نور و قبل از خارج شدن از دهان مباركش چاپ و نشر شدند، اما بعد از روشن شدن موضوع و احقاق حق بنده كه مستند به حكم نهادي قانوني و مشروع میباشد، خبری از چاپ و نشر واقعيت در رسانههای «عدالت محورشان!» نمیشود يا اگر شود، هم آنچنان با جابجا كردن مطلب و ريز و درشت نمودنها و جرح و تعديلهای «ژورناليستی!!!» متن را از حقيقت خالي میكنند كه دست آخر صاحب حق، بدهكار شود!
ارادتمند فرهنگ و مردم ايران عزيز/ فریبرز عربنیا»
ارسال نظر