درباره فیلتر، این واژه حاشیه ساز
کلمه «فیلتر» در دو دهه گذشته دو مورد استفاده مهم در گفتمان سیاسی کشور داشته است، نخست رد «فیلتر شبکه اینترنت» و دیگری در «فیلتر شورای نگهبان».
دو کار می توان کرد:
الف) برای کشف آن برداشت، حاشیه یا لایه های معنایی کلمه «فیلتر» را کاوید و دید به چه کار برداشت و مقصودی می آید.
ب) برای کشف بخشی از حاشیه یا لایه های معنایی کلمه «فیلتر» از گفته های استفاده کنندگان از عبارت «فیلتر شورای نگهبان»، تفسیر پشت این عبارت را تشخیص داد و بر اساس آن، برخی ویژگی های کلمه فیلتر را مشخص کرد.
در این یادداشت، مسیر نخست در پیش است تا مشخص شود که آیا شاخصه های کلمه فیلتر با مقصود عبارت «فیلتر شورای نگهبان» می خواند یا خیر. پیش تر باید گفت این عبارت از زبان مدافعان عملکرد شورا بیشتر شنیده می شود؛ گویا منتقدان معمولا ترجیح داده اند شورای نگهبان را فیلتر نبینند یا کارکردش را به کارکرد فیلتر نسبت / تقلیل ندهند.
کلمه filter که از ابتدای قرن 15 میلادی به کار می رود، از ماده کهن telt است و telt به معنای نمد یا هرگونه قماش بافته نشده ای است که الیافش ابتدا خیس و سپس با مالش و فشار و ضربه به هم فشرده و در هم گرفتار شده باشند. چون اولین فیلترها را از نمد می ساخته اند، نام فیلتر را هم از felt گرفته اند. در انگلیسی کلمه دیگری نیز برای این مقصود هست با شباهت زیادی به «صافی»: sieve.
از نظر فنی، فیلتر شبکه ای چند لایه با گستره ای از مجراهای پیچ در پیچ است و انواع گوناگونی دارد، مثل فیلتر مغناطیسی یا شیمیایی؛ در حالی که sieve یک صفحه ساده مشبک با درجه بندی واحد است که تنها برای صاف کردن یک ماده از ذرات بزرگتر از آن درجه استفاده می شود، مثل صافی چای.
فیلتر در زبان فارسی بار معنایی منفی و محتوای سلبی ولی صافی بار معنایی مثبت و محتوای ایجابی دارد. وقتی چیزی «صاف» می شود، تاکید معنایی بر ماده اصلی است، یعنی بر چیزی که صاف می شود و «خروجی صاف»؛ ولی در فیلتر کردن، تاکید بر ناخالصی ها است. یعنی ظاهرا در ذهن موافقان عمل کردن شورای نگهبان در روند بررسی صلاحیت ها تاکید بر «رد» است نه بر «تایید»؛ یعنی آنها بیشتر «ناخالصی ها» را در ذهن دارند تا ماده اصلی و خروجی صاف را.
استفاده از اصطلاح فیلتر یا صافی یک مشکل دیگر هم دارد: در برداشت عام، اولین کارکرد فیلتر یا صافی این است که ذرات بزرگتر را حفظ و در نتیجه حذف می کنند؛ یعنی کسانی که احراز صلاحیت نشده اند، بزرگتر از آنی بوده اند که تایید شوند؟ یعنی شورای نگهبان فقط نامزدهای کوچک را تایید می کند؟ کلمات را باید با احتیاط بسیار استفاده کرد به ویژه در موضع دفاع.
اما آیا شورای نگهبان در دیگر ایام، هیچ کار شایسته توجهی نمی کند و عملکردش تنها در روند تایید یا ردّ صلاحیت ها چشمگیر است؟ چرا کمتر منتقدی عملکرد روزمره این نهاد را تحلیل می کند و کمتر موافقی به خود زحمت می دهد تا از عملکرد شورای نگهبان در بررسی قوانین پیشنهادی مجلس «دفاع فقهی/ حقوقی» کند؟
آیا دلیل این امر، کاهلی (اگر نه کم سوادی) هر دو گروه نیست؟ به هر حال بررسی عملکرد شورا در رد یا تاییدیک قانون نیازمند صلاحیت و دقت علمی بسیار بیشتری است تا اظهارنظر درباره یک نامزد. ضمن آن که قوانین کمتر از اشخاص، «تیترخور»اند.
در واقع رسانه ها، از موافق و مخالف، به دلیل تاکید بر ارزش های خبری چون شهرت (که آشکارا سلبریتی بازی است) قویا مقصرند. معروف است که معیار شهرت در خبر، تداعی شکل در ذهن است. پس کدام تکلیف؟ چرا در زمینه هردمبیل، هر کس زمین خند را بیل نزند؟ رسانه های منتقد حتی اگر برای شان محرز شود که نامزد شایسته ولی «گمنام و گم چهره» و حتی «خوشنام و گم چهره»ای رد صلاحیت شده، محال است او را به صفحه اول یا جلد ببرند: «ارزشش» را ندارد ولی آیا اگر 20 یا 30 نام خاص بین تایید صلاحیت شده ها بود (فارغ از این که مشاهیر هم می توانند شایسته باشند) این اعتراض رسانه ای شکل می گرفت؟ پس چرا باید پذیرفت که مشکل 60 درصد (1) است، نه آن نام ها؟
در واقع بهترین مصداق برای کارکرد واقعی «فیلتر»، ذهن کاتالیزه شده به وسیله ارزش های خبری است - ارزش هایی که مستقیما بر اساس تاثیر بر روان مخاطب تعریف شده اند؛ ولی گرفتار آنها شدن نتایجی دارد که لزوما نمی توان پیش بینی کرد. این گرفتاری آنجا فاجعه است که گریبانگیر رسانه ای شود که خود با گرفتاری اش در ارزش های خبری، در حق بسیاری، اجحاف می کند: نیروی پیش برنده مطالبه 60 درصد (2) است (فراوانی، فراگیری، جنجال) - خود مطالبه، ولی، 20 نام.
ارسال نظر